مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«ظلم» از گناهانی است که باعث از دست رفتن تعادل روح و تصمیم گیریهای غلط در زندگی شده و در نتیجه، باطن انسان را بدشکل میکند. ظلم به دو دسته مادی و اجتماعی تقسیم میشود که هر کدام دارای دو بخش فردی و معنوی است و مجموعا چهار دسته میشوند: مادی فردی، مادی اجتماعی؛ فردی معنوی و فردی اجتماعی.
ظلم به دیگران نوعی از حق الناس محسوب میشود و خدا آن را به راحتی از انسان پاک نمیکند، مگر این که صاحب حق راضی شود. یعنی صاحب حق بگوید: من گذشتم. اما اگر صاحب حق نگذرد، فرد گرفتاری زیادی در برزخ و قیامت دارد و آثارش خیلی سنگین است.
ظلم، باطن انسان را «بدشکل» میکند. وقتی انسان به عالم برزخ متولد میشود، اگر مرتکب ظلمی شده باشد، زندگی آرامی نخواهد داشت. آدم ظالم در زمان تولد به عالم بعدی، مثل بچهای است که نباید از رحم مادر چیزهای اضافی با خودش به دنیا بیاورد.
«رد مظالم»، روحی را که از اعتدال خارج شده را به حالت اعتدال برمی گرداند
رد مظالم یعنی ظلمهایی که انسان به دیگران کرده، «برگرداند». یعنی کسانی را که به آنها ظلم کرده را راضی کند. وقتی انسان این کار را کرد، روحش به اعتدال میرسد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «لا عَدلَ أفضَلُ مِن رَدِّ المَظالِمِ= هیچ عدلی مثل بازگرداندن مظالم نیست». این که حضرت میفرماید: «لا عدل» یعنی اگر بخواهیم «عدل» را به طور محسوس معنا کنیم، باید بگوییم که مثل برقراری اعتدال در بدن است. بدن به محض این که از اعتدال خارج میشود، علائم درد و مریضی پیدا میشود. روح هم به این اعتدال و هماهنگی همه جهات وجودی احتیاج دارد. اگر روح از تعادل خارج شود، علائم گرفتاریهای روحی مشخص میشود. پس عدالت نقش زیادی در حفظ تعادل جسم و روح انسان دارد.
بدون اعتدال نمی توان از روی صراط رد شد
همهی انسانها بدون استثنا باید از روی صراط که جهنم در زیر آن است باید رد شوند. اما عدم توانایی انسان در رد شدن از روی صراط، ناشی از عدم اعتدال روحی اوست.
قرآن می فرماید: «وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا = هیچ یك از شما نیست، مگر آنكه وارد جهنم خواهد شد». برای رد شدن از صراط که بر روی جهنم است، باید تمرین کنیم که بتوانیم از صراط دنیا بگذریم. چون دنیا متن جهنم است و ما با زندگی درست در این دنیا دائما در حال رد شدن از صراط هستیم و کسی که میخواهد به بهشت و بالاتر از آن برسد، طی کردن این مسیر برایش الزامی است.
حالا اگر کسی در مسیر زندگی به دیگران ظلم کند، تعادلش را بر روی صراط از دست میدهد و سقوط میکند. گاهی افراد دلشان میخواهد کارهای خیلی خوب انجام بدهند، اما به دلیل ظلمهایی که کردهاند، روحشان نامتعادل شده و قادر به انجام کارهای خوب نیستند. مثلا یزید وقتی که از حضرت سجاد (علیهالسلام) سوال میکند: اگر من توبه کنم خدا میپذیرد؟ حضرت میگوید: بله. دو رکعت نماز غفیله بخوان و توبه کن. اما یزید نتوانست آن دو رکعت نماز را هم به جا بیاورد. چرا؟ چون به خاطر ظلمهائی که کرده بود، تعادلش را از دست داده بود و نتوانست بر خودش غلبه کند تا دو رکعت نماز را بخواند.
بعضی افراد میدانند عمل شان گناه و اشتباه است، اما باز هم آن را انجام میدهند. بیاحترامی به همسر، پدر و مادر یا حس حسادت نسبت به اطرافیانشان دارند. یا مثلاً کسی میگوید من زن یا مرد هستم و این طور تربیت شدم و باید این طور باشم. این همان بیتعادلی است. در حالی که مردانگی و زنانگی ملاک تعادل نیست. ملاک تعادل ایمان به خداست، ملاک تعادل این است که آیا خدا این عمل تو را تأیید می کند یا نه!
بنابراین، برای این که از حالت نامتعادلی دربیائید باید تلاش بسیاری بکنید که این هم نیاز به قوت و قدرت روحی دارد.
ظلم موجب تصمیمات غلط می شود
کسی که ظلم میکند، نمیتواند درست تصمیم بگیرد. مثلا میخواهد ازدواج کند، اما به خاطر ظلمهاییکه قبلاً به دیگران کرده، انتخاب غلط میکند و به جهنمی میافتد که پر از گرفتاری و دردسر است؛ یا رشته تحصیلی، شغل و سفری را انتخاب میکند که گرفتاری برایش ایجاد میشود. چون تعادل در تصمیم گیری ندارد.
مثلا تصمیم میگیرد که با خدا و اهل بیت رابطه دوستی برقرار کند؛ یا تصمیم میگیرد روح جهاد را بر خودش حاکم کند؛ اما ظلمهائی که در حق دیگران کرده به او اجازه ی این کارها را نمیدهند.
«ظلم» فهم و درک انسان را نیز کور میکند. ظلم به انتخابها، ارتباطات، رفتارها و چنیشهای فکری انسان ضربه میزند. علت این که نمیتوانی شوهرداری یا زن داری خوبی بکنی یا فرزندت را بطور صحیح تربیت کنی، این است که تعادل نداری. پس اولین مرحله از این که بخواهی در زندگی پیشرفت کنی و تعادلت را حفظ کنی، این است که ظلم نکنی.
تنها با مراجعه به روانپزشک و روانشناس، مشکلات روحی و روانیات حل نمیشود. کسی که این نظام را خلق کرده به شما میگوید ظلم تعادل شما را به هم میریزد. حالا اگر پای درس پیغمبر، امیرالمومنین، اساتید و اولیای خدا هم بنشینی، هیچ کدام اثر نخواهد داشت تا این که دست از ظلم برداری. این حرف بنده در این آیهی شریفه بیان شده که میفرماید:«ولایزید الظالمین الا خسارا= قرآن به ظالمان چیزی جز خسارت نمی افزاید».
امام صادق (علیهالسلام) 4000 شاگرد داشت اما به قول خودش 17 یار مؤمن واقعی نداشت. استاد این ۴ هزار نفر امام معصوم بود، اما چون اهل ظلم بودند، راه به جایی نبردند. آدمی که ظلم میکند، دانش هم داشته باشد، به دانش و فهم خودش خیانت میکند. انسانی که یقین و باورهایش را زیرپا میگذارد، یعنی از صراط سقوط کرده است.
چگونه حق الناس را جبران کنیم؟
ظلمهائی که انسان به دیگران میکند، دو دسته اند: مادی و معنوی و هر کدام از آنها هم به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم بندی میشوند که در مجموع چهار دسته هستند که عبارت اند از: فردیِ مادی، اجتماعیِ مادی، فردیِ معنوی، اجتماعی معنوی.
این ظلمها حقهائی را به گردن انسان میآورد که تعبیر به «حق الناس» میشود. حق الناس مادی فردی: لطمه زدن به اموال و آبرو و هر چیز دیگران. حتی اگر یک خط به خودرو کسی بیندازی باید حقش را ادا کنی.
اگر حقالناس، مادی و در مورد یک شخص بود، انسان میتواند مبلغش را به خود او بپردازد. آنقدر که طرف راضی شود. اما گاهی انسان میترسد اگر حقی که از کسی ضایع کردهای به او بگویی برای حلالیت طلبی، فتنه یا دعوائی پیش بیاید. اینجا لازم نیست به او بگویی، بلکه کافیست از طرف او صدقه بدهی.
اگر فرد مورد نظر در دسترس بود و خودمان نمیتوانیم به صورت مستقیم پولش را پرداخت کنیم، از طریق واسطه باید مبلغی را به او برسانیم. اما اگر در دسترس نبود. مثلا شخص از دنیا رفته یا به مکان دیگری کوچ کرده و نمیدانیم کجاست، در این جا به قیمت روز برای آن شخص رد مظالم بپردازید. به جایی بدهید که مطمئن هستید و میدانید که رد مظالم را درست مصرف میکنند. مثل دفتر مراجع.
حق الناس مادی اجتماعی) مثلاً لطمه زدن به مسجد یا حسینیه که اموالش مال همه است؛ یا سوءاستفاده از اموال یک شرکت، اداره یا وزارت خانهی دولتی یا شکستن و آسیب رساندن به وسایل نقلیه که جزء بیت المال است. مثلا در شیشهی اتوبوسی را بشکند.
شاهد هستیم بعضی از مردم بعد از دیدن مسابقات و شکست تیم شان به خیابانها میریزند و به اتوبوسها حمله میکنند و شیشه میشکنند. در حالی که اتوبوس مال بیت المال است. این آسیب رساندن داخل و خارج از کشور هم ندارد. حتی اگر شما در یک کشور اروپایی هم باشید که مسلمان نیستند، اجازه تخریب اموالشان را ندارید.
هر خسارتی بزنید باید هزینهاش را به آن سازمان برگردانید. چون بار سنگینی دارد و به میلیونها انسان بدهکار میشود.
حق الناس فردی معنوی) مثلا کسی را اذیت کردی، غیبتش را کردی، تهمت به او زدی، نیش به او زدی، سرزنشش کردی، تحقیرش کردی، دلش را شکستی، او را ترساندی، اضطراب به دلش وارد کردی یا راجع به یک نفر چیزی گفتی که آبرویش رفت، رازش را فاش کردی، در فضای مجازی از زندگی شخصی یک نفر عکسی گرفتی و پخش کردی، این ها همه مظالم فردی معنوی میشود. رضایت و حلالیت گرفتن کار آسانی نیست و به راحتی هم نمیشود جبرانش کرد. اثر این ظلم و جرم در نفس انسان باقی میماند.
برای جبران این نوع مظالم باید انسان حلالیت بخواهد که کار سخت و سنگینی است. ممکن است شخص حلال نکند یا حتی بگوید: خدا ببخشد، ولی حلال نکند. دلش واقعاً پاک نشده باشد.
پس تا میتوانید به این سمت نروید. مواظب نفسانیت و شیطنتهای خودتان باشید. روز قیامت مگر میتوان این ها را جواب داد.
حق الناس معنوی اجتماعی) مثلا شما آبروی یک جمعی را بردید که باعث میشود یک عده از آن گروه فاصله بگیرند. مثلا بگویی این هیئت همه شان اینطوری اند، این سازمان همه شان اینطوری اند، آخوندها همه همین طورند، معلمان و پزشکان همه همین طورند، شیرازیها اینطور اند، افغانیها اینطور اند. به راحتی نمیشود انسان قضاوت کند. مدیونی دارد. خطرناک است. جبران کردنش واقعاً کار راحتی نیست. بنابراین، انسان باید تلاش کند آنچه را بر گردنش است را جبران کند. پس بهتر است برای جبران این ظلمها به صاحبان آنها هدیه بفرستید. حتی سفارش شده یکی از چیزهایی که در وصیت نامهها خیلی مهم است قید شود، «رد مظالم» است. مقداری از درآمد خودتان را وصیت کنید برای رد مظالم و اشتباهاتی که دانسته یا نداشته در زندگی داشتید. چون تا این ظلمها به گردن ماست ما بیتعادلیم و مشکلات روحی و روانی پیدا میکنیم.
اخلاق/قوه وهمیه/ظلم
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام به نظر بنده برای جامعه کنونی بحث و یا مطلب جالبی میباشد
<p>باسلام و تشکر از نظر جنابعالی.</p>
ممنونم از سایت خوبتون
<p>باسلام و تشکر. موفق و موید باشید</p>
عالی بود مرسی