مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
جهنم مثل بهشت یک ساختار حقیقی و ریاضی دارد. یعنی یک امر اعتباری نیست؛ بلکه محصول رعایت نکردن بهداشت روانی است. یعنی اگر انسان قواعد سلامت روح و بهداشت روانی را رعایت نکند، به همان میزانی که از بهداشت روانی و سلامت روح فاصله میگیرد، دچار مریضی میشود و این مریضی عکسالعملش در نظام آخرتی به صورت انواع دردها، مریضیها، محرومیتها، چه جسمی و چه روحی به انسان وارد میشود و گرفتار یکی از طبقات جهنم می شود.
اسمهایی که ما از جهنم و بهشت داریم، در واقع مراتب نفس خود انسان هستند. یعنی نفس انسان این درجه از وسعت را دارد که 70 سال سقوط کند یا اوجی بگیرد که آن هم نهایت نداشته باشد. جهنم هفت در دارد که ورودیهای جهنم در خود نفس انسان هستند. این ورودیهای جهنم است که انسان بالأخره در شخصیتش این فضا را برای جهنم و سوختن باز میکند. اینکه انسان از چه دری وارد بهشت یا جهنم میشود، بسته به خود شخص دارد که الان در چه وضعیتی قرار دارد: جهنمی یا بهشتی!
بعضی از نامهای جهنم از این قرار هستند: گودال بودن- جحیم – لظی – سقر- حطمة- هاویة-
اولین نامی که از جهنم خواندیم، «گودال بودن» بود که درهای پر از عذاب و بسیار بسیار عمیق است.
یکی دیگر از نامهای جهنم، «جحیم» است. یعنی آتشی که در جهنم به انسان حمله میکند و آسیب میرساند. اسم دیگرش آتشی است که افروختگی آن بسیار شدت دارد.
گاهی یک آتش به اندازه یک کبریت ملایم است؛ اما باز هم انسان را میسوزاند. ولی گاهی یک آتش افروختگی فوقالعاده شدیدی دارد، نعره و شدت دارد و نزدیک شدن به آن یا ورود در آن بسیار سختتر است. جحیم از این نوع دوم است.
اسم دیگری که در قرآن از جهنم یاد شده، «لظی» است. چون آتشی که شعلهور است و زبانه میکشد.
«سقر»، جهنمی است که بسیار آتشش وحشتناک و شدید است و مربوط به افرادی است که وقتی با دستوری از دستورات الهی روبرو میشوند، با تکبر و قلدری و نخوت برخورد کرده و این دستورات را اجرا نمیکنند و کنار میگذارند یا نعوذبالله به مسخره میگیرند. مثلاً خمس نمیدهد، حجاب را رعایت نمیکند، حقوق زن و بچه و فرزند و شوهر را رعایت نمیکند و قلدری میکند؛ بعضیها با تکبر که رعایت نمیکنند، بیادبی هم میکنند.
یکی از دلایلی که به آن «سقر» میگویند و در لغت هم آمده، به هم ریختگی شکل انسان است، یعنی از حالت معمولی در می آورد و شخص استحاله شخصیتی پیدا میکند و خصوصیات شخصیتیاش عوض میشود. این همان جایی است که گرفتار آتش سقر میشود. یعنی تحولات روحی.
جوانی را میبینید خیلی خوب و عالی و نمازخوان و بااخلاق، نسبت به پدر و مادرش مهربان و مؤدب. اما یکدفعه خارج از کشوری که میرود، یواش یواش میبینید که این آدم اخلاقش عوض میشود و بعد خیلی چیزها را کنار میگذارد و نسبت به خیلی چیزها شک میکند. این تحولی است که در درون این شخص اتفاق افتاده و دیگر آن آدم خوب، صاف و مطیع خدا نیست.
اسم بعدی جهنم «حطمه» است که در قرآن میفرماید: «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ= و تو درک نمی کنی که حطمه چیست». حطمه یعنی درهم شکسته شدن و آتشی که در عمق جان نفوذ میکند. یعنی فقط بدن را نمیسوزاند، بلکه خود روح را هم میسوزاند.
حطمه مخصوص کسانی است که روح دیگران را آتش میزنند. مثلا با زبانشان و با اظهار نظرهایشان، با قضاوتهایشان، با تکه انداختنهایشان شخصیت افراد را مورد حمله قرار میدهند و دائماً از دیگران ایراد میگیرند و این ایرادها را هم با بیحیایی و پررویی به دیگران میگویند. اینها مشمول این آتش حطمه هستند که بسیار بسیار وحشتناک است.
«هاویه» اسم دیگر جهنم است. این هم مثل خود جهنم ناظر بر سقوط یک انسان است. سقوط یعنی شخص در آنجا پرت میشود. در چالهای پرت میشود. این همان حالت انسان در لحظاتی است که پرت میشود. پس آن لحظهای که انسان سقوط میکند، هاویه میشود و به ته جهنم میرود.
گاهی انسان وسوسه بعضی از کارها را دارد، امّا این در حد وسوسه است. روی مرز و لبه پرتگاه است. ولی یک موقع که این وسوسه رویش اثر میگذارد و در وضعیت خیلی بدی خودش را پرت میکند. مثلاً یکدفعه یک تصمیمی برای خودش و خانوادهاش میگیرد؛ یا تغییر سبک زندگی می دهد، این سقوط کردن هاویه است.
اینها در واقع ابعاد مختلف جهنم هستند. چون جهنم از ابعاد مختلف، ظهورات و شکلها و فضاهای گوناگونی دارد. تنوع عذاب دارد و هم در نظر کارشناسان حدیثی هم از امیرالمؤمنین نقل شده که این اسمها درهای جهنم هستند.
به ظاهر خیر و شر نباید اکتفا کرد. باید آخر کار را دید
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «مَا خَیْرٌ بِخَیْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِیمٍ دُونَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِیَة= خیری که به دنبال آن آتش باشد، خیر نیست و شری که به دنبال آن بهشت باشد، شر نیست. هر نعمتی جز بهشت ناچیز است و هر بلایی جز آتش، سلامتی».
گاهی انسان در زندگی از چیزهایی خوشش نمیآید، ولی تحمل میکند و نق و غر نمیزند. چون میداند که با این کار در آخر به بهشت میرسد. زیرا ماهیت اصلی این امور بد نیستند. مثلاً ممکن است برای خیلی از خانمها حجاب سخت باشد، اذیت بشوند. یا رعایت خیلی از مسائل شرعی برای آقایان سخت باشد و اذیت بشوند، این چیز بدی نیست. چون این سختیها برای شما مقام است و رشد میکنید.
سختیهای موقت دنیا، هنگامی که برای خدا باشد، به شما لذت، آرامش، شخصیت، نورانیت و محبوبیت میدهد. اطاعت از خدا لذت دارد. کسی که سختیهای دین خدا را رعایت میکند، در همین دنیا هم عزت و شرافت پیدا میکند. آرامش و شادی روحی و روانی دارد.
آیا لذتی که بعدش جهنم است خیر است؟ شما الان بسیار تشنه هستی و میگویند اینجا شربت است؛ ولی در آن سمّ است. اگر بخوری کارت تمام است. سرطان میگیری، کور میشوی و میمیری. لذت دارد. خوردن خیلی لذت دارد؛ ولی بعدش جهنم دارد. دیدنی، شنیدنی، بو کردنی، لمس کردنیهای لذیذ، لذتهای مختلف، جسمی، ظاهری، خیالی، وهمی لذت و کِیف دارد؛ اما برخی ای اینها به جهنم ختم می شود. پس لذتش خیر نیست.
آن کِیف کردنی که قرار است تو بعدش بسوزی و بعدش آسیب بزند به ساختار شخصیت تو و بعدش تغییر شخصیتی پیدا بکنی و بعدش بیغیرت و بیناموس بشوی، این که خیر نیست.
بهشت یک چیز جاودانه و ابدی است. اصل نعمت است. متأسفانه حجاب عادت نمیگذارد بفهمیم. باید اینها را کنار بگذاریم. آنهایی که میخواهند روح خیلی قوی و وسیع داشته باشند، وسعت سینه و نفس پیدا کنند، قدرت پروازیشان زیاد شود، باید روی کلمه ابدیت و جاودانگی کار کنند.
در فرمایش دیگری حضرت میفرمایند: «وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِیَة= هر سختی غیر از جهنم عافیت است»،(نهج البلاغة، جلد1، صفحه 544) همچنین فرمودند: «ثَوَابُ الْعَمَلِ عَلَى قَدْرِ الْمَشَقَّةِ فِیه= ثواب و پاداش یک عمل به اندازه سختیاش است».(غرر الحکم و درر الکلم, جلد1, صفحه 333) چون این سختیهایی که شما میکشید، کفاره گناهان است. این خداست به این مهربانی، درجات آخرتی هم به تو میدهد. پس این سختی دیگر سختی نیست. در واقع عافیت است. چون با این سختی از جهنم دور میشوی و به بهشت نزدیک میشوی.
قا/180
جهنم/ انواع جهنم
کلیدواژه ها:
آثار استاد