مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
انسان همیشه در معرض امتحانات الهی است و زمان پرده از اسرار باطن انسان برمیدارد. برای اینکه بتوانید در آزمایشهای اللهی سربلند باشید و به همه آنچه را که آرزو دارید، برسید و نیت خوب و اخلاق زیبا داشته باشید.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) برای رسیدن به آرزوها دو شرط را ذکر میکند: «حسن نیت» و «حسن خلق». ایشان در کلام گهربارشان میفرمایند: «وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما یَبتَغیهِ مِن طیبِ عَیشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نیَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ= آدمى با نیّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنیت و وسعت روزى، دست مىیابد».
انسان اگر بخواهد به هر چیزی که در جستجوی آن است، فرقی نمیکند. زندگی خوب، امنیت محیط و روزی زیاد که آن هم مطلق است و شامل روزی مادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی است یا سایر کمالات جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی با زرنگ بازی، حقهبازی، کلک زدن، دروغ گفتن، پنهان کاری، قاچاق، سر کسی کلاه گذاشتن نمیرسد. نتیجه عکس میدهد. بلکه با حسن نیت و خوش اخلاقی میتواند به همه آنچه که آرزو دارد، برسد.
قواعدش هم این است که انسان در برخورد با دیگران این سه قاعده را رعایت کند. 1) هو أنت: یعنی آدم ها خود تو هستند. چنانچه قرآن می فرماید: « إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا[1]= اگر نیکی و احسان کردید به خود کردهاید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کردهاید».
راز برقراری ارتباط موفق با مردم در سه چیز است
کسانی که میخواهند در اخلاق جهش داشته باشند؛ یا بسیاری از رذایل اخلاقی مثل حسادت، بداخلاقی، سخن چینی را از خود دور کنند، به این دستور حضرت عمل کنند: «هو انت= او خود تو هستی». با خودت چه کار میکنی؟ با دیگران هم همان طور باش. این دستور معجزه است. این طور نیست که ما بگوییم و بشویم. نه. بلکه زحمت دارد. آدم باید دائما تمرین و تمرکز داشته باشد و به خود تلقین کند. حضرت امام (رحمتاللهعلیه) میفرمود: «انسان بدون تلقین به هیچ جا نمیرسد». مثلا اگر با همسرت یا فرزندت مشکلی دارید، زود جایتان را عوض کنید. بگو اگر من جای او بودم، دوست داشتم او با من چطور رفتار میکرد؟ یا اگر ارباب رجوع است، نیازش را برطرف کن. اینها خیلی مهم هستند. هر چند «هو انت» کف ارتباط است. امیرالمؤمنین مرتبه بالاتر از این را هم میفرماید و آن «هو رسول الله» است. یعنی وقتی کسی به شما مراجعه کرد، ملاک رفتار شما مهمتر از «هو أنت»، «هو رسول الله» باشد. حواستان باشد که او فرستادهی خداست. البته معنای دیگری غیر از «او فرستاده رسول الله است« هم دارد و آن رسول الله است. چون خود حضرت فرمودند: اگر کسی با شما کار داشت، شما به حرمت ما به او احترام بگذارید و کارش را انجام بدهید. پس اگر مؤمنی را حرمت گذاشتید، در واقع به پیامبر حرمت گذاشتهاید و اگر تحقیرش کردید و حاجتش را روا نکردید، به پیامبر کردید.
خدا «حاج میرزا اسماعیل دولابی» را رحمت کند که فرمود: مرد اگر به زنش به چشم فاطمه زهرا نگاه کند، زن هم به شوهرش به چشم امیرالمؤمنین نگاه کند، به خدا قسم اینها به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا میرسند. یعنی اصلاً کاری نداشته باش خانمت کیست، شوهرت کیست، بچهات کیست، به چشم الهی به آنها نگاه کن و به عشق فاطمه زهرا و به عشق امیرالمؤمنین به خانواده و مردم خدمت کن. مطمئن باش که خدا و اهل بیت هم دریافت میکنند.
بعد از «هو انت» و «هو رسول الله»، قاعده سوم که مرتبه بالاتر و قوی تر و در حدیث قدسی هم ذکر شده است، «هوالله» است، یعنی وقتی به آدمها نگاه میکنی، حواست به خدا باشد.
در روایت نقل است که خدا به یکی از انبیا فرمود: من مریض بودم. چرا به عیادتم نیامدی، او تعجب کرد و گفت: خدایا تو مریض بودی؟ فرمود: بله. بنده من فلان کس مریض بود و تو به عیادتش نرفتی. اگر میرفتی انگار به عیادت من آمدهای. در این زمینه روایت های مشابه متعددی نقل شده است.
اگر کسی عقلانیت داشته باشد، همه کارهایش را با خدا معامله میکند. اصلاً با مردم سر و کار ندارد. ذهن و روح انسان راحت و قویتر میشود. بدون این که بخواهد با هر کدام از رذیلههایش بجنگد. قاعدهی کلی این نگاه آیه قرآن است که میفرماید: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُكِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ[2]= بگو: همانا نماز و طاعت و تمام اعمال من و حیات و ممات من، همه برای خداست که پروردگار جهانیان است».
این سه قاعده در حقیقت سه قدرت در اختیار ماست. حال اگر مشکل خانوادگی، دعوا و درگیری پیش آمد؛ دو طرف یا یک طرف عبادت شیطان را میکند. چون خدا را در نظر نمیگیرد. هر مکانی باشد، فرقی نمیکند، اما اگر کسی خدا را در نظر بگیرد، دیگر اختلاف و دعوا و درگیری با کسی ندارد. پس اگر در ارتباط با دیگران مبنا را «هوالله» یا «هو رسول الله» یا حداقل «هو انت»، بگذاریم، آن وقت سر کلاه گذاشتن سر دیگران، گران فروشی، قاچاق و این همه بدبختی و دزدی در مملکت وجود نخواهد داشت.
اگر مبنا «هو الله» باشد، دیگر کارخانه روغن، قصاب، نانوا جنس خراب به مردم نمیدهند. گرانیهای بی حد و حصر نخواهد بود.
امتحان الهی، پرده از اسرار باطن برمی دارد
حضرت یکی از شروط رسیدن به آرزو را مثل زندگی خوش، امنیت محیط و رزق، خوش اخلاقی«سَعَةِ خُلقِهِ» دانست.
بد خلقی چیزی است که اکثر اوقات گرفتارش میشویم. خدا هم ما را با آن امتحان میکند، یعنی گاهی زمینههای عصبانیت و تندی را برایمان فراهم میکند تا ببیند ما چگونه عمل میکنیم. « وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[3]= و البته شما را مى آزماییم تا مجاهدان و شكیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسیدگى كنیم».
همچنین خدا انسان را با انواع نعمتها امتحان میکند که در قرآن به آن اشاره شده است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ[4]=قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مى آزماییم». این امتحان و غربالگری برای این است که مشخص شود دل شخص چگونه است و چه بر زبان میآورد.
پس همه ما هم امتحان میشویم. یعنی حسن خلق را نگهداشتن کار راحتی نیست. به جای عصبانیت، تندی، انتقام، سرزنش، تحقیر و نیش زدن، یک حرف شیرین بزنید تا باب رزق هم به رویتان باز شود. ولی با تندی و سرزنش و بداخلاقی باب رزق در 5رزق «مادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» بسته میشود.
خوش خلقی یعنی اگر اتفاقی افتاد مثلا چیزی شکست، سوخت، تصادفی شد و... عصبانی نشوی. اگر بداخلاقی کردی، باب رزقت را میبندی.
بنابراین، خدا ما را امتحان میکند. همان طور که پیغمبر را امتحان کرد. حضرت خودشان فرمودند: «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیت= هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد» و نیز امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، سیدالشهدا و سایر ائمه همه مورد امتحان خدا قرار گرفتند.
«وَكَذلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ[5]= بدینگونه هر پیغمبری را دشمنی نهادیم از شیاطین انسی و جنی» منظور از «کذالک». این آیه حکایت از نوعی قاعده و فرمول دارد. چون خداوند میگوید ما خودمان برای پیغمبر دشمن درست کردیم، آن هم شیاطین انسی و جنی. برای این که نبی اسم بگیرد و این اسم، کمال انسان است. این را دقت کنید. باید زبان دین را بفهمیم.
زبان دین، زبان کمالات جمادی، گیاهی و حیوانی نیست. اگر در زندگی تان مشکلات جمادی، گیاهی و حیوانی پیدا کردید و با خدا و خانواده آسمانیتان درگیر شدید، معلوم است اصلاً داستان و معنای زندگی را نفهمیدهاید. زبان دین، زبان فوق عقل است که از جنس خدا و محمد و آل محمد است.
گاهی ممکن است در فشارهای زندگی به خدایا بگوییم چرا من دعا میکنم تو نمی شنوی؟ خدایا چرا من را نمیبینی؟ خداوند میگوید: هم میشنوم و هم میبینم، اما تو نمیفهمی. من دارم تو را به چشم انسانی که قرار است به «حی قیوم لا یموت= زندهی پایداری که نمیمیرد» برسد، میبینم. اصل داستان همین جاست که ما درک درستی از آن نداریم. « رُبَّ مَرْحُومٍ مِنْ بلاءٍ هُوَ دَواءُهُ = چه بسا افرادی که بخاطر بلاهایی دل دیگران برایشان می سوزد، اما آن بلا درمان آنها است».
خدا مرحوم فیض را رحمت کند که در مهجه البیضاء کتاب النکاح در باره فوائد ازدواج فرمود: یکی از فوائد ازدواج این است که انسان مجبور است کسی را که با او تفاوت دارد را تحمل کند و این تحمل موجب رشد و قدرت انسان می شود.
میزان شرافت هر انسانی، به تعداد اسمهایی است که از اسماء الله دریافت میکند و نیز هر چه اسماء الله بیشتری دریافت کنید، قرب تان بیشتر میشود و درجهتان هم بیشتر میشود.
بنابراین، علت این که خدا انبیاء را در فشار قرار میداد، این بود که میخواست آنها را شبیه خود کند. انبیا قدر نیتشان بزرگ تر و بالاتر از سایر مردم است. ما هم اگر بخواهیم به خدا برسیم، باید مثل انبیا و ائمه باشیم. این مثل معلمی است که چون شاگردش را دوست دارد، درس را طبق روند قانونی خاصی سنگینتر و سختتر میکند تا او رشد بیشتری بکند.
توجه کنید امتحان الهی در جائی است که شما در 5 بخش جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی دلبستگی بیشتری داشته باشید. مثلا در شکم یا مال یا مقام یا درس خواندن و.. کدام بخش برایت اهمیت بیشتری دارد، در همان بخش خدا امتحانت میکند.
بهترین اندوخته ها، زیبائی باطن است
حضرت امیر (علیهالسلام) میفرماید:«أَفْضَلُ الذَّخائِرِ حُسْنُ الضَّمائِرِ= ببهترین ذخائر، نیکوئی درون است». منظور از «حسن ضمیر» عمل نیست و اعمال ذخیرهی انسان نیستند. چون ممکن است با عجب، ریا و منت گذاری و خیلی آفتهای دیگر از بین برود. ولی «خوش ضمیر بودن» یک ذخیره است.
اساساً آنچه که از ما وارد نظام برزخی میشود، بدن ما نیست. بلکه نفس و قلب ماست. چون حیثیت یک آدم قلب اوست. همان طور که قرآن فرمودند: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ/ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[6]= آن روزی که مال و فرزندان سود نبخشند/ جز كسی كه با قلب سلیم در پیشگاه خداوند حضور یابد»
پس بالاترین ذخیرهها، باطنهای خوب و نیکویی درونهایتان است. هر چقدر درونتان را نیکوتر کنید ثروتمندتر وارد برزخ میشوید.
سعی کنید بدجنسیها، حسادتها و بدبینیها را از وجودتان دور کنید و گرنه باطن تان را فاسد میکند و به شکل انسان وارد برزخ نخواهید شد.
[1] . سوره اسراء/آیه 7.
[2] . سوره انعام/آیه 162.
[3] . سوره محمد/آیه 31.
[4] . سوره بقره/آیه 155.
[5] . سوره انعام/ آیه 112.
[6] . سوره شعراء/آیات 89-88.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
ممنون از مطلب جامع و زیباتون دلم رو جلا داد.
<p>با سلام، خدا را شکر، التماس دعا.</p> <p>شما می توانید برای دستیابی به سایر مباحث استاد از این طریق montazerstore.ir اقدام نمایید.</p> <p>موید باشید.</p>
ببخشید این مطلب از درس کدام استاد است؟
<p>با سلام و تشکر، این مطلب و کل مطالب آرشیو مباحث استاد از استاد محمد شجاعی می باشد. </p> <p>شما می توانید برای دریافت سایر مباحث استاد از طریق montazerstore.ir نیز اقدام نمایید.</p> <p>موفق باشید.</p>