مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«مصیبت اعظم»، همان مصیبتی است که در طول تاریخ به علت محرومیت از «دین و وجود مقدس رهبران الهی به خصوص ائمه معصومین علیهمالسلام» به جامعه انسانی وارد گردیده است. مصیبت اعظم یعنی دوری مردم از دین خدا که میلیاردها انسان بدون تربیت و هدایت امام از دنیا می روند.
دین آمده تا انسانها را به هدف خلقتشان که رسیدن به حیات انسانی است، برساند تا بتوانند حیات طیبه در دنیا و یک تولد خوب به برزخ و آخرت و بعد قیامت داشته باشند. اجرا و ارائه دستورات دین هم با امام است. قرآن هم که مبنا و کتاب قانون اساسی است. توسط متخصص معصوم و امام معصوم تفسیر و اجرا میشود.
مصیبت اعظم این است که قرآن بدون مجری بماند و امام معصومی نباشد که دستورات آن را در جامعه اجرا کند و مردم دسترسی به امام معصوم و خلیفه الله نداشته باشند.
عامل حیات انسانی انسانها، وجود متخصصی است که قوای انسانها را براساس هدف خلقتشان شکوفا میکند. اما تمام خلقت انسان بدون امام زیر سوال میرود. چون انسان با امام زنده است. امام که نباشد خلقت جهان و حیات مردم هدف و معنایی ندارد.
بنابراین، در جریان زندگی انسانی و حیات انسانی، اگر متخصص معصوم نباشد، انسان فلسفه حیات ندارد، یعنی مبنا ندارد. به خاطر همین به معصوم که مسئول حیات طیبه ی انسانهاست، «ثارالله» یعنی خون خدا میگویند.
چرا به امام حسین (علیه السلام) «ثارالله» می گویند؟
خدا که جسم نیست تا خون داشته باشد؛ پس چرا به امام حسین «ثارالله» می گویند؟ جریان حیات الهی و هدایت و تربیت انسان ها توسط امام صورت می گیرد.
قرآن در سوره انفال آیه 29 میگوید: «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم= اجابت کنید خدا و رسول را هنگامی که شما را دعوت میکنند به چیزی که آن چیز به شما حیات میدهد». این حیات، حیات گیاهی یا حیوانی یا عقلی نیست. بلکه حیات معنویِ است که زندگی دنیایی انسانها را مقرون به سعادت، سلامت و شادی و آرامش میکند. اگر دین از جامعه برداشته شود، به هیچ وجه نمیتواند حیات انسانی داشته باشد.
عامل و اصل این حیات، متخصص معصوم است. حالا وقتی این امام کشته شود، این خون از جامعه گرفته میشود. جامعه دیگر خون ندارد، یعنی حیات انسانی و حیات طیبه ندارد. بنابراین، به امام حسین علیهالسلام که عامل اصلی حیات بشریت و جامعه اسلامی است، «ثارالله» گفته می شود.
«مصیبت اعظم» این است که میلیاردها انسان، بدون تربیت و هدایت امام از دنیا می روند
در زیارت عاشورا تاکید شده که هنوز انتقام این خون گرفته نشده است. آنچه مختار هم انجام داد، جنبهی حقیقی و شخصی امام بود. نه جنبه شخصیتی امام. یعنی امام حسین به عنوان یک شخص که خون مبارکشان در کربلا ریخته شده، مختار انتقام آن خون را گرفته، اما آنچه که انتقامش گرفته نشده، «مصیبت اعظم» است.
یکی از تعابیری که در زیارت عاشورا پس از عبارت «ثارالله و ابن ثاره» آمده، این عبارت است: «فلعن الله امته دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها = خدا لعنت کند آن کسانی را که شما را از مقام تان دفع کردند و از آن مرتبهی خاصی که خدا ترتیب داده بود شما را کنار زدند». یعنی ریاست، رهبری جامعه و حاکمیت بر مردم جهان از متخصص معصوم گرفته شده. این مصیبت، بزرگترین مصیبت است. مصیبتی است که برای جامعه جهانی هم بسیار گران تمام شده. چون میلیاردها انسان به دنیا آمدند، بدون این که حیات انسانی داشته باشند، از دنیا رفتند. در حالی که هر انسانی قدرت دارد به اندازه یک پیغمبر رشد کند و از اولیا خدا باشد، اما قوایش شکوفا نشده از دنیا میرود، یعنی بدون این که بفهمند برای چه به این دنیا آمدند و بدون لذت انس و قرب به خانواده آسمانی و تخلق به اخلاق الهی از دنیا میروند. این خسارت بزرگی است.
فرزند امام حسین اهل قیام است برای انتقام مصیبت اعظم
در مصیبت اعظم، شما بچههای اهلبیت هستید، ولی «ثار» و خون امام حسین هستید، فرزند حقیقی امام حسین هستید. حالا باید انتقام بگیرید. انتقام یعنی جبران یک فاجعه.
مصیبت اعظم یعنی انتقام برگشت حذف امام و حاکمیت او بر جامعه. در اینجاست که یک وظیفه سنگین به گردن شیعه میآید و آن این است که به تنهایی یا جمعی قیام کند. حتی نباید کاری با اجتماع داشته باشد که با او همراه میشود یا نه. چون هر شیعهای به تنهایی ولی دم است و مسئول انتقام است. تا این انتقام هم گرفته نشود، وجوب برداشته نمیشود. این طور نیست که اگر دیگران برای انتقام کمک نکردند، وظیفه ما ساقط شود.
قرآن تکلیف ما را روشن کرده: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى=بگو فقط یک موعظه میکنم و آن این است که یک نفری یا دو نفری برای خدا قیام کنید» (سبأ/46).
انتقام یک درجه است. مثل درجاتی که در ارتش به کسی میدهند. مقام منتقم یک درجه سلوکی است. اما همه فکر میکنند که کل وظیفهشان در مقابل خاندان امام حسین و اهل بیت همین است که مجلسش روضهای بروند و گریه کنند، پول خرج کنند، شام و ناهار بدهند. در حالی که این وظیفه اولیهی ماست، یعنی رسیدن به روح حسینی که همان روح انتقام است.
فرزندی که انتقام را یک توفیق میداند و حاضر است مثل سیدالشهدا، زینب کبری، ابولفضل، علی اکبر، قاسم، عبدالله، رقیه، علی اصغر حاضر همه چیزش را فدای دین و خدا کند، جزء منتقمین است. این همان هدفی است که از دل عزاداریها باید یک منتقم به آن برسد، یعنی مجاهد قائم و منتقم.
«حذف امام» و «محرومیت از نعمت پدری» از پیامدهای منفی مصیبت اعظم است
مصیبت اعظم دو حادثه تلخ را به وجود آورد. یکی حذف امام و دیگری محروم ماندن از فیض امام در جایگاه پدری.
حذف امام یعنی امام نیست تا بتواند به فرزندان، نسل، جامعه و امتش کمک کند. این مصیبت است. در حالی که در زیارت عاشورا ما از خدا میخواهیم: «اسئلک ان یرزقنی طلب ثارک= از خدا میخواهم که روزی من کند انتقام تو را». یعنی از خدا میخواهیم که انتقام قاتلین حضرت را روزی ما کند. اما آنچه که ما متاسفانه در اکثر عزادارهای میبینیم، این است که به روح انتقام کاری ندارند و این عزاداری عاطفی و ذلیلانه است، پر از انواع طمع هاست؛ طمعهای مالی، طمعهای گیاهی، طمعهای حیوانی، طمعهای علمی. این همه عزاداری ذلیلانه است.
عزاداری عزتمندانه یعنی با وجود این که تو به معصوم کمک میکنی و همین هم برای امام کمک بزرگی است و محبوب هم است، اما آنچه خدا و امام میخواهد، این است که تو روح انتقام پیدا کنی و بفهمی که انتقام یک رزق و یک درجه است و آن را به هر کسی نمیدهند.
هر طلبهای، مجتهدی، مهندسی، دکتری، بسیجی، مسلمان و شیعهای به مقام منتقم نمیرسد. مقام منتقم یعنی مقام قیام علیه عوامل غیبت امام زمان. پس هدف از انتقام این است که تلاش کنیم امام از حصر و غیبت دربیاید. موانع ظهور حضرت برطرف بشود. برای این که به این قدرت برسی، باید به انتقام دومت هم باید فکر کنی که با نیامدن امام، فقط امام آسیب نمیبیند و اذیت نمیشود. بلکه خود تو هم محروم میشوی. چون تو پدرت بالا سرت نیست، امامت هم بالا سرت نیست. بدون پدر و یتیم و بدون امام و متخصص بزرگ میشوی. یک عمر از ما میگذرد و ما باید بدون این که به آن کمالاتی برسیم که از ارتباط با امام برای ما در نظر گرفته شده، از آنها محروم میشویم. این همان فاجعه بزرگی انسانی است.
پس ما باید حواسمان باشد که این دو انتقام وظیفهی ماست. انتقام به خاطر امام حسین (علیهالسلام) و انتقام به خاطر خودمان.
شما زمانی عزادار حقیقی موفقی خواهید بود که برای حسین زمان تان خرج بشوید. آنجایی که برداشتن موانع ظهور حضرت نیاز به کمک مالی شما دارد، شما به اموال تان نچسبید و برای امام زمان تان خرج کنید؛ یا آنجایی که نیاز به حضور شماست، نگویید: وقت ندارم، گرفتارم، کار دارم، دکترم، مهندسم، زن و بچه دارم، وقت ندارم به امام زمان خدمت کنم.
اکنون امام زمان حدود 1180 سال در آوارگی به سر میبرد، اگر قرار بود با همین شام و ناهار دادنها بیاید که تا حالا آماده بود. اگر با این پرچم زدن و دسته راه انداختن قرار بود بیاید که میآمد. از دل این عزاداریها باید بسیجی بودن، منتقم و مدافع حرم و دست به شمشیر، مجاهد و غیرتمند بیرون بیاید. تا الان هم همین طور بوده. مجالس امروز توانسته تا حدودی اینها را تأمین کند. ولی کافی نیست. چون امام زمان هنوز تنها، غریب و آواره است. عزاداریهای ما کیفیت ندارد. اگر کیفیت داشت، از دل این جمعیت سی میلیونی اربعین و عزاداریها اهل قیام بیرون میآمد که شبیه امام زمان (علیهالسلام) باشند. وارستهی از دنیا و وابستهی به امام زمان، بریدهی از تعقلات طبیعی و زمینی باشند.
ارکان اصلی مجالس سیدالشهداء؛ بیان عقاید، اخلاق، احکام و آشنائی با دوستان خوب است
سیدالشهداء (علیهالسلام) درباره ی مجلسش چهار رکن را بیان میکند. به این معنی اگر کسی به مجلس ما بیاید، چهار چیز گیرش میآید.
اول) این که مردم با عقاید و جهان بینی صحیح اسلامی آشنا میشوند. قطعاً مجالسی که مداح محور است و عالِم محور نیست، از سیدالشهدا دور اند. چون پیام و معرفتی به قلب مردم وارد نمیکنند. صرفا سر و صدا و هیاهو و گریه و عزاداری است. متاسفانه در کشور ما این روال رواج پیدا کردهاست. در حالی که یکی از مسائلی که باید به عنوان مسائل عقیدتی بیان شود، فلسفه عزاداری است.
دوم) بیان نکات اخلاق اسلامی است تا مردم بتوانند زندگی خوب و آرام و شیرینی داشته باشند.
سوم) بیان احکام و مسائل حلال و حرام است که باید در مجلس سیدالشهدا گفته شود.
چهارم) آشنا شدن و پیدا کردن دوستان خوب در این مجالس است و بهترین دوستی و پیوندها حتی فراهم شدن زمینه ازدواج در مساجد و نمازهای جماعت یا جمعه یا هیئت هاست. اینها برکات مجلس سیدالشهداست، اما متاسفانه عزاداریهای ما از این ارکانِ اصلی فاصله گرفته است.
چه فرقی بین عزاداری شیعه و سایر اقلیت های مذهبی هست؟
عزاداری در حد مشکی پوشیدن، پرچم زدن، نوحه خواندن، سینه زدن و زنجیر زدن و دسته راه انداختن و شام و ناهار دادن، اختصاص به شیعه ندارد. اهل سنت، مسیحیها، یهودیها و کلیمیها هم همینطور هستند و برای اهلبیت علیهماسلام عزاداری میکنند، حتی هندو ها.
اینها اینطور نیست که فقط در شیعه باشد. عزاداری شیعه فقط زیادتر است. اما از نظر صورت خیلی متفاوت نیست با آنچه که سایر اقلیتهای مذهبی برای سیدالشهداء علیهمالسلام انجام میدهند.
شما اگر به هیئت ثارالله مسیحیان بروید، اصلاً متوجه نمیشوید کسانی که در این هیئت هستند مسلمان نیستند، بلکه همه مسیحی اند و سایر اقلیتهای مذهبی. روحانیشان هم روحانی شیعه است که بالای منبر نشسته، همه میبینند و بقیه کسانی که آنجا هستند. مثل شما مشکی پوشیده اند و حالت عزادار را دارند.
پس صورتهای عزاداری ما خیلی متفاوت از سایر مذاهب برای اهل بیت علیهمالسلام نیست. آنچه که ما را متمایز از سایر مذاهب در عزاداریها میکند، محصول و نتیجه عزاداری است که باید از آن به دست بیاید که کیفیت کار را می رساند.
مصیبت عظیم و مصیبت اعظم در زیارت عاشورا
زیارت عاشورا که یک حدیث قدسی و بسیار متقن و معتبر است، در حقیقت ملاقات با سیدالشهداست و تکلیف همه عزاداریها در این زیارت مشخص شده که باطن عزاداری و ماجرای ارتباط هر شیعه و مومن با سیدالشهدا باید چگونه باشد.
شما در این زیارت با دو مصیبت آشنا میشوید: یکی مصیبت عظیم که آن جنبهی غم انگیز و به قول امروزیها تراژدی مسئله است. یعنی محاصره نظامی، محاصرهی آب، غربت، مظلومیت، عطش، بیرحمی، کشتار، جسارت، بیادبی و اسارت خاندان که کمرشکن است. در این مصیبت، وظیفه شما ذکر مصیبت و زنده نگه داشتن مصائب و بیان وجوه مختلف مظلومیت سیدالشهدا و اهل بیت و خاندان شان است که به صورت مشکی پوشیدن، پرچم زدن، نوحه خوانی و دسته راه انداختن، گریه کردن، سینه زدن، ماتم گرفتن و تعزیه خوانی نمایان میشود. این امری است که مستحب هم نیست.
اما یک مصیبت دیگر در زیارت عاشورا عنوان شده که مصیبت اعظم است. بالاتر از آن مصیبت عظیم است. مصیبتی است که اهل بیت (علیهمالسلام) حاضر شدند به خاطر آن تن بدهند. از خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) که حاضر شد به مصیبت پشت در بودن، آتش گرفتن، شکسته شدن پهلو، سیلی خوردن و سقط بچهاش تن بدهد تا آن اتفاق بد نیفتد. چون این اتفاق ناگوار اتفاقی است که جنبه ی انسانی انسان ها را به خطر میاندازد.
قا/ش10
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام پیوند مطالب های شما بسیار زیباست اما ای کاش منبع این پیوند که بزرگترین مصیبت نبود امام است را هم مرقوم میکردید با تشکر
<p>با سلام. این مطلب از نکته های عرفانی و ناب استاد محمد شجاعی می باشد.</p>