مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
کسی برای اهل بیت ویژه میشود که اهل بیت در سبک زندگیاش نقش ویژه داشته باشند؛ اهل بیت جایگاه ویژه ای در زندگیش داشته باشند و تقسیم وقتها و صرف هزینهها و قوای وجودیاش را برای آن اهل بیت بگذارد.
بحثمان در توضیح فقرات زیارت شریف و نورانی جامعه کبیره به فقره «السَّلامُ عَلَیْكُمْ... وَ مَعدِنَ الرَّحمَة= سلام بر شما... و معدن رحمت»رسید. می گوییم سلام بر شما اهل بیت که معدن رحمت خداوند هستید.
این نکته را عرض کردیم که خداوند تبارک و تعالی همه رحمتش را از طریق انسان کامل به مخلوقات و بندگانش میدهد و خارج از این ظرف، ظرف رحمت دیگری نیست. پس معدن رحمت خدا خود اهل بیت (علیهم السّلام) هستند.
رحمت رحیمیه و رحمانیه چیست؟
قبلا رحمت را به رحمت رحمانیه و رحیمیه تقسیم کردیم. گفتیم ائمه در رحمت عمومی یا رحمت رحمانیه، همه بندگان خدا را دوست دارند. همانطور که خداوند همه مخلوقات و بندگان خودش را اعم از مؤمن و کافر دوست دارد؛ اما برای مؤمنین و کسانی که معرفت و ایمان به خدا دارند و اطاعت خدا را میکنند، یک رحمت ویژه دارد که به آن رحمت رحیمیه میگویند. اگر بخواهیم مثال بزنیم برای این دو رحمت مثل رابطه شاگردان با استاد است که همه شاگردان در نگاه استاد مهم و عزیز هستند؛ اما به مرور زمان، آن شاگردهایی که از خودشان اطاعت و نرمش بیشتری نشان میدهند و به درسهای استاد عمل میکنند، سنخیت نسبت به استاد پیدا کرده و مورد توجه ویژه قرار میگیرند. حالا هر کدام بسته به میزان تلاششان مورد توجه ویژه استاد قرار میگیرند. آن توجه ویژه استاد را «رحمت رحیمیه» میگویند. چون طرف از خودش قابلیت و حرکت و لیاقت نشان داده و به معلم شبیهتر شده. در رحمت رحیمیه ی ائمه هم داستان همینطور است. در قرآن هم به این رحمت اشاره شده است:«وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ = و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است و به زودی آن را برای کسانی که پرهیزگاری می کنند و زکات می دهند و آنان که به آیات ما ایمان می آورند مقرر می دارم». (اعراف/156)
حال از خودمان سؤال کنیم که چه کار کنیم که مورد رحمت خاص و ویژه ائمه قرار بگیریم. این خیلی مهم است. البته این سؤال برای همه آدمها پیش نمیآید؛ یعنی همه آدمها این دغدغه را پیدا نمیکنند. مثل خیلی از افراد که سر کلاس میروند؛ اما قصدشان فقط درس خواندن است. اصلاً خیال اینکه بخواهند یک تخصص و جایگاه ویژهای پیدا کنند را ندارند،؛ اما وقتی که پای عشق و علاقه به میان می آید، آن وقت استاد، انتخاب استاد، درس، کلاس و تمرینها مهم میشوند. در مورد خدا و اهل بیت هم همینطور است.
وقتی از بعضی افراد سوال می کنی که خدا در نظرت چگونه است؟ میگوید: خدا را دوست دارم؛ آفریننده و خالق ماست؛ از ما هم یک کارهایی خواسته و... یا وقتی میگوییم اهل بیت چطور؟ میگوید: اهل بیت را هم دوست دارم؛ اینها امامان و رهبران دینی ما هستند. اما در مورد «شباهت و سنخیت» با خدا و اهل بیت علیهمالسلام می بینیم که اصلاً اینها برایشان مطرح نیست. آرمانها و آرزوهای انسانی ندارند. اگر به ائمه و خدا هم احترامی میگذارند، صرفا از دریچه شان های «جمادی، گیاهی، حیوانی» احترام میگذارند و برایشان مهم هستند. یعنی اگر به اینها لطمه ای بخورد، آن ارادت، عشق و شورش هم از بین میرود. ولی کسی که هدفش خاص و ویژه شدن باشد، خدا و اهل بیت در موضوع زندگی این شخص بالاترین دغدغه میشود، و زمانی این اتفاق میافتد که شخص از حالت حیوانی تبدیل به حالت انسانی شود.
پس هر کسی نمی گوید من چطور میتوانم نسبت به خدا و اهل بیت و ملائکته الله و غیب، خاص و ویژه بشوم. هر کسی این درخواست را ندارد. اگر هم در دل کسی افتاد، مبارک است. چون نشانه ی اسن است که باطن انسانی پیدا کرده است.
چگونه در نظر اهل بیت خاص و ویژه باشیم؟
حالا اگر ما بخواهیم مورد توجه و ویژه اهل بیت باشیم، یک فرمول کلی دارد که من عرض میکنم. دهها فرمول جزئی هم دارد که قصد دارم در این چند جلسه به فرمولهای جزئی و عملیاتی بپردازم. در ابتدا به فرمول کلی اشاره میکنم.
برای یک تصمیم و عمل خاص، کار خاص میطلبد. مثلاً در ورزش، گاهی هدفت برای سلامتی بدن است؛ گاهی هم برای این که قهرمان جهان بشوی. به وزان هدفت تلاش ویژه می کنی.
در مورد خدا و اهل بیت هم همین طور است. کسی پیش خدا عزیزتر است که خدا برایش عزیزتر باشد،؛ کسی نسبت به غیبت مَحرمتر و عزیزتر است که غیب و آسمان برایش عزیزتر باشند.
همچنین کسی برای اهل بیت ویژه میشود که اهل بیت، در سبک زندگیاش ویژه باشند و تقسیم وقتها و صرف هزینهها و قوای وجودیاش را برای آن بخش بگذارد.
وقتی به امام میگویی من میخواهم شبیه تو بشوم، تو به من فکر کن! من میخواهم برایت مهم باشم؛ دوست دارم تو به من خیلی فکر کنی؛ فرمولش این است که امام برایت عزیز باشد.
اگر میخواهی این دعای «اجْعَلُونِی فِی هَمِّكُم=مرا جزء هم خود قرار دهید» در مورد شما اجابت بشود، باید نتیجه را برعکس کنی، یعنی آنها هم باید جزء همّ تو باشند. هر چقدر خدا، اهل بیت، امام زمان(علیهالسلام) و اهل غیب، برای تو مهمتر باشند، تو هم به همان اندازه نزد آنها مهم میشوی. این یک رابطه دو طرفه است. پس نوع دغدغههای آدمها باعث میشود که مهم باشد یا نه؛ ذلیل باشد یا خوار؛ حتی طردش کنند یا ویژه بشود.
کسی که در معرض تصمیم است. مثلاً میخواهد برای بچهاش اسم انتخاب کند، اگر برای اسمهای الهی و آسمانی ارزش قائل نیست و جزء دغدغههایش نیست، یک اسمی از جمادات و گیاهان انتخاب می کند. چون اینها برایش عزیز و مهم هستند؛ یا اگر میخواهی نماز بخوانی، این که چقدر پیش خدا عزیز هستی، بستگی به این دارد که نماز و ارتباط با خدا برای تو چقدر اهمیت دارند.
پس پاسخ این سوال که من چطور میتوانم نزد اهل بیت ویژه باشم، این است که بستگی به این دارد که آنها چقدر برای تو ویژه هستند. اگر گفتی: خدایا! من میخواهم یک سرباز ویژه امام زمان (علیهالسلام) بشوم؛ باید غصههایت بیشتر بشود. اگر غصههای حضرت را نداشته باشی، ویژه نیستی. وقتی امام زمان (علیهالسلام) به دلت نگاه کند که غافل از اوست، چطور میتوانی ویژه بشوی. با دعای بی عمل که نمیشود. وقتی حضرت به دلت نگاه میکند، باید آن شور و هیجان، غصه، آرمان گرایی و وقف شدن را در شما ببیند. اگر نبیند، امکان ندارد ویژه باشی.
حالا سراغ راهکارهای جزئی می رویم که ما چطور میتوانیم مورد رحمت ویژه خدا و اهل بیت: قرار بگیریم؟
خدا با یک درصد رحمتش جهان را سیراب کرد
اولین چیزی که مهم است این است که بدانیم این که امام همه رحمت و مهربانی است. او همه ما را به شدت دوست دارد. اول باید این را بفهمیم که شما با یک کانون عشق روبرو هستید. دو روایت بخوانم که فوقالعاده مهم هستند.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «إنّ الله تعالى خَلَقَ مِائةَ رَحمَةٍ یَومَ خَلَقَ السماواتِ و الأرضَ كُلُّ رحمةٍ مِنها طِباقُ ما بینَ السماءِ و الأرضِ فَأهبَطَ رَحمَةً مِنها إلى الأرضِ فَبِها تَراحَمَ الخَلقُ و بها تَعطِفُ الوالِدَةُ على وَلَدِها و بها تَشرَبُ الطیرُ و الوُحوشُ مِن الماءِ و بها تَعِیشُ الخلائقُ = خداوند متعال روزى كه آسمانها و زمین را آفرید. ۱۰۰ رحمت بیافرید كه هر رحمتى به اندازه فاصله آسمان و زمین است. سپس از آن رحمتها، یكى به زمین فرود آمد كه به سبب آن خلایق به یكدیگر ترحّم مى كنند و مادر به فرزندش مهر مى ورزد و پرندگان و حیوانات آب مى نوشند و مردمان زندگى مىكنند».
خدا آسمان و زمین را با ۱۰۰ رحمتش آفرید. این یک درصد رحمت خدا، همه ی آسمان و زمین را پر میکند. حالا چرا فقط یکی را فرستاد؟ چون خدا میگوید من همه چیز نزدم مبتنی بر قواعد ریاضی است: «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[1]= هیچ چیز نیست، مگر اینکه خزائن آن چیز نزد ماست و ما آن را نازل نمیکنیم، مگر به اندازه مشخص». خدا یک درصد رحمتش را برای زمین فرستاده، یعنی زمین و دنیا بیشتر از یک رحمت نیاز نداشته. چون ظرفیتش را ندارد و بیشتر از آن برای بشر کشنده است؛ اما 99 رحمت را برای بندگانش در آخرت ذخیره کرده است؛ چون خداوند رحمت آخرتی و ابدی اش را برای کسانی که مؤمن هستند، گذاشته است.
با این یک درصد، آدم ها عاشق هم می شوند. تمام عشق آدمها نسبت به هم، مثل عشقهای زمینی: پدر و مادر، همسر، دوست، خواهر و برادر، وطن، کشور، عشق به گیاهان، حیوانات، گیاهان به همدیگر، حیوانات به همدیگر، آنها به ما، همه ی اینها از یک درصد رحمت خداست. حتی با همین یک درصد رحمت، معیشت همه انسانها اداره می شود.
در رحمت یک درصدی، خدا به کافر و منافق و مشرک و مسلمان هم میدهد؛ ولی رحمت های ویژهاش را فقط به کسانی میدهد که حرف گوش میکنند. «آنهایی که ایمان میآورند و اهل عمل صالح هستند/ تواصی به حق دارند و تواصی به صبر دارند». خدا به اینها رحمت ویژهاش را می دهد.
امام کاظم(علیهالسلام) میفرمایند: «فَما ظَنُکَ بِالرَءوفِ الرَّحیم ألذّی یَتَوَدَدُ إلی مَن یُؤذیه بِأولِیائِه فَکَیفَ بِمَن یُؤذی فیه= پس چه گمان دارى به مهرورزِ مهربانى كه به آن كس كه او را با [آزردنِ]دوستانش برنجاند نیز، دوستى مى ورزد؟ حالْ چه رسد به آن كس كه در راه او آزار ببیند». گاهی کسی میخواهد یک آدمی را اذیت کند، زورش به او نمیرسد. بچهها و دوستانش را اذیت می کند تا او شکنجه ببیند. کسی که زورش به خدا نمیرسد، ائمه، اولیاء الهی و مؤمنین را اذیت می کند تا خدا هم اذیت شود.
حضرت میگوید: خدا در مورد کسانی که آزارش میدهند، رحمت و رأفت دارد، حالا نسبت به کسی که در راه خدا اذیت میشود، خدا چه کار میکند. کسی که خدا را اذیت نمیکند و به عشق او اذیت میشود، خدا پای او عشق دیگری می ریزد. مثل کسی که بداخلاقی همسر یا فرزندش را به عشق خدا تحمل می کند.
خوش به حال کسی که وقتی میخواهد از این دنیا برود، سرمایه اذیت شدن در راه خدا را داشته باشد. اگر در راه خدا اذیت شدید و اهل شکر و حمد بودید، خیلی عزیز میشوید...
وقتی میگویی: «لا إله إلا الله» یعنی به خاطرش اذیت و سختی بکشی. اصلاً تمام عشق یک عاشق این است که چقدر در راه معشوقش هزینه بشود و هزینه کند. این لذتبخش است. پس طرف ما یک رحیم و رحمان مطلق و بینهایت است.
نشانه های ویژه بودن
اولین قاعده را از کلام امیرالمومنین علی(علیهالسلام) بشنویم که در خطاب به اصبغ فرمودند:
«یا أَصبَغُ! لَئِنْ ثَبَتَتْ قَدَمُكَ وَ تَمَّتْ وَلَایَتُكَ وَ انْبَسَطَتْ یَدُكَ فَالله أَرْحَمُ بِكَ مِنْ نَفْسِكَ= اى اصبغ! اگر گامهاى تو استوار باشد و ولایت پذیرى تو كامل و دستت گشاده، بدان كه خداوند به تو از خودت مهربانتر است».
یک انسان چطور میتواند در مقابل ربش که الله است و در مقابل اهل بیت ویژه و خاص بشود؟ اینکه آدم محکم و ثابتقدمی باشد. آدم ضعیف، ترسو و نقزن و غرزن نباشد. اهل بیت یار ضعیف دوست ندارند. در روایت داریم خداوند از مؤمن ضعیف، که همیشه شکست خورده و همیشه احساس بدبختی میکند و ثابتقدم نیست؛ بدش می آید. چنین کسی نمیتواند برای خدا خاص باشد.
«وَ تَمَّتْ وَلَایَتُكَ= ولایتت کامل باشد». ولایت کامل یعنی پای کار امامت باشی، دوستشان داشته باشی، عاشقشان باشی، مودت داشته باشی.
یک خصوصیت دیگر هم باید داشته باشی تا ویژه بشوی و آن این است که «وَ انْبَسَطَتْ یَدُكَ= دستان گشاده داشته باشی». اگر دستهای گشاده داشتی، کریم باشی، دهشات خوب باشد؛ بخصوص در راه خدا خوب خرج کنی، به بندگان خدا خوب برسی؛ آن وقت اتفاقی که می افتد، این است که «فَالله أَرْحَمُ بِكَ مِنْ نَفْسِكَ= خدا دیگر مهربانتر و رحیمتر است از تو به خودت»، یعنی تو یک پشتوانه مهمتر از خودت در کارهایت داری. یک دلسوزتر از خودت همیشه در کنارت هست. مثل یک بچه کوچکی که میداند خودش عقلش و توانش خیلی کم و ضعیف است، اما یک پدر و مادر پشت او هستند که از خودش خیلی مهربانتر، قویتر، تواناتر، عاقلتر و فهمیدهتر هستند. چقدر بچه احساس آرامش می کند.
انسانی که میگوید من خدایی دارم که از خودم به من مهربانتر است، هیچ وقت کم نمیآورد. حمله از جلوی شیطان بر او اثر نمیکند، دلشوره آینده را ندارد.
اگر کسی بداند یک خدا در زندگیاش دارد که این خدا در شئون جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی پشتیبانش است، دیگر از چیزی نمیترسد، به غصه نمیافتد، خواب بد نمیبیند. او همیشه در اوج مشکلاتش راحت است.
پس حضرت سه فرمول ارائه دادند؛ ثابتقدم بودن، عشقت به انسان کامل و دستان گشاده. در همه شئونت برای معشوقات حاضر باشی هزینه بشوی و هزینه کنی. نه اینکه بگویی حالا اگر من بخواهم بیایم این کار را برای خدا بکنم، خیلی اذیت میشوم؛ یا پول خرج کنم یا به کارهایم نمیرسم.
عشق یعنی همین. به پایش بایست، هزینه شو. آن وقت ببین خدا در بخشهای دیگر زندگیات به تو چطور خیر و برکت میدهد.
زیارت/ جامعه کبیره/رحمت اهل بیت/ رحمت ویژه
[1] . سوره حجر/آیه 21.
کلیدواژه ها:
آثار استاد