www.montazer.ir
دوشنبه 20 می 2024
شناسه مطلب: 5742
زمان انتشار: 8 نوامبر 2016
«ظلم به نفس» ریشه بی انصافی و بی عدالتی است

خانواده آسمانی، 451، 95/08/13

«ظلم به نفس» ریشه بی انصافی و بی عدالتی است

هر پدیده‌ای علتی دارد و ریشه بی‌انصافی، «ظلم به خود» است که زمینه ظلم به دیگران را فراهم می‌کند.

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمودند: «كیفَ یَعدِلُ فی غَیرِهِ مَن یَظلِمُ نفسَهُ = كسى كه به خود ظلم مى‌كند، چگونه ممكن است در حق دیگران عدالت بورزد».

حضرت می فرمایند: «عَجِبتُ لِمَن یَظلِمُ نفسَه، كیفَ یُنصِفُ غَیرَهُ = من تعجب می‌کنم از کسی که به خودش ظلم می‌کند، چگونه می‌تواند در حق دیگران انصاف داشته باشد».

در واقع حضرت محال می‌داند کسی که به خودش ظلم کند، بتواند با دیگران انصاف بورزد. زیرا کسی که از خودش عبور کند، از دیگران به طریق اولی عبور می‌کند.

تندی زبان، بی‌محبتی، تحقیر دیگران و .. جزء انواع ظلم و تجاوزی است که ظالم مرتکب می شود و کسی می‌تواند به‌راحتی این رفتارها را داشته باشد که اول از خودش گذشته باشد. پس قاعده «هو أنت» یکی از قواعد مهمی است که شما هر کاری با دیگران می‌کنی در حقیقت با خودت کرده ای.

عاقبت ظلم به دیگران؛ «بدحالی» است

ظلم، آثار و پیامدهای منفی به همراه دارد که به دو نمونه اشاره می‌شود.

یکی از آثار ظلم که به خود فرد بر می‌گردد، «بدحالی» است. در روایت نقل است که سریع ترین چیزی که حاصلش به انسان می‌رسد، ظلم و بی‌عدالتی است. هر جا انصاف را زیر پا بگذارید، اولین کسی که آسیب می‌بیند، خود فرد است. مثل ظلم به پدر و مادر، ظلم به همسر، ظلم به فرزند، ظلم به همسایه و.... که آثار بدی برجا می‌گذارد، و اولین اثرش، "بدحالی" خود فرد است.

این سؤال را همیشه از خودتان داشته باشید که من نسبت به دیگران چگونه هستم! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خَیرُكُم خَیرُكُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَیرُكُم لأَهلی= بهترین شما کسی  است که برای اهل خودش بهترین باشد و من برای اهلم بهترین هستم».

ظلم با چیزی قابل جبران نیست. وقتی شیوه ی کسی ظالمانه باشد، بیماری «بدحالی» اتفاق می‌افتد. او مثل حسود است. در روایت داریم شبیه‌ترین ظالم به مظلوم، حسود است. پس ظلم، بیماری بدحالی و بی‌تعادلی می‌آورد. به ندرت پیدا می‌شود کسی بیماری و فشار روحی و روانی داشته باشد و اهل ظلم به خودش نباشد.

ظلم به نفس، منشأ ناآرامی، زودرنجی، خواب‌های وحشتناک در انسان می‌شود. همان‌طور کمبود فسفر، آهن و ویتامین های مختلف در بدن نشانه ها و عوارضی دارند و زنگ خطری برای سلامت بدن هستند و کم گذاشتن نوعی ظلم تلقی می‌شود. روح نیز این‌گونه است و به مراتب حساس‌تر از بدن است. کسی که خوراک معنوی به اندازه کافی ندارد یا زیاده‌روی می‌کند، به انواع بیماری های روحی دچار می شود.

 بنابراین، حد تعادل شادی و آرامش است. همان‌طور که قرآن می‌گوید: «لَاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ= نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى‏ شوند» (سوره یونس/آیه 62)  یا در روایتی که فرمودند: «المؤمن دائمٌ نَشاطُهُ= نشاط مؤمن دائمی است» و «الغَمُّ مَرَضُ النَّفْسِ= غم، بیماری روح است. » این بیماری ناشی از عدم تعادل روح است؛ یعنی یک جائی مصرف خوراک کم یا بیش از حد بوده است.

احترام به خود انسانی

انسان دارای خودهای متعددی است: خود جمادی، خود گیاهی، خود حیوانی، خود فرشته ای و خود انسانی.

وقتی به نیازهای خودانسانی توجهی نمی‌شود، امکان ندارد به ثبات شخصیتی برسید. زیرا تعادل روحتان از دست می رود و دچار غصه ها، پژمردگی و محرومیت‌های زیادی می‌شوید. به محض این که انسان به یکی از این بخش‌ها ظلم می‌کند، تعادل به هم می‌ریزد. مخصوصاً بخش فوق عقلی یا بخش انسانی که از جنس محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) است. یعنی دیگر خوشی و شادی بدست نمی‌آید و باعث بروز مشکلاتی مثل از هم پاشیدگی خانواده، فرار فرزندان از خانه، ... می‌شود.

متأسفانه یکی از آفت‌هایی که امروز والدین گرفتار آن هستند، این است که به خودهای حیوانی فرزندان شان توجه زیادی دارند. یکسره دعوت به درس و تحصیل و.. می‌کنند و از خود انسانی‌شان غفلت می‌کنند و به آن احترام نمی‌گذارند.

همان‌طور که کودک نیاز به پدر و مادر دارد و در نبودشان به آرامش نمی‌رسد. «من» انسان هم دائماً به خدا نیاز دارد که اگر آن را درک نکند، همان ظلمی است که به صورت مخفی شکل می‌گیرد.

ظلم به خانواده، ناشی از ظلم به خود است

«ظلم به خانواده» از جمله آثار و پیامدهای منفی است که از ظلم به خود نشأت می گیرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا یَلْقَى اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَحَدٌ بِذَنْبٍ أَعْظَمَ مِنْ جَهَالَةِ أَهْلِهِ= هیچ کس خدای سبحان را به گناهی بزرگتر از ظلم به خانواده و فرزندانش ملاقات نمی‌کند».

اگر همسر اختیار کردی، این همسر بخش عقلانی‌ای دارد که باید تأمین شود. صرفاً او یک کُلفت نیست که فقط در مسائل حیوانی از او خدمت بگیری، بلکه از بخش های عقلانی و فوق عقلی برخوردار است که باید تأمین شود. فرزندان هم این گونه هستند که باید آنها را با خانواده آسمانی‌شان آشنا کنیم. در غیر این صورت دچار بی‌تعادلی روح می شوند.

قرآن کریم می فرماید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ= آگاه باشید که دل‌ها به یاد خدا آرامش می‌یابد» نفس به الله و معنویت لازم دارد اما اگر در اختیارش قرار ندهی، نباید انتظار خوشبختی در دنیا و آخرت را داشته باشی.

پس پدر و مادر یا استاد یا مربی که خودش را از معنویت و تقوا محروم می‌کنند، دیگران را به طریق اولی محروم می‌کند.

این قاعده و یک فرمول است که باید به آن توجه کرد.

انحراف اصلی از کجا شروع می شود

انسا ن سه مرحله حیات دارد: قبل از دنیا، دنیا و بعد از دنیا

نفس انسان­ها نیز، از یک حقیقت ناشی می‌شود، و آن نور محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) است. همه ما از یک حقیقت واحد هستیم. وقتی آن حقیقت به بدن تعلق گرفت در قالب های مختلف زنانه و مردانه قرار می گیرد.

مرحله دوم، دنیاست که زن و مرد با ویژگی های دنیایی مثل قومیت، رنگ پوست و ...

مرحله سوم حیات که مهمترین مرحله ی حیات انسان است، مرحله بعد از دنیاست که شامل 4 مرحله؛ وفات که از دنیا خارج می‌شویم، بعد وارد برزخ می شویم، بعد ملکوت تا قیامت و بعد از قیامت، مرحله جاودانگی انسان شروع می شود. این مرحله بی نهایت ادامه دارد و انتها ندارد و به اندازه ای که خدا زنده است، انسان نیز زنده است. مرگ و نابودی برای او وجود ندارد.

حالا سؤالی که مطرح می شود این است که خیانت و ظلم در کجا شروع می‌شود؟ از آنجائی که ما فقط بخش دنیایی‌مان را در نظر می‌گیریم و بریده از بخش قبلی که همان روح خدا و بریده از ابدیت، یعنی زندگی جاودانگی می‌شویم، دچار انواع تجاوز و ظلم‌ها می‌شویم.

روایت حضرت امیر را توجه کنید: «ظَلَمَ نفسَهُ مَن رَضِیَ بِدارِ الفَناءِ عِوَضا عن دارِ البَقاءِ= کسی که به جاى خانه جاودانه به خانه نابود شدنی راضی باشد، به خودش ظلم كرده است». به این منظور کسی که ابدیت جلوی چشمش نیست، دست به رفتار احمقانه ای می زند که اثرش به دیگران هم می رسد.

اما اگر کسی استمرار در ایمان به ابدیت داشته باشد، امید، آرامش و شادی اش بیشتر است. چون روحش بزرگ شده و برای رفتن آماده و خوشحال است و در لحظه ورود به برزخ با استقبال گرم اهل بیت، شهدا، صدیقین روبرو می شود. اما ظالم این گونه نیست. او از مردن می ترسد چون حرمت خود جاودانه اش را نگه نداشته و نسبت به خود ودیگران با بدرفتاری عمل کرد است..

حاصل کلام آن که، ظلم به دیگران زمانی شروع می‌شود که اول به خود ظلم کرده باشیم.

صوت

1 - «ظلم به نفس» ریشه بی انصافی و بی عدالتی است

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed