مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
نابودی، نکبت و نقطهی سقوط در زندگی انسان، زمانی است که انسان خدا یعنی معشوق اصلی خود را فراموش می کند.
در شرح دعای شبهای قدر به این فقره از دعا رسیدیم: «اللّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي ناسِياً لِذِكْرِكَ فِيما أَوْلَيْتَنِي وَلا غافِلاً لاِحْسانِكَ فِيما أَعْطَيْتَنِي= خدايا مرا در آنچه سزاوار آنم فرمودى، فراموش كننده ذكرت قرار مده، و در آنچه عطايم نمودى، فراموش كننده احسانت قرار مده ».
اگر مکانیسم حرکت جنین در رحم مادر، به گونه ای باشد که دنیا و نیازهای آن را فراموش کند، رشد او متناسب با نیازهای دنیایی صورت نمی گیرد. ما نیز به عنوان یک جنین در رحم دنیا، اگر آخرت و رفتن به سمت خدا، ملاقات با خدا و لقاء الهی را فراموش کنیم، به بازی ها و دعواهای کودکانه مشغول می شویم و تمام زندگی ما پوچ و حیوانی خواهد شد و فراموش خواهیم کرد که از کجا آمده و به کجا می رویم و به کدام عالم منتقل خواهیم شد. فراموش میکنیم که پیمانی با خدا داریم و به زودی وارد عالم ملکوت و عالم برزخی می شویم که 50 هزارسال طول خواهد کشید.
برای همین امام در این شب عزیز یعنی شب 23 به خداوند عرض می کند:« اللّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِی ناسِیاً لِذِكْرِكَ فِیما أَوْلَیْتَنِی = خدایا مرا فراموش كننده ذكرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودى».
وقتی کسی به انسان محبت می کند و هدیه ای می دهد، زیباتر از آن محبت و آن هدیه خودِ شخص است که این محبت را در حق انسان کرده است. فقط هدیه ای که از آن فرد می گیری زیبا نیست. صاحب نعمت همیشه زیباتر و قشنگتر و همیشه بهتر از نعمتی است که به تو می دهد. ما با دریافت نعمت از خدا، خود خدا را فراموش می کنیم. یعنی کسی که این همه نعمت از سلامتی، بدن، زیبایی، هیکل، همسر، خانواده، موقعیت اجتماعی و موفقیتهای اجتماعی، سیاسی و علم به ما داده را فراموش میکنیم و مست خودِ نعمت میشویم. این خوب نیست که آدم صاحب نعمت را فراموش کند و فریفته، عبد و بندهی نعمت شود. درحالی که خدا گفته بندهی هیچ کس جز خودم نباش. بگذار نعمت ها بنده ی تو باشند: «خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک، وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی[1] = تمام اشیا را برای تو و تو را برای خود آفریدم». من همه چیز را به خاطر تو خلق کردم. تو از همه چیز این عالم عزیزتر هستی و تو را به خاطر خودم خلق کردم. کسی که نتواند از خدا لذت ببرد و با خدا شاد باشد و با خدا انس داشته باشد، دنیا تحقیرش می کند. حقش است که دائماً غصه بخورد. خدا میگوید اگر میخواهید، غصه نخورید و همیشه شخصیت شاد و آرام و مطمئن و راحت و قوی داشته باشید، با من و عاشق من باشید. با عشق من، هیچ وقت داشتن این نعمت ها به شما ضربه نمی زند و شما را از راه صحیح و درست زندگی منحرف نمی کند.
چگونه با داشتن شئون حیوانی از فراموشی خدا نجات یابیم؟
انسان 4 شأن «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» دارد که همیشه او را تحت فشار قرار داده و به سمت نسیان نعمت های خدا می کشانند. حال چه باید کرد و چگونه با داشتن این شئون، آرامش داشته باشیم و از سختی مرگ و فشار قبر در امان باشیم؟
پاسخ این است که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی صاحب نعمت را فراموش نکنیم. هیچ وقت نعمت را بیشتر از صاحب نعمت دوست نداشته باشیم. هیچ وقت، با داشتن خدا به غصه و بدبختی نیفتیم. بنابراین، حضرت سجاد علیه السلام این هشدار را می دهد که در شب قدر به خداوند بگویید خدایا! نکند نعمتهایت یاد تو و محبتهایت را از خاطر من ببرد و من احسان تو را فراموش کنم.
پس هر نعمتی که به تو میرسد، حتی اگر یک گل، یک قطره آب، خدا به دستت میدهد؛ یا همسرت، فرزندت، پدرت، مادرت هر کس به تو محبت میکند، بدان که این محبت خداست. هر کس تو را میبوسد، نوازش میکند، از دست خدا داری دریافت میکنی. یک لقمه میخوری، یک جرعه می نوشی، از دست خدا داری می نوشی. نعمت ها و قشنگی ها مال خداست. هر چه سلامتی داری، خدا به تو داده. پس چطور ما با نعمت خدا، خدا را فراموش میکنیم. با نعمت خدا از خدا دور می شویم، آنقدر سرگرم نعمت خدا میشویم که خود خدا را فراموش میکنیم و این برای قلب انسان خیلی خطرناک است.
یعنی همهی نعمتها و شادیهای ما از خداست، اما همهی بلاها و نکبتها و ناگواریهایی که نصیبمان میشود، ناشی از اشتباهات و گناهان خود ماست.
در شب قدر و اندازهها باید از خداوند بخواهیم، خدایا به ما این قیمت را بده که در قلبمان معشوقی بزرگتر و محبوبتر از تو و خانوادهی آسمانیمان و جهاد در راه تو نباشد. اصل این است. برای همین این دعا را در هر سه شب قدر بخوانید: (اللّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِی ناسِیاً لِذِكْرِكَ فِیما أَوْلَیْتَنِی وَلا غافِلاً لاِحْسانِكَ فِیما أَعْطَیْتَنِی) و بخواهیم، خدایا احسان و قشنگی و محبت تو را در نعمت هایت گم نکنم.
به این خورشید نگاه کن! به عشق تو دارد حرکت می کند. ماه، ستاره ها، کیهان و کهکشان و هر چه که در روی زمین اتفاق میافتد به عشق تو است. خداوند تبارک و تعالی میگوید: من همهی اینها را به عشق تو طراحی کرده ام. این همه سبزه، درختها و نعمتها و این همه حیوانات را به عشق شما آفریده ام. «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا[2] = اوست آن كسى كه آنچه در زمین است همه را براى شما آفرید».
این خدای مهربان و دوست داشتنی است که میگوید اگر با 50 سال گناه هم بیایی و با من آشتی کنی، من همه اش را ندید میگیرم. احسانهای خدا را ببینیم و با خدا لذت ببریم. نوازش خدا را در صحنه به صحنهی زندگیمان ببینیم. علت این که خیلی وقتها ما از خدا نعمت هایی را میخواهیم و خدا به ما نمی دهد، این است که به ما محبت دارد و میگوید: چون دوستت دارم، نمیدهم. آن مقداری که به تو دادم، مست شدی و مرا فراموش کردی، اگر بیشتر به تو بدهم، به جهنم می روی.
اما کسی که ظرفیت دارد، هر چه خدا به او نعمت بدهد، او میگوید: خدایا خودت را عشق است، «لا اله الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله، الحمدلله»، چنین آدمی همیشه خدا را شکر میکند. اگر تو ظرفیت داشته باشی، خداوند در هر 5 شأن وجودی ات به تو برکت میدهد. یعنی نعمت اگر می خواهی، باید ظرفیت داشته باشی و از نعمت درست استفاده کنی. هر چه در این 5 شأن خدا به تو داده، بریز به پای خود خدا، هدیه اش کن و برگردان به خدا تا خدا هم به تو بیشتر بدهد. اما وقتی من نعمت را فقط برای خودم و خانواده ام می خواهم مصرف کنم و از خدا و خلق خدا غافل می شوم و میگویم عراق و یمن و سوریه و لبنان و غزه و افغانستان و آفریقا به من چه، خدا میگوید پس تو لیاقت این نعمت ها را نداری. آدم باید مثل خدا باشد. مظهر خدا باشد. برای مسلمان و کافر و مسیحی یا یهودی و برای همهی مردم کره زمین رحمانیت داشته باشد و برای مؤمنین رحیم باشد. خدا رحمت رحمانیهاش را به همه بندههایش میدهد و رحمت رحیمیهاش را فقط به مؤمنین حقیقی میدهد.
ما هم باید مثل خدا شویم. وقتی بندگان خدا در زندگی تو جایی ندارند، وقتی امام زمانت که پدر آسمانیات است و تو روزیات را از دست او میگیری، در زندگی تو جایی ندارد، وقتی دارد هر روز «هل من ناصر ینصرنی» میگوید و تو خودت را به کری زده ای و مشغول نعمت های خدا و مست نعمت های خدا هستی، دریافت نعمت نخواهی داشت. یعنی هر چه نعمت بیشتر می شود، طغیان ما هم بیشتر میشود. تنها مؤمن است که فریب نعمتهای خدا را نمیخورد و همیشه چشمش به صاحب نعمت است و چشم از چشم خدا بر نمیدارد و میگوید: خدایا من که هیچ کاره ام، وجودم که عاریهای است، فقیرم، چه برسد به نعمت هایی که به من دادی، همه ی این نعمتها مال توست. من از خودم چه دارم؟ برای همین در اول همین دعا میگوییم: «لاَ أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا أَصْرِفُ عَنْها سُوءً = براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم، و نمىتوانم پیش آمد بدى را از خود بازگردانم». چون چیز بزرگی از خدا میخواهیم، اعتراف میکنیم که خدایا هیچ چیز مال خودم نیست. من اعتراف میکنم که تو چه چیزهایی به من داده ای و من قدر ندانستم. بعضیها نعمت را فقط در مال و چیزهای گیاهی و حیوانی میبینند و اگر ذرهای از این نعمتهایشان کم شود ناسپاسی میکنند. با آسمان قهر میکنند، با خانواده آسمانی شان قهر میکنند. چون فقط نعمت را در جنبههای حیوانی و گیاهی میبینند و متوجه نیستند که خدا آنها را انسان آفریده، بالاتر، بهتر، قوی تر از هر موجودی. خداوند نعمت های عظیم به آنها داده، خدا روح خودش را با ظرفیت بی نهایت در آنها دمیده تا به پادشاهی عظیم در حیات جاودانه برسند و در همین دنیا به انس، رفاقت، در حزب خدا و بودن تحت ولایت خدا برسند. در همین دنیا به چادر امام زمان و مقام منتظر برسند.
امام علی علیه السلام فرمود: اگر کسی به مقام منتظر رسید و واقعاً دلداده و منتظر امام زمان شد، با من و هم درجه من در بهشت خواهد بود. آیا این چیز کمی است که خدا برای ما داده؟ چرا این چیزها را نعمت نمی دانیم؟ چرا این موقعیت های عظیم را موقعیت نمیدانیم؟ چرا میگوییم موقعیت فقط یعنی این که من بروم در فلان کشور زندگی کنم؟ یا بهترین موقعیت این است که من فلان لباس و فلان اتومبیل و فلان درآمد را داشته باشم؟ اینها موقعیت انسانی نیستند.
از این رو در این فراز حضرت خطر فراموشی را به ما گوشزد میکند و می گوید خدایا من را از فراموشکاران قرار نده. اگر داشتم فراموش می کردم، تو به یادم بیاور، تو به من گوشزد کن که من حواسم باشد تا هر چه که به من میرسد، دارد از دست تو می رسد.
[1] - شرح اصول کافی، مولی صالح مازندرانی، ج۴، ص۲۲۸؛ الجواهرالسنیة، ص۳۶۱؛ رسائل کرکی، ج۳، ص۱۶۲؛ شرح الاسماءالحسنی، ج۱، ص۱۳۹، ۲۰۲ و ۲۴۹؛ ج۲، ص۴۹ و ۶۷.
[2] - بقره/29.
کلیدواژه ها:
آثار استاد