www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 873
زمان انتشار: 15 ژولیه 2019
«عبادات» راهی برای تمرین تفکر و تمرکز اند

بحث مهندسی فکر، جلسه 4، 87/12/10

«عبادات» راهی برای تمرین تفکر و تمرکز اند

تمام مقدمات عبادی که در اسلام به آنها اهمیت داده شده، برای ایجاد تمرکز و تفکر است. نماز، حج، روزه و سایر عبادات، برای این بوده که ما را به گوشه‌­ای بکشانند و از طبیعت جدا کنند و با نظام هستی خودمان و هستی بینهایت آشنا بکنند و ما را با نظام ابدی و معشوق حقیقی مان انس دهند. 

اگر می‌گویند شما ۵ وعده نماز بخوانید، یعنی در ۵ وعده حالتی را پیدا کنید که در آن حالت تمرکزهایی را داشته باشید و در آن تمرکزها با فکرهای اساسی روبرو شوید. با «رحمان و رحیم»، «الله»، «الحمد لله رب العالمین»، «مالک یوم الدین» با توحید در عبادت، با توحید در کارهای دیگر و با قیامت آشنا شوید. همینطور عبادات ماه رمضان، عباداتی که در مراسم حج انجام می‌شود.

دو عمل مهم مشعر و صحرای عرفات در حج هم به منظور تفکر و تیزبینی و شناخت وجود دارد. مَشعَر یعنی جای شعور، جای تیز نگاه کردن. «شَعر» یعنی مو. وقتی می‌گوییم شعور، شعور غیر از یک درک معمولی است. شعور یعنی ریزبینی، باریک‌بینی یعنی به باریکی مو نگاه کردن و پیچش مو را دیدن است. شعور به معنی دقت است. در صحرای مشعر انسان تمرکزهای خاصی دارد. در عرفات به عرفان خاصی می‌رسد.

چه کسی از عهده تفکر درست برمی‌آید؟

تفکر کار هر کسی نیست. افرادی می‌توانند تفکر کنند و تمرکز بگیرند که قدرتمند باشند. یعنی از لحاظ انسانی آدم های اشرافی باشند و خودِ حقیقی خود را بشناسند. وگرنه هر کسی از عهده درست فکر کردن و فکرِ درست برنخواهد آمد.

شما دو نفر را در نظر بگیرید. یکی فقیر و دیگری ثروتمند. برای آدم فقیر، داشتن خیلی چیزها در حد یک آرزو است و می‌گوید ما اصلاً و هیچ وقت امکان ندارد به این چیزها دسترسی پیدا کنیم. آدمهای کوچک، آدم‌هایی که خودشان را نشناخته اند و با خودشان انس نگرفته اند و در بُعد انسانی اشرافی نیستند، یعنی در بُعد «منِ»خود، خود را بزرگ نمی‌بینند، مانند همان فقیری هستند که داشتن خیلی چیزها برایش آرزو است. وقتی به این افراد بگویید، تو بنشین و یک ساعت فکر کن، نمی‌داند در مورد چی فکر کند و می‌گوید در مورد چی فکر کنم؟ وقتی بگویی در مورد روبرو شدن با حق تعالی، روبرو شدن با نظام ابدی خودت، روبرو شدن با نظام بینهایت، در مورد اینکه امام زمان پدر حقیقی ماست، انتسابش به ما بیش از پدر و مادر طبیعی ماست. برای  همین در زیارت عاشورا می‌گوییم:«بابی انت و امی= پدر و مادرم فدای تو». یعنی تو خیلی پدرتر هستی که من حاضرم، پدر و مادرم را فدای تو کنم.

هر چه که به او می‌گویی، نمی‌تواند فکر کند. چه کسی می‌تواند حس فرزندی نسبت به امام زمان بگیرد و شروع کند به ایجاد یک رابطه عاطفی دو طرفه با حضرت؟ همه کس این کار را نمی‌کند. حضرت مجتبی علیه‌السلام می‌فرماید: خانواده آسمانی‌تان باید مهمتر از خانواده زمینی‌تان برای شما باشد.

امام صادق علیه‌السلام در تأویل آیه صله ارحام[1] می‌فرمایند، غایت تأویل این آیه این است که تو با ما اهل بیت صله ارحام داشته باشی. ما رحم تو هستیم. آدم باید حواسش باشد که پنج تن فقط امامان ما نیستند. فقط چند آدم مقدس نیستند که ما فقط از جنبه دینی و مقدس بودن به آنها نگاه کنیم. بلکه واقعاً کس ما است. واقعاً میلیونها برابر بیشتر از پدر و مادرم دوستمان دارند.  باید این نگاه را داشته باشم که بگویم: من هم فرزند حقیقی آنها هستم. ارتباط من در حقیقت با آنها بیش از ارتباط من با پدر و مادرم است. این تفکر انسانی است که خودِ حقیقی خود را می‌شناسد. اگر این قضیه برای هر کسی روشن شود و در وجودش جان بگیرد، اتفاقات مبارکی برایش می‌افتد. آدم به جایی می رسد که عضویتش در فامیل و خانواده آسمانیش، بیش از عضویتش در خانواده زمینیش باشد و در این صورت چقدر نوع فکر، نوع برنامه‌­ریزی‌ها، نوع نگاه فرق می‌کند.

از نگاه بُعد انسانی می‌گوییم فاطمه زهرا س مادر حقیقی ماست. به جای اینکه او را فقط دختر مقدسی بدانیم که زن امیرالمؤمنین بوده و مادر ائمه بوده و دختر پیغمبر بوده؛ باید با او ارتباط برقرار کنیم و بپذیریم که هستی من از خانم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهاست. من باید بپذیرم که بچه او هستم. بفهمم که می‌توانم بیشتر از مادر زمینی‌ام به او تکیه دهم. شاید یک مقدار سخت باشد، ولی آدم باید روی خودش کار بکند. آدم های مؤمن و قوی اینطوری هستند. آدم هایی که مریضند و طبیعی نیستند، حس شان درست کار نمی‌کند. آن چیزی که بقیه می‌بینند، این نمی‌بیند. مشکل چشمی دارد. آن چیزی که همه می‌شنوند، این نمی‌شنود. یعنی گوشش مشکل دارد. مریض است یعنی نمی‌تواند طبیعی ادراک کند. وقتی روح در معرض گناه قرار می‌گیرد، جلوی ادراک آدم بسته می‌شود. وقتی به او می‌گویی تو بچه پیغمبر هستی، بچه امام زمان هستی، بچه خانم فاطمه زهرا س هستی، درک این امور برای او خیلی راحت نیست. می‌گوید این حرفها چیست؟ از این دروغ‌های شاخدار نگویید.

فکر، انسان را به یاد موطن اصلی اش می‌اندازد

این فکر و ادامه فکر است که من را وادار می‌کند تا یادم بیاید، که قبل از اینکه بیایم روی زمین اینجا نبودم. جای دیگر و با کس دیگری بودم. فکر شما را می‌برد تا جایگاهی که قبلاً بودی. آن وقت خیلی چیزها آنجا برای آدم شفاف می‌شود. برای همین فکر از هر عبادتی بزرگتر و ارزشش بیشتر است.

در تفکر، «شدن» وجود دارد؛ ولی در عبادت «لعل» هست. یعنی شاید بشود شاید نشود. در آخر آیه «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ» تاکید روی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» است. یعنی شاید باتقوا بشوید. شاید درست بشوید. شاید شما آدم بشوید. اما در فکر اینطوری نیست. در فکر قطعاً آن تحولی که باید اتفاق بیفتد می‌افتد.

امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمود:«اُصیکُم بِتَقوَی الله وَ اِدامَۀِ التَفَکُر= سفارش می‌کنم شما را به تقوا و مداومت به تفکر» یعنی من شما را به اندیشیدن مدام سفارش می‌کنم. اگر کسی یک چنین گوهری را به دست بیاورد و شجاعت این را داشته باشد که در روز بنشیند واقعاً این کار را بکند. به زن برسد، به شوهر برسد، به بچه­‌ها برسد، به خودش هم البته برسد. گرسنه­‌اش هست غذا بخورد، آب بنوشد، نیاز به خواب دارد، بخوابد، استراحت کند و بعد که از این کارها فارغ شد، بنشیند و فکر کند. کار اصلی تفکر است. از زمان ها و موقعیت‌های کوچک انسان استفاده کند و سپس از موقعیت‌های بالاتر و همیشه یک قلم و کاغذ کنار دستتان باشد. یک یادداشت در جیب و کیفتان بگذارید و شروع کنید. از فکرهای خوب نتیجه‌­ای که می‌گیری بنویس. وقتی می‌نویسی، می‌بینی که بدون نیاز به استاد و بدون اینکه کسی به تو اطلاعاتی بدهد، داری اطلاعات را از جای دیگر می‌گیری. برای همین است که علی علیه‌السلام می‌فرماید:«لا عِلمَ کَالتَفَکُر= هیچ علمی مثل تفکر نیست.» بالاترین علم فکر کردن است.

تفکر، تو را به خودت می‌شناساند

تفکر حتی خودت را به خودت نشان می‌دهد. فکر آدم را روشن می‌کند. فکر جلوی تصمیمات اشتباه، جلوی عجله کردنها و جلوی خیلی کارها را می‌گیرد. به طور مثال، زن و شوهرهایی که در شرف طلاق هستند، وقتی مراجعه می‌کنند، از آنها می‌خواهیم ساعتی فکر کنند و مزایا و معایب همسرشان را بنویسند. نتیجه این می شود که اکثر آنها مزایا را بیشتر از معایب می‌نویسند. تو وقتی می‌نشینی فکر می‌کنی، مزایای همسرت را همینطوری علامت می‌زنی، فکر به تو می‌فهماند که بیشتر مشکلات از طرف تو است.

فکر همچنین در حرکت ما به سمت اصل و ریشه­‌های ما، به سمت مسائل عرفانی، مسائل عقیدتی‌ و ماوراء طبیعی ما کمک می‌کند. تفکر مرکب خوبی است. هم در تنظیم رابطه‌­ما با دیگران و هم در تنظیم رابطه­‌ما با خودمان. باید خودمان را بشناسیم و به شناخت دقیقی از خودمان برسیم و یک ارزیابی درستی از خودمان پیدا کنیم. نگذاریم آنقدر سرمان شلوغ شود که فرصت فکر از ما گرفته شود. گاهی در درون مان اصرار داریم که من باید فلان چیز را بخرم. من باید الان این چیز را داشته باشم. می‌افتیم در چشم و هم­چشمی و اگر انسان ۵ دقیقه فکر کند جلوی خیلی از اقدامات غلط گرفته می شود.

تفکر، بخشی حیوانیِ انسان را رام می‌کند

تفکر، بخش حیوانی ما را که وحشی است، رام می‌کند. شما فقط با فکر می‌توانی خودت را رام کنی. بعد که رام شدی، می‌بینی که چه معجزاتی دارد از تو ایجاد می‌شود. چه چیزهای قشنگی دارد اتفاق می‌افتد.

با تربیت می‌شود وحشی­ترین حیوانات را رام کرد. چرا سیرک جالب است؟ چرا ما حاضر هستیم یک قیمت بسیار بالا بدهیم و برویم سیرک تماشا کنیم؟ ما در سیرک حیوان وحشی تربیت شده را می‌بینیم. مثلاً یک شیر، ببر، پلنگ، از حلقه آتش می‌پرد. یعنی حرف گوش می‌کند. یا حرکات جالب دیگری اجرا می‌کند. این وحشی است و ظاهراً نباید این کار را انجام دهد؛ ولی شما در سیرک می‌بینید که می‌شود با یک وحشی هم یک طوری رابطه برقرار کرد که او تربیت شود و از او توقع برخوردهای معقول و حساب شده داشت.

اصلاً یک زمانی فکر نمی‌کردیم این بشود ولی الان شد. مثلاً ما در مورد درس خواندن یک توحشی داشتیم. درس نمی‌خواندیم و زیر بار نشستن پای درس نمی‌رفتیم. چطوری یک آدم باسواد، دانشمند می‌شود؟ وقتی وحشی­گریش را از او می‌گیری.

پیشرفت علوم با فکر شروع شد

اگر برگردیم به 20 یا ۳۰ سال پیش، مثلاً این دستگاه تلفن همراه را می‌دیدند، می‌پرسیدند این چیست؟ و پاسخ می‌دادی که این تلفن است. به ما می‌خندیدند. می‌گفتند ما را مسخره کردی. پس سیمش کجاست؟ اگر می‌گفتیم سیم لازم ندارد، بیشتر می‌خندیدند. حال اگر می‌گفتیم این ماشین حساب هم هست، عکس هم می‌گیرد، منشی هست و فیلمبرداری هم می‌کند، صدا ضبط می‌کند و ... چه کسی  در آن سالها اینها را باور می‌کرد؟ چنین معجزه‌­ای چطوری درست شده؟ با فکر.

اگر یک قرن قبل، کسی می‌گفت که با وسیله ای به نام هواپیما از این طرف کره زمین به آن طرف می‌رویم، شاید مورد تمسخر قرار می‌گرفت. امروزه ماهواره های قدرتمندی وجود دارد که از یک نقطه زمین می‌توانید نقطه دیگر زمین را با تمام جزئیات، مثلاً خیابان های شهر، حتی تک تک آدم هایی که در آن رفت و آمد دارند، حتی داخل حیاط منزل شان را ببینید.

بزرگترین آفت فکر، عادت است

بدترین نوع حجاب که ضد فکر است، عادت است. عادت نمی‌گذارد شما فکر بکنید. نمی‌گذارد واقعیت را آنطوری که هست ببینید.

ما چون عادت کرده ایم؛ حجاب عادت نمی‌گذارد، ما بفهمیم این چه معجزه عظیمی است. چقدر طول کشیده تا تلفن ساخته شود. الان بچه‌­های ما رایانه را عادی می‌بینند، هواپیما را عادی می‌بینند، چون عادت کرده اند. عادت خیلی انسان را کور می‌کند. چون عادت کردی، می‌گویی از آن خسته شده ام و متنفرم. اگر کسی نتواند حجاب عادت را پاره کند و به آن غلبه کند، هیچ وقت رشد انسانی نمی‌کند.

شما باید بتوانید عادتها را کنار بگذارید. آنگاه به این دستگاه تلفن همراه فکر کن که این تلفن چگونه ساخته شده، می‌بینی خیلی اتفاقات عجیب و غریبی برای آدم می‌افتد.

 بدون حجاب عادت، درباره حقیقت خودمان، ماوراء طبیعت، حقیقت انسانی، قیمت خودمان و علت خلقت مان فکر کنیم که از کجا آمده ایم؟ در کجا هستیم؟ و به کجا می‌رویم؟ قرار است من چند روز دیگر جای دیگر بروم؟ ممکن است 20 سال دیگر، من اینجا نباشم، با همسرم، با فرزندم، با این عروس با این داماد با این اداره و تجارت با این شغل و اموال نباشم. آن وقت خیلی چیزهای عجیب و غریبی اتفاق می‌افتد. اگر هیچ اتفاقی نیفتد 20 سال دیگر من در برزخ و در ملکوت هستم. 20 سال دیگر قرار است آنجا زندگی کنم. بینهایت مسئله جلوی من خواهد بود. من هستم و 50 تا سؤال روز قیامت. من هستم و سؤالهای قبر و شرائط زیستی برزخ. اگر کسی هم بخواهد به این چیزها فکر کند، می‌گوییم اَه تو دوباره از چیزهای بد حرف زدی. این حرفها چیست؟ تو راجع به مردن حرف زدی؟ ما اینقدر بد رفتار کرده ایم که وقتی کسی از مردن حرف می زند، بدمان می‌آید. در حالی که مردن یعنی تولد. یعنی ورود به کاملترین شرائط زندگی. «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ= یعنی اصلا زندگی اصلی در آخرت است». ورود ما به جایی که میلیاردها برابر زیباتر از اینجاست. هر وقت صحبت کردن از زایمان بد بود، صحبت از مردن هم بد است. در حالی که مردن، به مراتب شیرین‌تر از زایمان است. دیده اید که آدم با چه آب و تابی راجع به تولد یک بچه صحبت می‌کند. مردن هم همین است.

با تفکر، نوع تصمیم ها و سرمایه گذاری ها بهبود می‌یابد

تفکر باعث می‌شود نوع تصمیم‌­گیری‌های من و نوع سرمایه­‌گذاری‌های من و نوع برنامه‌­ریزی‌ها و نوع ارتباط‌ها و نوع انتخاب‌های من تغییر کند. من قرار است چند روز دیگر به ملکوت و به برزخ متولد شوم؟ پس الان باید چه چیزهایی را رها کنم؟ چه چیزهایی را کنار بگذارم و بگویم الان دیگر وقت این حرفها نیست تمام شد.

ما چرا نمی‌نشینیم راجع به آن فکر بکنیم. اصلاً چرا فکرهای بد می‌کنیم؟ از چه چیزی می‌ترسیم؟ ترس برای این است که من بروم آنجا و آماده نباشم. مثل دلشوره یک زن باردار که می‌گوید خیلی خوب است که می‌خواهم مادر شوم؛ ولی یک اضطراب دارد که نکند بچه ناقص به دنیا بیاید. دست یا پا نداشته باشد. این بد است. به سلامت تولد باید فکر کنیم. من چه کار کنم تا سالم آنجا بروم؟ آنجا خانم فاطمه زهرا من را دید کج و ماوج نرفته باشم که خجالت بکشم. یعنی حتی حضرت هم ناراحت بشود. من هم ناراحت و شرمنده شوم که چرا اینطوری پیش شما آمده ام. ناپاک، آلوده وگناهکار آمده ام. این خیلی بد است. اگر ترس و دلشوره­ای هم هست، مال بد رفتن است. اصل رفتن که خیلی زیباست.

حال باید چطوری خودم را آماده کنم. یک دانش آموز می‌خواهد دیپلم بگیرد، کنکور شرکت کند، می‌گوید کنکور دارم و الان باید خیلی از کارها را کنار بگذارم. باید فقط برای کنکور بخوانم. ببین چطور همه برنامه­‌هایش تنظیم می‌شود. چون خودش تنظیم شده، یک تصمیمی دارد. وقتی این تصمیم را دارد، می‌گوید کارشناسی دارم، کارشناسی ارشد دارم، کنکور دارم، عروسی دارم، می‌خواهم ازدواج کنم، همه چیز این آدم با بقیه فرق می‌کند. ولی ما خدا وکیلی اصلاً برنامه­‌هایمان را برای آخرت تغییر نمی‌دهیم. یعنی ما اصلاً برای ملحق شدن به خانواده آسمانی‌مان هیچ کدام از برنامه­‌های زمینی‌مان را دستکاری نمی‌کنیم.

خیلی از خانمها و آقایان چیزهایی را دارند رعایت می‌کنند که اگر خانواده‌­شان نبود، رعایت نمی‌کردند. خیلی وقتها اگر ما خانواده نداشتیم، خیلی چیزها را رعایت نمی‌کردیم. الان که داریم رعایت می‌کنیم، برای وجود خانواده است. این که می‌گوییم خانواده ما اینطوری اقتضا می‌کند. مثلاً چه ساعتی از خانه بیرون بیایم و چه ساعتی به خانه برگردم. ولی ما در رابطه با تعلقمان به خانواده ابدی تصمیمی نمی‌گیریم.

مهندسی فکر و نقش آن در فرج امام زمان علیه‌السلام

مهدویت و فرج امام زمان علیه‌السلام مسئله مهمی است که باید درباره آن فکر کرد. با مهندسی فکر می‌توان برای ظهور برنامه ریزی کرد. اینکه چگونه باری از روی دوش امام زمان برداریم؟ چگونه موانع را از راه ظهور برچینیم؟

 متاسفانه ما هنوز تصمیم نگرفته‌ایم که در این باره فکر اساسی بکنیم و به امام زمان ملحق شویم. تصمیم نگرفته ایم که با او باشیم و با او زندگی کنیم. در غم­نامه یک بخش کتاب آشتی با امام زمان علیه‌السلام توضیح دادم که خیلی از ما امام زمان را از خانه­هایمان بیرون کرده ایم. یعنی مثل کسی که پدرش را در خانه سالمندان می‌گذارد. ما حاضر نیستیم او را در خانه­مان راه بدهیم. یعنی بگویم من هستم و همسرم و دو تا بچه با پدرم امام زمان. ما ۵ نفر هستیم. چهار نفر نیستیم. اگر ۵ نفر هستیم سبد اقتصادی خانواده، سبد عاطفی، سبد اجتماعی، سیاسی و سبد مسافرتی خانواده براساس ۵ نفر تنظیم می‌شود. اگر به کسی بگویند چه چیزی انتخاب کردی؟ چه چیزی می‌خوری؟ با چه کسی می‌روی؟ کجا می‌روی؟ چه کار می کنی؟ باید براساس خانواده آسمانیش تصمیم بگیرد.

بنشینیم راجع به این موضوع فکر کنیم که آیا ما واقعاً چنین حسی برای امام زمان داریم؟ یعنی من واقعاً در روز این دغدغه را دارم که به عنوان بچه امام زمان، باید یک کاری برای امام زمان بکنم؟ کمکی بکنم؟ باری از روی دوشش بردارم؟ چون من بالاخره در قیامت قرار است با این آقا محشور شوم و چشم در چشم شوم. در شب اول قبر، اولین سؤالی که از ما می‌‌پرسند، راجع به امام زمان ماست. روز قیامت از من و شما نمی‌پرسند که سر امام حسین را داشتند می‌بریدند، خانم زینب علیها‌السلام را اسیر می‌گرفتتند شما کجا بودید؟ ولی حتماً از من و شما این را می‌پرسند که وقتی امام زمانت آواره، طرد شده و تنها بود، تو چه کار می‌کردی؟

بگوییم، من با شوهرم با زنم داشتم زندگی می‌کردم، به خدا یادش هم بودیم، هر وقت مشکلات داشتیم، صدایش می‌کردیم. هر سال نیمه شعبان برایش پول می‌دادیم و چراغانی می‌کردیم. پس نقش تو چه بود؟ من کار و وظیفه‌­ای نداشتم، با این وضع، ما خیلی بی­غیرت هستیم. خیلی بی‌خیال هستیم. خیلی بی­‌عاطفه هستیم. خود حضرت فرمود شیعیان من بی­‌عاطفه و بی­‌وفا هستند. ما خیلی راحت، بدون امام زمان داریم زندگی می‌کنیم. خیلی راحت نفس می‌کشیم. صبح بلند می‌شویم و به سر کارمان می‌رویم. اصلاً ما غصه امام زمان را نخوردیم. راجع به او فکر نکردیم. واقعاً دلشوره نگرفتیم که من باید یک کاری برای پدرم بکنم. یک تصمیمی بگیرم. دیگران را برای کمک جمع کنم. اگر بچه­‌ات گم شود، هزار جا زنگ می‌زنی و تنهایی دنبالش می‌گردی. بعد به همه می‌گویی تو را به خدا بلند شوید بیایید کمک من و بگردیم پیدایش کنیم. به هزار جا می‌سپاری. اما وقتی که می‌خواهیم برای امام زمان کار کنیم و از آبرویمان مایه بگذاریم و دیگران را به کمک بگیریم، دل این کار را نداریم. از این روست که امام زمان می‌گوید شیعیان من همدل نیستند. مردم ایران هنوز به اینجا نرسیده اند. تازه خوب‌هایمان، انقلابی‌ها و حزب اللهی ها می‌گویند، انقلاب شد تمام شد. نه هیچ چیز تمام نشده. هنوز اصل کار مانده. از کجا می فهمیم که اصل کار مانده؟ از اینکه دلهای ما پر از آشوب است. زندگی تک­تک ما هر کدام هزار تا مشکل دارد. افغانستان را نگاه کن تمام نشده، غزه را نگاه کن تمام نشده، عراق را نگاه کن، تمام نشده، دنیا را نگاه کن، هنوز خیلی کارها روی زمین مانده. ما هم خیلی راحت کنار همسرمان و خانواده‌­های‌مان داریم زندگی می‌کنیم.

پیغمبر فرمود، اگر کسی صبح از خواب بلند بشود و دغدغه مسلمانها را نداشته باشد، مسلمان نیست. اگر کسی بلند بشود از خواب یا شب بخواهد بخوابد و دغدغه امام زمان را نداشته باشد و همه‌­اش دغدغه شغلهای شخصی، زندگی من، زن من، شوهر من، بچه من، کار من، درس من اینجور چیزها را بخورد، اینها که همه زمینی شد؛ پس تو خانواده آسمانیت چی شد؟ پدر آسمانیت چی؟ مادر آسمانیت چی؟ اصل آسمانیت چی؟ این هم یک موضوعیست که ارزش دارد مقداری به آن فکر کنیم و برایش تصمیم بگیریم و بگوییم آقا من بالاخره می‌خواهم بچه خوبی باشم. می‌خواهم بچه وفاداری باشم. می‌خواهم یک کاری بکنم.

ع ل 169

مهندسی فکر/ عبادات/ خودشناسی/ مهدویت

[1] . سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله: الذین یصلون ما أمرالله به أن یوصل **رعد (13) آیه 21. *** قال: من ذلک صلةالرحم، و غایة تأویلها صلتک ایانا**محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74، باب 3، ح 40. ***؛
از امام صادق علیه السلام راجع به آیه و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده می پیوندند سؤال شد. حضرت فرمود: مراد از امر خدا صله رحم است و تأویل دیگر آیه ارتباط شما با ائمه معصومین علیهم السلام است.

کتاب «مهندسی فکر» از سری کتاب های بیان

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed