مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همانطور که جسم نجاست می گیرد، روح هم نجاست می گیرد و آلوده می شود. در مسائل اخلاقی، در چشم و همچشمی ها و مسائل خانوادگی خیلی باید حواسمان جمع باشد که بیخود روحمان را نجس نکنیم. فرض بفرمایید یک نفر به انسان فحش میدهد و سیلی به صورت انسان میزند؛ مسخره می کند، این ظلم است و ما هم از این جهت ضربه ای خورده ایم، اما نگه داشتنِ کینه در واقع تکرار همان سیلی و فحشهاست؛ تکرار همان تحقیرهاست. یعنی تو هر لحظه داری سیلی میخوری، مسخره میشوی و کوچک میشوی. در حالی که خداوند ساختار انسان را طوری آفریده که با اهانت و تحقیر و زندان و شکنجه هرگز کوچک نمی شود.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: «اَلحِقدُ اَلأمُ العُیُوب، اَلحِقدُ اَلأََمُ الخُلق»[1]= پستترین عیبها و پستترین اخلاق کینه توزی است. نگه داشتن دلچرکینی در دل، آسیبهای جسمی و روحی خیلی زیادی به انسان میزند. کینه نه تنها به روح آسیب می زند، بلکه سلامت جسم را نیز به خطر می اندازد. فرد در حالی که سالم است، خوب غذا می خورد، ورزش می کند، اما می بیند پوستش دارد خراب میشود و موهایش دارد میریزد. دکتر تشخیص می دهد علت عصبی است. بیشتر بیماریهای دستگاه گوارش ، قلب و ... منشا روحی دارند. اختلال در یادگیری و تمرکز برای این است که عوامل ضد تمرکز بسیار خطرناکی مثل حسادت، رقابت، چشم و همچشمی، تنفر و کدورت و کینه در روح باقی می ماند.
کینه در امور موهوم، نشانه منیت و نادانیست
در مباحث قبل، امور را به محسوس، مخیل، موهوم، معقول تقسیم بندی ریاضی کردیم. یکی از مصادیق بحث حق الناس همین است که ما به خاطر منافع شخصی نسبت به انسانها کینه درست کنیم، غیبت کنیم، تهمت بزنیم و تبلیغات منفی کنیم. مثل بداخلاقی هایی که در انتخابات زیاد می شود. بیچاره طرفدارهای نادان تیم های ورزشی که سر چیزهای موهوم کینه به دل می گیرند؛ در صورتی که دیگری می خواهد ریاست را بگیرد و پولش را بخورد و محبوبیتش را داشته باشد؛ یا مثلاً طرفدارهای یک تیم فوتبال نسبت به طرفدارهای تیم فوتبال دیگر؛ گاهی وقتها تا سکته، زد و خورد و چاقو چاقوکشی هم پیش میروند.
شخصی می گوید: بازی شطرنج را برای تفریح انجام دهیم یا نه؟ میگویم: میدانی تفریح یعنی چه؟ یعنی فرح وارد کردن به روح؛ یعنی شادی. اما تو که وقتی شطرنج بازی میکنی اعصابت به هم میریزد و عرق میکنی و بالا و پایین میشوی. وقتی بچه تکان میخورد؛ داد میزنی که تکان نخور! حواسم را پرت نکن! سر مادر، پدر و همسرت داد میزنی؛ برای این که میخواهی یک بازی شطرنج که موهوم است را ببری؟ تو زمانی میتوانی شطرنج بازی کنی که فقط برای کار فکریش این کار را انجام دهی، و لذتت همین بازی باشد؛ برد و باختش مهم نباشد.
بازی فوتبال برای قوی کردن بدن مفید بوده و عبادت محسوب می شود. ولی به شرط اینکه در آن فحش، عصبانیت، خطا و دعوا با دیگران نباشد. ببینید چقدر گناه در آن وجود دارد؛ فحش دادن، تحقیر کردن، له کردن، دل شکستن و... . در بازی فوتبال نباید برد و باخت مهم باشد؛ از بازی فوتبال باید از گُل خوردن و گُل زدن آن لذت برد و خندید. نباید آنقدر منیت داشته باشیم که از این امر موهوم حرص بخوریم؛ در رانندگی و چیزهای دیگر هم همینطور است.
انسانهای کوچک اهل کینه هستند
نگه داشتن کینه در دل، باعث نجاست روح میشود و نشانه کوچکی و ظرفیت کم انسان است.
حضرت زینب(سلام الله) را ببینید! چقدر ایشان عزیز است که بعد از کشته شدن آن همه عزیزانش، بعد از اسارت و کتک خوردن مفصلش؛ چون قیمت دستش هست میفرماید: «و ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. اصلاً احساس کوچکی نمیکند. تازه به یزید میگوید: «لَاَستَصغِرُک= من تو را کوچکت می کنم؛ ای یزید! تو پیش من تحقیر شدهای. یعنی آدمی که بزرگ است قیمت دارد و با فحش و تحقیر و تهمت و غیبت دیگران له نمیشود. در روایت هم داریم آدمهایی که ظرفیتشان کم است و کوچک اند؛ اهل کینه هستند. هرگز آدم بزرگ و قیمتی،آدم اشرافی و ثروتمند از نظر روحی کوچک نمی شود. او مثل آب کُر است. شما نجاست در آب کُر بیندازید رنگ و بو و مزهاش تغییر نمیکند، بلکه نجاست پاک میشود. این آب قلیل است که اگر یک ذره نجاست به آن برسد، هم رنگ و بویش ممکن است عوض شود، هم نجس شود. ما نباید آب قلیل باشیم.
نحوه صحبت کردن در قرآن و روایات آمده است
بکاربردن بهترین و قشنگترین کلمات در ارتباط های کلامی؛ در قرآن وروایات توصیه شده است.
قرآن این حمله شیطان را چندین بار به ما تذکر داده که او میخواهد بین شما را به هم بزند و شما باید بلد باشید جواب بدهید. اینها پیشرفته ترین، عالیترین مباحث روانشناسی است و باید پای درس معصومین نشست و روانشناسی یاد گرفت. در کتابهای روانشناسی اصلاً خبری از موجودی به نام شیطان داده نشده، موجودی که حقیقت دارد و خود خدا مهندس عالم میگوید؛ شیطان هست با شما نجوا دارد و در شما تولید فکر میکند. واقعاً انسان باید در مقابل خداوند تبارک و تعالی، قرآن و آیات با همه وجودش سجده کند.
هر وقت در قرآن «قُل» آمد بعد از قُل، شاهکلید، فرمول اساسی و کلی؛ یک حرف خیلی مهم است. در این آیه نیز خداوند به پیامبر میفرماید: «قُلْ لِعِبادِیَ» به بندگانم بگو؛ « یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ»[2] = که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد». یعنی وقتی میخواهند با هم حرف بزنند، حتی کلمات قشنگ نه، بلکه قشنگترین کلمات و بهترین کلمات را انتخاب کنند. چون «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ» اگر نوع حرف زدنتان و کلماتی که به کار می برید بد باشد، شیطان بین شما اختلاف می اندازد. چقدر از طلاق ها، فتنه ها، اختلافات، تنفرها، قهرها، حتی جنگهای بین کشورها که هزاران و صدها هزار نفر مُردند به خاطر این بوده که بزرگان آن کشورها بلد نبودند حرف بزنند. برای همین حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «طعن اللسان أمض من طعن السنان»[3]= زخم زبان از زخم نیزه عمیق تر است». خیلی باید زبان را کنترل کرد. امام زین العابدین(علیه السلام) نیز تمثیل زیبایی برای ما دارند و از باطن و برزخ خبر میدهند و میفرمایند: هر روز زبان به اعضای بدن میگوید حالتان چطور است؟ میگویند: خوب هستیم اگر تو بگذاری[4].ولی متأسفانه ما هیچ وقت نمیرویم یاد بگیریم که چه کلماتی را باید بکار ببریم و چه کلماتی را نباید بکار ببریم. ما در مباحث مهارتهای زندگی اینها را توضیح دادیم.
در سه سال، 40% رشد طلاق داریم 17% رشد ازدواج؛ این را می بینیم و اصلاً باورمان نمیشود. بیشترشان هم کسانی هستند که اتفاقاً سطح تحصیلاتشان بالاست. بنده خدا دکترو مهندس است؛ استاد است؛ ولی گرفتار میشود و واقعاً نمی تواند جلوی از هم پاشیده شدن خانواده اش را بگیرد. با دختر، پسر، خواهر و برادر نمی تواند درست ارتباط برقرار کند. زن و شوهر با هم نمیتوانند ارتباط درستی برقرار کنند. یک سوم طلاقها سال اول زندگی است که خیلی بد است.
وقتی ما پیش مشاور میرویم، مشاور میگوید؛ ای پدر مادرها! با هم خوب باشید، اخلاقتان را خوب کنید، زبانتان را کنترل کنید، حرف بد نزنید، بیموقع حرف نزنید. یک موقع هست شما حرفی را اگر الان بزنید؛ با یک ساعت دیگر خیلی فرق میکند. شوهر از سر کار آمده خسته و عصبی است؛ حال خوشی ندارد و گرسنه و تشنه است. یک موقع زن بی موقع حرفی میزند و مرد آتش میگیرد، منفجر می شود؛ نطفه ای برای طلاق، برای زد و خوردها، برای درگیری های حتی فامیلی بسته می شود.
آموزش ارتباط کلامی ضرورت دارد
هر چه رابطه ما با دیگران صمیمی تر باشد، احترام و ادب نیز بیشتر باید رعایت شود که لازمه اش یادگیری فرمولهای عشق و فرمولهای زندگیست.
اگر چیزی خوب، زیبا و لازم است و ما نداریم باید وقت بگذاریم و بدستش بیاوریم؛ مثل خوشبختی، شادی، عشق، مودت، تبدیل یک تنفر به عشق.
ما نصیحت کنیم؛ خوشزبان باشیم، خوشاخلاق باشیم؛ خیلی مفید است. اینها درس دارد؛ مثل زبان، کامپیوتر، گلسازی، گلدوزی، تایپ، رانندگی، ادبیات فارسی، شعر؛ ما باید کلاس ببینیم. ریز ارتباطات کلامی، فرمول ارتباطات کلامی را در قرآن و روایات داریم. اما کلاسهای علمی و تخصصی برای ما گذاشته نشده که وقتی یک زن و مرد میخواهند با هم حرف بزنند، به همدیگر نگاه کنند ، لباس برای هم بپوشند، برای هم از عطر استفاده کنند. خانم میخواهد یک ظرف و یک سفره را بچیند؛ آقا میخواهد هدیه بخرد؛ این ظهورش چطور باید باشد. کلمات چطور باید بکار برده شوند، اصلاً چه کلماتی منفی و قرمز است و نباید مطلقاً استفاده شوند. میگوید: چه کار کنم، پدرم همیشه با مادرم اینطور حرف زده، مادرم با پدرم اینطور حرف زده. حالا آنها هم شاید اشتباه کردند. شوهر تو و زن تو غیر از پدر مادر تو هستند. این کلمات را شاید نپسندند. در خانواده و فرهنگ آنها نیست. یا نه؛ اصلاً خودش نمیتواند این نوع کلمات را بپذیرد. یک سلسله از شوخیها اصلاً نباید باشد. این حرف شیطان است که ما هر چقدر صمیمیتر باشیم،می توانیم به هم حرفهای رکیکتر و بدتر بزنیم. مثل اراذل و اوباش و لاتها که هر چه صمیمیتر می شوند، بیشتر به همدیگر فحش میدهند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: « كُلَّمَا طَالَتِ اَلصُّحْبَةُ تَأَكَّدَتِ اَلْحُرْمَة [5]= هر گاه همنشینى به درازا کشد، رعایت حرمت یکدیگر تأکید مى گردد. هر چقدر مصاحبت همسری و رابطه دوستی بیشتر میشود؛ حرمت ،احترام و ادب نسبت به همدیگر باید بالاتر برود. قبل از اینکه با هم نامزد شوید، تو به او میگفتی خانم فلانی، او به تو میگفت آقای فلانی، حالا که محرم شدید، اسمهای کوچک هم را صدا میکنید. بعد که با هم صمیمی تر شدید نگویید؛ هو، ببین، اسمها را خراب نکنید. اگر صمیمیتر شدید کلمات عاشقانه، پسوند و پیشوند اسمش بگذار. اصلاً اسمش را هم حذف کن کلمات عاشقانه بکار ببر.
میگوید من به او ۶ ماه فرصت دادم، هر چه تلاش کردم آدم نشد. وزنه برداری نیست که بگویی من زور زدم خوب نشد. قرار نیست وزنه بلند کنیم؛ قرار است تمرین کنیم؛ مهارت را اضافه کنیم و یاد بگیریم. قرآن در مورد عشق میفرماید: وقتی شما شروع میکنید ۵ سال بعد، نسبت به همدیگر باید عاشقتر و تازه تر باشید. این چطور شدنی است؟ باید دستوراتش را رعایت کنید. باید سعی و تمرین کنید و کلاس بروید، مطالعه کنید و وقت بگذارید. البته جوانان و بچه های ما کمتر مقصرند، بیشتر تقصیر با مراکز فرهنگی است. اینجا من از صدا و سیما تشکر میکنم که زحمت میکشند اساتید و بزرگان را دعوت میکنند که فرمولهای زندگی را به مردم یاد دهند. ولی این خیلی کم است و روزبه روز باید بیشتر شود و جوانان باید بنشینند و یاد بگیرند. مثلاَ خواستگاری دوره دارد. ما در مباحث میثاق، چهار تا 90 دقیقه در مورد خواستگاری بحث کردیم. یک بی سلیقگی در خواستگاری، می بینی یک زندگی را به هم میزند. اصلاً نمیگذارند به هم برسند. اگر هم برسند نطفه یک کینه عمیق در خواستگاری کاشته میشود.
اگرکسی بگوید سبز باشید؛ آبی باشید؛ اینطور که نمیشود.حالا میخواهیم سبز باشیم؛ ولی چطور سبز باشیم. دوست داریم سبز باشیم؛ دوست نداریم روابط مان به تنفر کشیده شود. من دوست دارم ۱۰ سال بعد، بیشتر عاشق باشم؛ زنم برایم تازه تر باشد؛ من هم برای او تازهتر باشم. از بچه هایم لذت ببرم و بچه هایم از من لذت ببرند. این دستور پیامبر است که بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد. میگوید: من وقت ندارم؛ کلاس دارم و میخواهم لیسانس بگیرم، فوق لیسانس بگیرم، نمیرسم. این زندگی چه فایده ای دارد؟ میشوی یک مهندس شکست خورده، استاد شکست خورده، یک صنعتگر و هنرمند شکست خورده.
اصلاً بعضی از شغلها آنقدر سر آدم را شلوغ میکند که میگویند این صنف ما اینطوری است که ما تا وارد میشویم دو سه سال اول، اولین کاری که میکنیم یا از شوهرهای مان طلاق میگیریم یا زنهایمان را طلاق میدهیم. مثل اینکه لازمه این شغل این است.
میگوید من در خانهاش یک عمر کلفتی کردم؛ حالا به من توهین میکند. مگر فقط قرار بود کلفتی کنی؟ صرف کلفتی که معشوقیت نمیاورد. چیزهای دیگر هم هست. یک عمر من بیرون زحمت کشیدم و پول برای زن و بچه آوردم؛ حالا از من متنفرند. آقایی از خارج از کشور آمده بود برای من تعریف میکرد. گفت: سالها تلاش کردم که پول و ثروت برای خانوادهام به خارج از کشور بفرستم. بعد از مدتی دیدم اصلاً اخلاق آنها عوض شده. حالا که خوب پولهایم را کشیدند برای خودشان همه چیز تهیه کردند. این دفعه که رفتم؛ پلیس آمد و مرا گرفت، همسرم از من شکایت کرده که تو دیگر حق نداری به خانه بیایی، نمی خواهیم تو را ببینیم و درخواست طلاق داده. به او گفتم اگر دوستت داشت، این کار را نمیکرد. فکر کردی فقط باید سه شیفت کار کنی تا طلا آویزان زن و بچهات کنی؟ برایشان موبایل بخری، ماشین بخری، پول دانشگاه شان را بدهی؛ همین کافی است؟ آنها گمشده شان یک چیز دیگر است. خانوادههایی داریم که مردهایشان هیچ کدام از این کارها را نمیکنند، اما همه اعضای خانواده عاشقشان هستند.
آموزش ارتباط کلامی به فرزندان ضرورت دارد
پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) لعنت کرده پدر و مادری را که بچه را بیادب بار بیاورند و اجازه دهند به او و دیگران توهین کنند؛ یعنی پدر و مادری که محبت بیش از اندازه به بچه بکنند ملعون هستند. محبت بیش از اندازه بچه را فاسد میکند.
بعضیها به مادرشان توهین میکنند و می گویند تو حرف نزن؛ برو اعصابم را خورد کردی؛ دوباره این آمد؛ عصبانیم کردی. اگر نروی، یک چیزی به تو میگویم. رویت را زیاد کردی. اینها به اسم مهربانی است. بچه 6 ساله مادرش را نرگس صدا میکند و پدرش را اصغر صدا میکند. داییش را میخواهد صدا کند بد صدا میکند. بچه باید مؤدب باشد.آدمی که چند سال بزرگتر است را باید پسر خاله، پسر دایی، پسر عمو یا مثلاً محمد آقا، علی آقا صدا کنی. اینطور نیست که هر طور دلت خواست احساس رفاقت و صمیمیت کنی. به بچه باید فهماند که حق نداری با پدر و مادرت که من هستم بد حرف بزنی. نگاهت و لحنت نباید بد باشد. نباید به او اجازه بدهی اینطور حرف بزند. باید بترسد. این ترس خیلی خوب است؛ چون باعث میشود جهنمی نشود.
شیطان در روابط بین انسانها تولید فکر منفی میکند
موقع حرف زدن و هر نوع تجلی و ظهوری که میخواهیم برای کسی داشته باشیم، باید حواسمان باشد که کسی به نام شیطان با ماست که تولید فکر منفی میکند.
حتی در خلوتترین لحظات، وقتی هیچ کس غیر از تو و دوستت، برادرت، پدرت و همسرت نیست، وقتی خیلی عمیق و صمیمی نشستید؛ گل میگویید و می شنوید، شیطان آنجا حضور دارد و ممکن است از رفتارهای شما سوء استفاده کند. ممکن است دیگری از بوی بدنت حالش به هم بخورد و همین منشأ اختلاف شود. پاهایت را بشوی، جورابت را بشوی، عطر خوب استفاده کن.
زنها حتماً باید برای شوهرشان آرایش کنند، مردها هم باید برای زنهای شان آرایش کنند؛ البته برای نامحرم و غیره نه. همانطور که من توقع دارم همسرم به خودش برسد من هم باید آنطور که مناسب است به خودم برسم. آن رنگ، لباس و مدلی که او دوست دارد، عطری که او دوست دارد یا عطر مشترک که هر دو خوشمان بیاید استفاده کنیم و خیلی چیزهای دیگر که باید مراقبت کنیم.
قرآن میگوید:« قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ[6]= به بندگان من بگو که بهترین کلمات را به کار ببرند چون شیطان بینشان اختلاف میاندازد. اگر کلمات نامناسب به کار ببرند، البته کلمات فقط یک نوع ظهور است ممکن است لباس نامناسب بپوشی، بوی نامناسب داشته باشی، قیافه نامناسب به خودت بگیری، بد غذا بخوری و با خیلی چیزهای دیگر شیطان سراغت می آید.
ارتباط بین انسانها در دین اسلام آمده است
نحوه ارتباطات کلامی، عاطفی و جنسی خیلی جزیی و شیرین در دین اسلام بیان شده است که آموزش آنها ضرورت دارد.
باید برای ارتباطات کلامی، ارتباطات عاطفی، ارتباطات جنسی وقت بگذاریم که متأسفانه ما در این بخش در جامعه خودمان ضعف داریم. کتابهای خیلی خوبی توسط دانشمندان ما در مورد توافقات جنسی نوشته شده که روابط جنسی چطور باید باشد که منشأ اختلاف و کینه و تنفر نشود. ضعف در ارتباط جنسی خودش خیلی فسادآور است؛ غیر از کینه، هزار فساد دیگر ممکن است بیاورد که حتماَ باید تمرین شود و یاد گرفته شود.
اسلام میگوید مسائل مربوط به هر مرحله را قبل از آن مرحله باید یاد بگیرید. من میخواهم با یک دختر یا یک پسر ازدواج کنم. باید مسائلی که بین ما هست؛ مثل ارتباطات کلامی را قبل از ازدواج و در دوره نامزدی یاد بگیرم.
میخواهم خارج از کشور بروم؛ اولین کار این است که زبان یاد بگیرم. میخواهم در یک اداره استخدام شوم. شرط آن اداره این است که باید کار با رایانه و تایپ را بلد باشم. پس این دوره ها را باید ببینم، بعد بروم استخدام شوم. ما میفهمیم که باید برای اینها دوره ببینیم و وقت هم میگذاریم و با جان و دل پول هم می دهیم. ولی وقتی می خواهیم وارد زندگی مشترک شویم، از پدر مادرمان و از خانواده لذت ببریم، در یک اجتماع وارد شویم، در یک جا مدیر شویم؛ آیا دوره نمی خواهد؟ چرا دوره می خواهد. در آموزه های دینی بحث مفصلی در مورد ارتباطات جنسی، عاطفی و کلامی داریم. اینها را دقیقاً بزرگان دین به ما یاد داده اند. به چیزی هم خارج از دین احتیاج نداریم. کامل و ریز و خیلی خیلی جزئی، همه چیز را برای ما تعریف کرده اند. قرآن در قالب داستان برای ما تعریف میکند؛ همه را داستان کرده که بدمان نیاید و شیرین بتوانیم یاد بگیریم.
برای ورود به بهشت، دل باید پاک باشد
دل آلوده به کینه، مانع بهره برداری از عبادات میشود.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «اَلحِقدُ خُلقٌ دَنیٌ وَ مَرَضٌ مُردی[7]= کینه و دلچرکینی خلق پستی است». پس ما نباید اطاعت شیطان را بکنیم و اگر او خواست دلمان را نسبت به کسی آلوده کند، نپذیریم؛ چون «وَ مَرَضٌ مُردی» یک بیماری است که هلاکت می آورد؛ یعنی نمیگذارد به بهشت برویم. در حدیث داریم کسی که از دنیا برود و در قلبش کینه باشد؛ کینه نسبت به مؤمن، نسبت به انسان خوب، نسبت به مسلمان؛ امکان ندارد به بهشت راه پیدا کند. دل باید پاک باشد.
اگر قلب پاک نباشد در بهشت شب قدر، در بهشت مکه، در بهشت مدینه، در بهشت امام رضا، در بهشت نماز هم که ورود میکنی، میبینی که از آن هیچ بهره ای نمیبری. تازه تو را کسل هم میکند. چون نجس داری سر نماز میروی. میگوید روی بدنت یک قطره خون است؛آن را پاک کن بعد برو نماز بخوان. دل چی؟ با هزار کینه در دل به زیارت امام رضا برویم، مدینه و مکه برویم؛ این نمیشود؛ این آلودگی کار را خراب میکند. نمیگذارد آن بهره ای را که باید، ببریم. میگوید نماز معراج است. قلب باید پرواز کند، عروج کند؛ اما کینه نمی گذارد. تو بار سنگین کینه با خودت داری و نمی گذارد بالا بروی. کینه و حسادت اذیتت میکند.
بعضی از عبادات حمله راست شیطان هستند
عبادتهایی هستند که با انجام آنها مسیر گناه برای انسان بازمیشود.
در حمله از سمت راست شیطان میگوید به مکه برو که دلت خوش باشد حداقل به خدا نزدیکی و مسلمان هستی. یک ذره حس مذهبی به تو میدهد که خودت را خیلی آلوده نبینی، خطرناک نشوی، بتوانی این مسائل مذهبی را پناهگاه بگیری؛ برای اینکه بعداً بتوانی هر غلطی دلت خواست بکنی.
خیلی از گناهان هستند که آدم نمیتواند آنها را انجام دهد. ولی وقتی یک مکه و مدینه میرود؛ یک کربلا میرود؛ یک امام رضا میرود؛ قدرتش برای گناه کردن بیشتر میشود. میگوید ما این همه عبادت کردیم و چقدر ذخیره داریم؛ حالا چهار تا گناه هم بکنیم به جایی بر نمیخورد. ما یک عمر هیئتی هستیم هر کاری دلمان بخواهد میکنیم. این بحث مفصلاَ در بحث «صور مقدس» توضیح داده شده است.
کینه مانع محبت می شود
انسان باید مثل خداوند باشد؛ دلش را از کینه پاک کرده و دیگران را دوست داشته باشد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «لا مَوَّدَۀَ لِحَقُود[8]= آدم کینه توز دوست و مودت ندارد». آدم کینه توز نه محبوب است و نه می تواند محبوب باشد. عرضه ندارد دیگران را دوست داشته باشد؛ چون قدر دیگران را نمی داند. همه به او محبت می کنند، اما اگر یک بدی ببیند، کینه به دل می گیرد.
با این شوهر تو هزار تا لحظات شیرین و خنده داشتی، حالا یک ظلم هم کرده، یک اشتباه هم کرده، حتی اگر فاحش و بزرگ باشد؛ نباید کینه به دل بگیری. اما بعضی می گویند: نه! دیگر من هر کاری می کنم نمی توانم ببخشمش. زنم را نمی توانم دیگر ببخشم؛ نه دیگر من دلزده شده ام. دلچرکین شده ام. اینها از کسانی هستند که می گویند:
میازار دلم را کین مرغ وحشی زبامی که برخاست به مشکل نشیند
شاعر حرف خوبی نگفته؛ کین مرغ وحشی زمانی که برخاست، مشکل بنشیند. نه؛ بنشین و دوباره برگرد بیا بنشین. چطور تو می خواهی یک عمر خدا را از خودت برنجانی؛ بعد خدا دوستت هم داشته باشد. بغلت کند. نوازشت هم کند. پس تو هم نسبت به دیگران همینطور باش. می گوید نه؛ دیگر خیلی دلچرکین شده ام و نمی توانم. اما ما می گوییم می شود. می شود دل پاک شود و تنفرها تبدیل به محبت و دوست داشتن شود.
کدورت از دیگران باید سریع پاک شود
ناراحتی نسبت به دیگران را باید مانند لکه روی لباس، خیلی زود پاک کرد تا باعث هلاکت نشود.
فرمایشات معصومین(علیه السلام) فرمول های زیادی دارد که باید یاد بگیریم. امام هادی(ع) میفرماید: «اَلعِتابُ خُیرٌ مِنَ الحِقد[9]= به همدیگر عتاب کنید بهتر از این است که کینه بگیرید.
مثل لباس که تا یک لکه افتاد می رویم می شوییم. در خانه به چیزی اگر یک لکه افتاد، زود پاکش میکنیم. روی گاز یک چربی افتاد، خانم پاک میکند. میگوید خانه ام خراب میشود، اینطوری زشت می شود. در روحتان هم همینطور؛ اگر نسبت به کسی کدورت پیدا شد، نگذارید بماند، زود حرفهایتان را به هم بزنید و عتاب هم بکنید، این می ارزد که عتاب کنید، ولی کینه نگیرید. اگر ناراحت هستی زود بگو. شکایتت را بکن. غر هم بزن. بگو من از این کارت ناراحت شدم. توضیح بده و بگو چرا این کار را کردی؟اما نگه ندار. نگو خجالت کشیدم. حالا ولش کن. اگر ذخیره کنی، این نجاسات روی هم انباشته میشود و یک دفعه سرطان میشود و آدم را میکشد. «مَرَضٌ مُردی» آدم را هلاک میکند. حالا بعضیها که آب کُر هستند و وجودشان خیلی پاک است رد می شوند و میروند. ولی اگر واقعاً اذیتت میکند یا دوست نداری آن کاری که او میکند تکرار شود، بیادبی کرده که نباید تکرار شود، بچه است، همسر است، دوست است؛ به او بگو که امیدوارم این تکرار نشود. من نمیخواهم در روابط ما، در زندگی ما این کلمات، این رفتارها و این اتفاقات بیفتد و تمامش کنیم.
[1] . (1) غررالحکم/ 966 و2917
[2] . سوره اسرا آیه 57
[3] . غررالحکم/ صفحه 223.
[4] . ثواب الاعمال/ صفحه 237
[5] . غررالحکم و دررالحکم/ جلد 1، صفحه 554
[6] . سوره اسرا آیه 57.
[7] . غررالحکم ودررالکلم / جلد1 ،صفحه 388
[8] . غررالحکم و دررالکلم / جلد 6 صفحه 346
[9] . بحارالانوار (ط – بیروت)جلد 75 ، صفحه369 ، ح 4
کلیدواژه ها:
آثار استاد