مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بهترین و والاترین تقدیر برای ما در زمان غیبت، نزدیک شدن به آقا امام زمان، دوستی با ایشان، بودن در چادر حضرت و محشور شدن با ایشان و زندگی با او در نظام جاودانه است.
خودِ حضرت در زیارت رجبیه فرمودند: «از خدا بخواهید که با من باشید و در عیش و نوشتان هم با من شریک باشید». این فرمایش امام زمان که در عیش و نوشهایتان هم پیش من باشید، فرمایش خیلی بلندی است. تنها کسی مفهوم این فرمایش حضرت را درک می کند که به خودشناسی رسیده باشد.
علی علیهالسلام فرمود:«من اعطی الدعا فقد اعطی الاجابه= اگر به کسی اجازهی دعا بدهند، اجابت را هم داده اند». پس در این شب قدر از صمیم قلب دعا کنیم که خداوند همهی ما را از اعوان و انصار امام زمان به معنای واقعی قرار دهد.
علی علیهالسلام فرمود:«هر کس منتظر حقیقی امام زمان باشد با من و همدرجه من خواهد بود» و این چیز کمی نیست و برای همهی ما امکانپذیر است، یعنی هر کدام از ما میتوانیم خود را به مقام منتظر برسانیم.
در سومین شب قدر حضرت جبرئیل ندایی سر میدهد که همه کره زمین صدای او را میشنوند که میفرماید: ای مردم! امام تان ظهور میکند. امسال سال ظهور حضرت است. یعنی مژده ظهور حضرت را در یکی از این شبها شما ان شاءالله خواهید شنید. همینگونه که نشستهاید و باورتان هم نمیشود و فکرش را هم نمیکنید، یک دفعه صدای زیبای جبرئیل علیهالسلام به گوشتان میرسد و مژدهای به شما میدهد که 4 ماه دیگر شما همه به ملاقات امام زمان تان میرسید.
حالا سؤال این است که شما در این چهارماه چه میکنید؟ یعنی اگر قرار باشد چهارماه تا ظهور داشته باشید چه کار میکنید؟ در چنین موقعیتی حالتها مختلف است. یعنی امشب صدای جبرئیل را شنیدم که 4 ماه دیگر آقا ظهور میکند. قطعاً تغییر و تحولات زیادی در سبک زندگیام خواهم داد. چون میدانم که 4 ماه دیگر آقا ظهور میکند و اتفاقات عظیمی در سطح جهان میافتد، سبک زندگی انسانها کلاً تغییر کرده و وارد وادی بینهایت متفاوتی با سبک زندگی فعلی میشود. آدمها یک دفعه تحولات عظیم پیدا میکنند، زندگی ها عوض میشود.
مسئلهی مهم و همهی زیبایی کار یک منتظر که میتواند به مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام برسد، این است که نگذارد کار به صیحه آسمانی بکشد. یعنی نگذارد آن موقع که صیحه را شنید، بگوید: «حالا توبه کردم و اصلاح میشوم و میخواهم عوض بشوم». چون آقا دارد می آید. این که خداوند می فرماید: «یوم لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل- روزی که ایمان آوردن کسی نفعی به او نمی رساند» یعنی همین.
این که فرمودند، منتظران امام زمان (علیهالسلام) مقامشان از شهدای زمان پیغمبر بالاتر است و اگر کسی منتظر بود، حتی اگر در رختخواب و با بیماری بمیرد، «کمن کان فی فسطاط المهدی= مثل این است که در چادر امام زمان بوده و به شهادت رسیده است»، به خاطر این است که اینها ندیده عاشق امام زمان هستند و ندیده به خدمتش می شتابند و تلاش می کنند تا فاصلهشان را با حضرت کم کنند. و گرنه امام زمان که ظهور کرد، دیگر هنری نیست که یک نفر متحول شود و زندگی اش عوض بشود.
زمانی شخصیتی مثل سیدالشهدا علیهالسلام در جامعه حضور داشت و از مدینه که حرکت کرد تا کربلا، همهی مردم را به مقام خودش دعوت کرد. خیلیها آمدند، اما در کربلا او را رها کردند و شل شدند و دنبال زندگی و دنیایشان رفتند. از طرف دیگر رویشهایی ایجاد شد، شب عاشورا حر برگشت و به حضرت ملحق شد. «زهیر» و «بریر» و ... آمدند. روز عاشورا هم در بعضی از اسناد حدوداً 30 نفر ذکر کرده اند تا لحظهی آخری که امام حسین گفت: «هل من ناصر ینصرنی»، یک یک آمدند و به حضرت ملحق شدند و به مقام حضرت رسیدند و همدرجهی حضرت شهید شدند.
تمام هنر ما این است که این مدت کوتاهی که تا ظهور مانده، بجنبیم و خودمان به محضر حضرت برویم. نگوییم: «حالا کو، حالا که نیامده، از کجا معلوم بیاید». شیطان هم از این موقعیت سوء استفاده کرده و ما را بیرون چادر حضرت با یک سبک زندگی غلط و غیرمهدوی معطل میکند و ما را وسوسه میکند که در بیرون چادر حضرت، دوستش داشته باشیم و برایش دعا بکنیم، ولی به داخل چادرش نرویم. آنهایی که تصمیم گرفتهاند، الان در چادر حضرت بروند، به مقام امیرالمؤمنین و به مقام امام زمان میرسند. اینها کسانی هستند که اساساً سبک زندگیشان، انتخابها، ارتباطات، شوهرداری، زنداری و بچهداریشان کار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنریشان رنگ مهدویت دارد. یعنی به عشق امام زمان و برای برطرف کردن موانع ظهور حضرت این کارها را انجام میدهند. این یک اصل است. تمام قدرت و زیبایی یک منتظر این است که برای امام غائب کار میکند. در روایت گفته شده اگر کسی برای امام غایب کار کرد و خودش را به امام زمان رساند، مثل این است که در زمان امیرالمؤمنین بوده و برای ایشان خدمت کرده است.
اما اگر گفتی: «نه» و وسوسه شدی و گفتی: «من الان درس دارم و باید به درس و زندگی خودم برسم و هر جور که دوست دارم، سبک زندگیام را تعیین کنم، کار دارم، تجارت دارم و...» و تصمیم نگیری که به چادر حضرت بروی، اینجا خودت را از یک فیض بینهایت و عظیم محروم کردهای. مضاف بر این که خدمت به حضرت و رفتن در زیر چادر او یک انتخاب نیست که بگوییم: حالا بعضی ها دوست دارند، بروند، بعضی ها هم که دوست ندارند، نروند. این درست است که اختیار داریم برویم یا نرویم. اما نرفتن یک معصیت بزرگ است، کمک نکردن به حضرت یک معصیت بزرگ است.
عزیزان این خیلی مهم است در همین امشب که شب تقدیرات است ما تصمیم بگیریم که این قَدَر برای ما رقم بخورد و ما به چادر حضرت برویم. تصمیم را در همین چند دقیقه باید بگیریم. اگر بخواهیم به زیر چادر حضرت برویم و به مقام حضرت و مقام امیرالمؤمنین و همدرجهی امیرالمؤمنین و امام زمان محشور شویم، باید کمرمان را ببندیم، نیت هایمان را محکم کنیم، اخلاص داشته باشیم و بگوییم آقا من از این جلسه که بیرون رفتم، میخواهم سبک زندگیام را سبک زندگی مهدوی کنم. میخواهم هر کاری که میکنم، کمک به حضرت باشد و در برطرف کردن موانع ظهور حضرت شریک و سهیم باشم.
«مهدوی بودن» یعنی هدف قرار دادن موانع ظهور و رفع آنها
مهدوی بودن یعنی تو دقیقاً موانع ظهور حضرت را هدف قرار بدهی و آنها را از بین ببری. بزرگترین مانع ظهور حضرت مانع فرهنگی است، نه مانع نظامی، سیاسی و ... یعنی فرهنگ مردم طوری شود که امام زمان را بخواهند و بطلبند و دوستش داشته باشند و آماده کمک به او باشند. می شود آدم عارف باشد، قرآن بخواند، نماز شب خوان باشد، آدم خیری باشد، ولی مهدوی نباشد.
دعایی که امشب وارد شده و گفتهاند تا صبح بخوانید، دعای «اللهم کل ولیک الحجه ابن الحسن...» است. شما با این دعا سلامتی حضرت را میخواهید و میگویید: «حتّی تُسکِنَه أرضَکَ طَوعا = تا او را در زمین خود ساکن گردانی در حالی که زمین فرمانبردار او باشد». تمام محور دعا در این جمله است. تا این که تو حضرت را در حالی ساکن و حاکم بر زمین کنی که زمین حضرت را دوست بدارد و بخواهد و با اختیار، خودش را در اختیار حضرت قرار بدهد. این هدف بزرگ احتیاج به کار فرهنگی دارد. احتیاج دارد به برطرف کردن موانع ظهور در وجود خودمان و وجود دیگران. ابتدا باید در خودم این شجاعت، عشق و رغبت ایجاد شود که به چادر حضرت بروم و به لشکر حضرت ملحق شوم و در لشکر حضرت ثبت نام کنم و بعد تلاش کنم تا بقیهی ایتام آل پیغمبر و ایتام امام زمان بیایند و با امام زمان آشتی کنند و وارد چادر حضرت شوند. بزرگترین کار مهدوی مشارکت در پیوند دادن و آشتی دادن مردم جهان با امام زمان و شناساندن حضرت و ملحق شدن به حضرت است. ما باید آن قدر فعالیت کنیم تا همه جهان امام زمان ما را بشناسند و عاشقش شوند و خودشان را برای ظهور حضرت آماده کنند.
ما در زیارت آل یاسین می گوییم: «السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده = سلام بر تو ای میثاق الهی که خدا از ما گرفته و برآن تأکید کرده»، خدا یک میثاق شرعی و عقلی و فطری از همه انسانها گرفته که متخصص معصوم را یاری کنند. این هم در فطرت ماست و هم در دین ماست. همهی انسانها میدانند اگر امام زمان بیاید، مردم دیگر هیچ مشکلی در زمینههای مالی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و ... نخواهند داشت. راه شان به غیب باز می شود و همه در اوج سعادت هستند. حالا اگر کسی در رسیدن مردم به این حکومت تنبلی و کوتاهی کرد و در رساندن خودش و جهان به چنین شخصیتی کوتاهی کرد، شرعاً مسئول است و به خودش و خدا و امام زمان و مردم خودش خیانت کرده. چون مردم را از چنین امام و حکومتی محروم کرده است.
از این رو در زیارت آل یاسین میخوانیم: خدا این پیمان را از همه شماها اخذ کرده و تأکید هم کرده که حواستان باشد که باید مهدوی باشید. حواستان باشد که امامتان را یاری کنید و نگذارید امام با وجود شما آواره و طرد شده و تنها و یگانه شود؛ نگذارید غصه بخورد؛ نگذارید مضطر باشد. اجازه ندهید دشمنانش با تبلیغات مسموم هیاهو و سر و صدا کنند که زمینهی ظهورش فراهم نشود. نگذارید فساد در خانهی شما، محیط و جامعه شما رشد پیدا کند که امام زمان از خاطر مردم برود و مردم به دنبال عیش و نوش، فسق و فجور و شهوت های مادی، اقتصادی، گیاهی، حیوانی و نهایتاً چیزهای علمی باشند و احساس نیاز به وجود حضرت نداشته باشند. نگذارید مردم به خواب بروند.
شما هر مشکلی در این چهار مرحله (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) دارید، وقتی میروید به چادر حضرت تمام مشکلاتتان حل میشود. ولی وقتی امام زمانت را فراموش میکنی، دنیا خودش به تو سخت میگیرد. دنیا نفرینتان میکند. دنیا انسان را لعنت میکند و میگوید: تو امام زمانت را تنها گذاشتی، تو هیچ خاصیتی برای لشکر امام زمان نداری. تو فقط مصرفکنندهای؛ میخوری و مصرف میکنی و دریافت میکنی؛ اما برای لشکر امام زمان خروجی نداری. کدام فعالیتت موانع ظهور حضرت را در سطح زمین برطرف می کند؟ با این سبک زندگی، فرشته ها هم ما را لعنت میکنند. مهمترین سوال روز قیامت رفتار ما با امام زمان است. میگویند امام زمان در زمان شما آواره و طرد شده و تنها و یگانه بود؛ شما چگونه زندگی میکردید و چه کمکی به او میکردید؟ اگر کسی دغدغهی امام زمان را داشته باشد، تمام مسائل روحی، جسمی و معنویاش درست میشود. زندگی اش برکت پیدا میکند. به شرط این که واقعاً غصهی حضرت را بخورد و برای حضرت هم هزینه بکند و هم هزینه بشود.
امام زمانم! طولانی شدن غیبتت، چیزی جز به یقین و عشقم به تو نمی افزاید
دعایی از جانب امام رضا علیهالسلام نقل شده که معاشقهی زیبایی است با حضرت. در این دعا آمده است که وقتی با امام زمان حرف میزنی، این گونه بگو: « فَلَو تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وتمادَتِ الاَعمارُ لَم اَزدَد فیکَ اِلاّ یقیناً ولک اِلاّ حُبّاً و عَلَیکَ اِلاّ مُتکِلاً ومُعتَمداً و لِظُهُورِکَ اِلاّ مُتَوَقِّعاً ومُنتَظِراً ولِجهادی بَینَ یَدَیکَ مُتَرَقِّباً فاَبذُلُ نَفسی ومالی و وَلدی واَهلی وجَمیعَ ما خَولَنی رَبّی بَینَ یَدَیکَ وَالتصَرُّفِ بَینَ اَمرِکَ ونَهیِکَ = پس اگر روزگاران طولانی و عمرها بلند شود، جز این نیست که یقینم به تو افزون میشود و عشق و دوستیام به تو زیاد میشود و توکل و اعتمادم به تو افزایش مییابد و برای ظهور تو متوقع و آماده و پیوسته مسئولیتپذیر خواهم بود و در این آماده بودنم از انتظار و آمادگی و توانمندیهای لازم برخوردارم و برای جهاد در رکاب تو و در پیشگاه تو چشم به راهم و دیدبانی و رصدهای به هنگام و مناسب انجام میدهم و ثانیه شماری میکنم تا این که جان و مال و فرزند و اهل و عیالم را و همه دارایی ام را که پروردگار به من عطا کرده، در پیشگاه تو و همه را در راه امر و نهی تو صرف کنم».
ای امام زمان! اگر روزگار طولانی شود و تو نیایی و عمرها بگذرد، چیزی جز یقین من به تو اضافه نمیشود». یعنی شک و تردید نمیکنم و در راه دوندگی و تلاش برای تو سست نمی شوم. طولانی شدن غیبت، فرصتی است تا هزاران سال طول بکشد و میلیونها آدم فرصت کنند تا به چادر امام زمان بروند. حضرت معطل میکند که هر کس بخواهد سوار شود، سوار شود. ولی وقتی که آمد، دیگر چه لطفی دارد.
حضرت فرموده است که با لشکری از شهیدان میآید. همه عزیزان شهیدی که عکس هایشان را شما در این در و دیوارها میبینید، دوستان شهید خودتان، پدران و برادران، همسران، هر کس که شهید دارد، بچه محلهایتان، شهدای بزرگ، از حضرت اباالفضل و حضرت علیاکبر علیهمالسلام و مالک ابن اشتر همه میآیند. حضرت عیسی (علیهالسلام) هم میآید. در زمان ظهور همه میآیند و در آن زمان، دیگر حضرت چه احتیاجی به من دارد. زمان حال است که من میتوانم در لشکرش ثبت نام کنم. هنگام ظهور آنقدر بزرگان هستند که همه با عشق به همراه حضرت بر میگردند به این دنیا و رجعت میکنند.
شهدا در برزخ، منتظرند. خدا رحمت کند آقا نجفی قوچانی را که گفت: وقتی بهشت رفتم، دیدم حضرت ابالفضل و علیاکبر (علیهمالسلام) هنوز لباس نظامی تنشان است. به آنها گفتم شما چرا اینگونهاید؟ چرا در بهشت هم لباس رزم دارید؟ گفتند: ما آماده هستیم برای ظهور. ابالفضل و علی اکبر با شهدا و ائمه میآیند. آن موقع من و شما برویم، چی بگوییم؟ بگوییم: حالا آمدهایم آشتی کنیم و جزء سربازان شما باشیم. آیا حضرت نیازی دارد؟ جبرئیل هست، میکائیل هست، تمام قوای عالم در اختیار حضرت هستند. عضو شدن ما آن موقع لطفی ندارد. الان ما میتوانیم، ثبت نام کنیم، الان باید حضرت را یاری کنیم. الان حضرات ابوالفضل و علی اکبر و جبرئیل و میکائیل نیستد؛ لشکر عظیم شهدا نیامده اند؛ ما هستیم و باید دوندگی کنیم و عرق بریزیم و از امکانات و پول و...خود هزینه کنیم؛ باید جان بدهیم و آبرو بگذاریم. در این صورت است که میتوانیم با علی اکبر و ابوالفضل و سایر اهل بیت (علیهمالسلام) هم درجه باشیم.
اما وقتی ما مشغول پیچ و خم مسائل زندگیمان میشویم و یادمان میرود که باید خود را به بزرگی امام زمان تربیت کنیم و برای این لشکر و این تمدن و برای این حکومت خودمان را تربیت کنیم. وقتی که ما اسیر گرفتاریهای دنیاییمان میشویم، در همین گرفتاریها، به ضعف اعصاب و غصه و افسردگی و اضطراب دچار میشویم و تا سرحد مرگ پیش میرویم. ما همینگونه و در همین گرفتاریها میمیریم. اما اینگونه مردن و اینگونه زندگی کردن اصلاً قشنگ نیست. همهی هنر ما این است که در زمان گرفتاری هم عاشق حضرت باشیم و بودن با حضرت به گرفتاریهایمان ترجیح بدهیم و گرفتاریها را فعلاً کنار بگذاریم و در لشکر حضرت برویم.
امام حسین (علیهالسلام) به فردی گفت: «پسرت اسیر شده، برو و پسرت را آزاد کن». گفت: «پسرم خدا دارد. من اینجا تو را رها کنم و به دنبال پسرم بروم؟» پسر من هم یک انسان است و باید امتحانش را پس بدهد، او هم خدا دارد. من الان فقط با تو کار دارم و وظیفهام تویی».
ما امشب باید از خدا بخواهیم که اجازه بدهد، یک مقدار از عمر و جوانیمان وقف حضرت شود. بگوییم «خدایا نگذار عمر و جوانی و استعداد و پول و آبرو و امکانات ما فقط صرف دنیای ما شود». چون حضرت هم خیلی غیور است و هم خیلی ناز دارد. میلیون ها آدم میشنوند که حضرت آواره و طرد شده است، ولی نمیتوانند کاری بکنند. شما الان تعجب میکنید که چگونه روز عاشورا آن اتفاق ها افتاد و امام حسین به آن همه آدم گفت بیایید، نیامدند و برگشتند. بله، درست مثل ما که الان با امام زمان مان نیستیم. دائماً نگوییم خدا آنها را لعنت کند؛ آنها چطور آدم هایی بودند که امام حسین شان را رها کردند، امام زمان شان را رها کردند و برگشتند و نخواستند با حضرت باشند. الان ما هم همینگونه هستیم. میلیونها انسان میشنوند که امام زمان «هل من ناصر ینصرنی» میگوید و احتیاج به کمک دارد، اما هیچ تغییری در سبک زندگی و روند زندگیشان نمیدهند. سبک زندگی آنها را دشمن و اینترنت و تلویزیون و ماهواره و... برایشان طراحی و تعیین میکند. دیگران برای شان تصمیم میگیرند.
هزاران نفر رفتند تا کربلا اما نهایتاً 100 و 150 نفر ماندند که غربال شدند و امام را رها نکردند. امروز هم همینگونه است. خیلیها میشنوند، اما حسی به آنها دست نمیدهد به غیرت و حیا و تصمیم و وفاداری و محبت و عشق نمیرسند. امام رضا (علیهالسلام) در این دعا میفرماید: «اِلاّ یقیناً و لک اِلاّ حُبّاً » هر چقدر هم دیرتر بیایی من عشقم به تو بیشتر است.
عزیزان فکر نکنید که فقط برای حر یا آن 100 و 150 نفر در کربلا چنین فرصتی به وجود آمد؛ خیر. برای تک تک من و شما رسیدن به آن مقام از همین حالا ممکن است. امشب مثل شب عاشورای سال 61 است که امام حسین داشت صحبت می کرد و می گفت: «هل من ناصر ینصرنی». هر کس می خواهد بایستد و هر کس می خواهد برود. امشب و در اینجا من از خودم حرف نمیزنم، بلکه صدای آقا را به گوش شما میرسانم. حالا میخواهیم چه کار کنیم؟ تصمیم بگیریم. می خواهیم برویم یا نرویم؟ می خواهیم مهدوی شویم یا نمی خواهیم؟
«طولانی شدن غیبت» از اعتمادم به امام زمان نمی کاهد؛ چون بعداز مرگ رجعت می کنم
معصوم (علیه السلام) میگوید: با امام زمان تان این طور حرف بزنید و عشق و وفاداری تان را اینگونه به حضرت اعلام کنید: «وعَلَیکَ اِلاّ مُتکِلاً و مُعتَمداً= یعنی حتی اگر نیایی، اتکال و اعتمادم به تو روز به روز بیشتر میشود. «و لِظُهُورِکَ اِلاّ مُتَوَقِّعاً ومُنتَظِراً= و برای ظهورت توقع دارم و وقت شماری میکنم و منتظر و حساسم و جریانات را نگاه می کنم».
این حالت منتظر بودن، برای فرد بعد از مرگ، امکان رجعت به این دنیا را فراهم می کند. یعنی خیلی ها بودند که منتظر حضرت بودند و امام نیامد و حضرت را ندیدند و با حالت انتظار مردند. اما وقتی در حالت انتظار باشی و بمیری، در برزخ پیش امامت هستی.
اگر اینطور زندگی کنی، به تو اجازه ی رجعت می دهند و حتماً به عنوان کسی که قبل از ظهور با عنوان منتظر از دنیا رفتی، در بهشتت و در برزخت به تو میگویند: «تو لیاقت امام زمانت را داری، اگر میخواهی برگرد! الان آقایت ظهور کرده، چون تو دوست داشتی کنارش باشی، الآن مخیری که بروی به دنیا». نه فقط شهدا، بلکه اموات هم برمیگردند، کسانی که با عشق امام زمان زندگی کردند و رفتند. پس دیگر ترسی نیست، تو برو در لشکر حضرت باش، اگر آقا نیامد، به ایشان میرسی. آقا موقع آمدنش، تو را با خود میآورد و میگوید: اگر دوست داری بیا، ما آن جهاد تو را پذیرفتیم، الان هم اگر می خواهی بیا.
«ولِجهادی بَینَ یَدَیکَ مُتَرَقِّباً= آقا همه عشقم این است که جلوی روی مبارک تو جهاد کنم و شمشیر بزنم». «فاَبذُلُ نَفسی و مالی و وَلدی و اَهلی و جَمیعَ ما خَولَنی= جانم را برایت بدهم، مالم را، فرزندم و خانواده و هر چه که خدا به من داده بریزم به پایت». خوش به حال کسی که با صاحب شب قدر که نامهی عمل تک تک من و شما را میبیند و تقدیرات را امضا میکند، به این حس برسد.
نامه عمل ما نفس ماست. یعنی چیزی به صورت کاغذ و مکتوب نیست. ای کاش امام زمان امشب که میخواهد نامه عمل ما را امضا کند، کاش امام زمان امشب ببیند که تو در نفست به این عشق و دلدادگی و به این آمادگی و جان فشانی رسیده ای.
«وَالتصَرُّفِ بَینَ اَمرِکَ و نَهیِکَ= و بین امر و نهی تو باشم». یعنی هر چه امر کنی بگویم چشم. هر چه نهی کنی، بگویم چشم. این غلامی حضرت چقدر قشنگ است، این روح خدمت چقدر زیباست.
سپس حضرت می فرماید: «مَولایَ فَاِن اَدرَکتُ اَیّامَکَ الزّاهِرَهَ واَعلامَکَ الباهِرَهَ، فَها اَنَا ذاعَبدُکَ المُتَصَرِّفُ بَینَ اَمرِکَ ونَهیِکَ، اَرجُو بِهِ الشهادَهَ بَینَ یَدَیکَ والفوزَ لَدَیکَ= مولای من! اگر ایّام دولتِ درخشان و شکوفای تو و پرچمهای نمایان و نورانی تو را درک کردم، پس من آن بندهای خواهم بود که امر و نهی تو را گردن نهاده و به جای آوردهام که به وسیلهِ آن، آرزوی شهادت در پیشگاه تو و کامیابی در حضور تو را دارم».
یعنی، آقا من همینم؛ من اگر تو را ببینم، همینم. متصرف بین امر و نهی تو هستم. یعنی اگر برسم به زمان تو، فقط با امر و نهی تو کار می کنم. واقعاً به همین اندازه مطیع تو هستم که برسم. آرزویم این است که در مقابل تو شهید شوم.
«مَولایَ فَاِن اَدرَکنی المَوتُ قَبلَ ظُهُورِکَ فَانّی اَتَوَسلُ بِکَ و بِابائکَ الطّاهِرینَ الی اللّه تعالی واَسئلُهُ اَن یُصَلِیَ عَلی مُحَمدٍ والِ مُحَمدٍ واَن یَجعَلَ لی کَرهً فی ظُهُورِکَ و رَجعَهً فی اَیّامِکَ لاِ َبلُغَ مِن طاعتِکَ مُرادی واَشفِیَ مِن اَعدائکَ فُؤادی = مولای من! اگر پیش از ظهورت مرگ من فرا رسد، در این صورت من توسل میجویم به تو و پدران پاک تو به درگاه خدای تعالی، و از خدا درخواست میکنم که بر محمد و آل محمد درود فرستد و این که در هنگام ظهور تو بازگشت و رجعتی را برای من قرار دهد، تا در ایام دولت تو با اطاعت و پیروی از تو به مقصودم برسم، و از شماتت دشمنانت قلبم را شفا دهم» .
اگر موت قبل از ظهورت من را گرفت، به خودت و پدرانت و خدا توسل میکنم و از آنها میخواهم برای پیغمبر و آل درود بفرستد، اینجا فرستادن درود و صلوات برای تضمین دعاست. از خدا می خواهم اگر مُردم، به خدمت شما برگردم. یعنی رجعت کنم. اعتقاد به رجعت واجب است. برای همین است که شیعه اعتقاد به رجعت دارد. یعنی اگر کسی این را باور نکند، یک اصل اعتقادی را باور نکرده است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد