مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
شرک، دروغ و باطل است. چون امکان شراکت برای خدا وجود ندارد. از این رو، مشرک (اعتقادی، اخلاقی و عملی) در آخرت محروم از بهشت و مخلد در آتش است.
از دیگر عوامل اعتقادی که موجب جهنم رفتن انسان میشود، «شرک» است. درباره ی شرک گفتند: «مَن ماتَ یُشرِكُ بِاللَّهِ شَیئاً، دَخَلَ النّارَ[1]= هر كس در حالِ شرك ورزیدن به خدا بمیرد، وارد آتش مىشود». علت اینکه جهنمی است، این است که با یک اعتقاد دروغ زندگی میکند. شرک کلاً دروغ است و اصلاً باطل است. زیرا امکان شراکت برای خدا وجود ندارد. گفتیم شرک دو جور است: شرک اعتقادی و شرک عملی. بعضی ها از نظر اعتقادی شرک ندارند، امّا از نظر عملی و در عمل مشرک هستند. این هم خطرناک است.
در «دُرالمنثور» از جابر نقل است که: «سُئِلَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله عَنِ الموجِبَتَینِ، قال: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ قالَ: مَن لَقِیَ اللَّهَ لا یُشرِكُ بِهِ شَیئاً دَخَلَ الجَنَّةَ، وَمَن لَقِیَ اللَّهَ یُشرِكُ بِهِ دَخَلَ النّارَ = از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره دو چیز واجب كننده [ى بهشت و دوزخ] سؤال شد. فرمود: «هر كس نیكى به میان آورَد، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمناند؛ و هر كس بدى به میان آورَد، به رو در آتش [دوزخ] سرنگون مىشود. آیا جز آنچه مىكردید، سزا داده مىشوید؟!»» و فرمود: «هر كس خدا را بدون آن كه بدو شرك بیاورد، ملاقات كند، به بهشت مىرود، و هر كس با شرك به خدا او را دیدار كند، به آتش مىرود».
پس بنابر بر روایت فوق، عمل صالح و حسنه در آخرت موجب بهشتی شدن و در مقابل عمل سیئه، موجب جهنمی شدن انسان میشود. جهنمی شدن، یعنی وجودش را گناه بگیرد. یعنی غلبه ساختاری شخص با گناه است یا بالعکس، غلبه ساختاری با حسنه است که نجات پیدا میکند. غلبه خیلی مهم است. آن چیزی که به ذات و شخصیت انسان غلبه میکند و تعیینکننده است که انسان چه خواهد شد.
حال، اگر کسی با گناه شرک، وارد صحنه آخرت بشود، به رو در آتش سرنگون میشود. این هم نتیجه کار خود فرد است. چون با دروغ آمده است. پس بهشت و جهنم وابسته به خود فرد هستند.
بعضیها یک عمر مشرک هستند. ولی اواخر عمر توبه میکنند و با حسنه از دنیا میروند؛ اما یک عده هم هستند که تا آخر عمر موحدند، ولی لحظه آخر مشرک میشوند و کار را خراب میکنند. پس ملاک ورود به آخرت، تولد سالم است. همانطور که قرآن فرمود: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ[2]بقلب سلیم= روزی که مال و فرزندان سودی نبخشند* مگر قلب سالم » یعنی برای خدا قلب سلیم ببرد.
مرتد کیست؟ و چه جایگاه در نظام برزخی دارد؟
«ارتداد»، یعنی بازگشت از دین به کفر، شرک، شک و تردید. یعنی اگر انسان با یقین از دنیا نرود، موجب میشود انسان برای همیشه در جهنم بماند.
قرآن می فرماید:«وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ[3]= و هر کس از شما از دین خود برگردد و به حال کفر باشد تا بمیرد، چنین اشخاصی اعمال شان در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردیده، و آنان اهل جهنّمند و در آن همیشه خواهند بود». کسی که کافر بمیرد، در واقع کل سرمایهاش را از دست داده است. اینها اصحاب نار و اهل آتشاند که در آن جاودان خواهند ماند. این یعنی کسی یک بنایی را بسازد، بعد خرابش کند.
ارتداد، یعنی ممکن است شخص مؤمن هم باشد، ولی به جایی میرسد که آیات الهی را تکذیب میکند. گاهی هم شخص در اعتقادات مشکل ندارد. در اخلاق هم مشکل ندارد، ولی یک تحول اقتصادی در زندگیاش اتفاق میافتد. مثلا پولدار میشود، اما ظرفیت ندارد و به بی دینی و ارتداد میرسد.
ما کسانی را داشته ایم که چون وابستگی های شدیدی به دنیا داشتند، مسیحی شدند. حتی به کشورهای دیگر سفر کردند تا راحت باشند. این وابستگی عملی به دنیا، باعث میشود که بعداً اعتقادشان را هم از دست بدهند و مرتد شوند. حالا قرآن میفرماید که هر کس از شما از دین خودش برگردد و بمیرد، در حالی که کافر است، همه کارها و زحماتش هدر رفته است. چون ساختار به هم پاشیده و نیز روح سالم به هم ریخته است. حتی آنهایی هم که به طور موقت جهنم میروند، برای این است که روحشان کاملاً سالم نیست، ولی اگر کسی روح سالم را با خودش ببرد که دیگر جهنم معنا ندارد.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیح بخاری از ابیحازم از سهل بن سعد نقل کردند: «إِنِّی فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْضِ مَنْ مَرَّ عَلَیَّ شَرِبَ وَ مَنْ شَرِبَ لَمْ یَظْمَأْ أَبَدًا لَیَرِدَنَّ عَلَیَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ وَیَعْرِفُونِی، ثُمَّ یُحَالُ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَأَقولُ: إنَّهُم مِنّی؟ فَیُقالُ: إنَّكَ لاتَدری ما أحدَثوا بَعدَكَ، فَأَقولُ: سُحقاً سُحقاً لِمَن غَیَّرَ بَعدی[4]= من پیشرو شما در كنار حوض هستم. اگر كسى [از آن] بنوشد، دیگر هرگز تشنه نخواهد شد. مردمانى بر من وارد مىشوند كه هم من آنها را مىشناسم و هم آنها مرا مىشناسند. سپس میان من و آنان مانعى ایجاد مىشود. پس من مىگویم: [پروردگارا!] آنان از [امّت] مناند. در جواب گفته مىشود: تو نمىدانى كه پس از تو، چهها كردند و من مىگویم: نابود باد، نابود باد آن کسانی كه پس از من، [آیین و سنّتم را] دگرگون ساختند.
ارتداد یعنی بعد از پیغمبر همه آن چیزی که حضرت آورد را کنار بگذاری و برای خودت یک داستان و ماجرای جدیدی درست بکنی.
صحیح بخاری از ابو هریره از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده: «بَیْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ، خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ فَقُلْتُ: أَیْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ. فَقُلْتُ: وَ مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ إرْتَدُّوا بَعْدِکَ عَلى أَدْبارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ، خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ: أَیْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَ اللَّهِ. قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدِکَ عَلى أَدْبارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلاَ أُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ [5]= در حالی كه من در آنجا ایستادهام، گروهی از اصحاب مرا میآورند تا من آنها را میشناسم. مردی از میان من و آنها خارج میشود و ندا میدهد: بشتابید! من فریاد میزنم كجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش دوزخ! میگویم: مگر آنها چه كار كردند؟ میگوید: آنها بعد از تو، به گذشته ی پست و جاهلی خود عقبگرد نمودند. سپس گروهی از صحابه را میآورند تا من آنها را میشناسم، مردی از میان من و آنها خارج میشود و ندا میدهد: بشتابید! من فریاد میزنم كجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش دوزخ! میگویم: مگر آنها چه كار كردند؟ میگوید: آنها بعد از تو به گذشته پست و جاهلی خود عقبگرد نمودند. از اینرو نمیبینم آنها را مگر این كه همه را وارد دوزخ میسازند و كسی از آنها نجات نمییابد، مگر تعداد بسیار كمی از آنها مثل شترهای بیچوپان ».
امام علی (علیه السّلام) در این باب میفرمایند: «و الذی نفسی بیده لتفرقن هذه الامة علی ثلاثة و سبعین فرقة کلها فی النار الا فرقة وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُون و هذه التی تنجو من هذه الامة= سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست، این امت به 73 فرقه تقسیم میشوند که 72 فرقه آنها جهنمی هستند و فقط یک فرقه نجات پیدا میکند. از خلقی که آفریدهایم، فقط یک فرقه مردم را به حق هدایت میکند و به حق حکم و دادگری میکند. این همان فرقه نجاتیافته این امت است ».
بنابراین، اگر کسی در مورد اصول اعتقادات شک و تردید سراغش آمد، خودش را معطل نکند و زودتر مشکلش را حل کند. اگر خدای نکرده در این وضعیت بماند و بمیرد، خیلی بد میشود.
جهنم امری عارضی است؛ نه حقیقی
جهنم، یک امر عارضی است. یعنی امری نیست که اصالت داشته باشد. آنچه اصالت دارد، بهشت است. مثل بچهای که وقتی به دنیا میآید، آنچه که برایش اصالت دارد، دنیاست. مریضی و درد و بد متولد شدن، عارضی هستند که ناشی از عدم هماهنگی به دنیاست. و گرنه دنیا جای عذاب نیست. تمامش رحمت الهی است. بهشت هم همینطور است. بهشت هم یکسره رحمت الهی است. مگر کسی که با بهشت هماهنگ نباشد که اذیت میشود. حالا این هماهنگ نبودن، در سه وجه است: یا در جنبه اعتقادات است و یا اخلاق و یا اعمال. پس اگر بهشتی یا جهنمی هستیم، به جهت اعتقادات، اخلاق و اعمالمان است.
ممکن است کسی اعتقاداتش خوب باشد، ولی خُلقش کار را خراب کند. بعضی ها نه اعتقادات شان خوب است و نه اخلاق شان. ولی در عمل، دچار لاابالیگری و سهلانگاری هایی هستند که فشار قبر میآورد. مثلاً پرهیز از نجاسات نکرده. آن طهارت شرعی را که باید بگیرد را رعایت نمیکند؛ مثلا در وضو یا نماز یا روزه یا حج یا صدقه دادن یا انفاق کردن سهلانگاری کرده است. اینها اعمالی هستند که میتوانند برای انسان جهنم بیاورند.
جهنم هم مرتبه دارد. پایین ترین مرتبه جهنم برای کسانی است که مشکلات عملی داشته و در شریعت ضعف دارند. مثلاً کسی حجابش را رعایت نکرده یا مسائلی از این قبیل که البته آن هم خیلی سنگین است.
بدتر و پایینتر از آن که خیلی وحشتناک است و به راحتی هم انسان از آن نجات پیدا نمیکند، جهنم اخلاق است. مثل آدمهای بداخلاق و بدبین و حسود و تندخو و زودرنج و حساس که به اندازه ی قرن های آخرتی طول میکشد تا یک نفر نجات پیدا کند.
گاهی شخص اصلاً ریشه ندارد؛ و همیشه در جهنم باقی می ماند. یعنی «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ[6]= اهل دوزخند و در آتش آن همیشه معذب خواهند بود». دیگر نجات پیدا نمیکند. چون اساساً اعتقادی برای "شدن" نداشته است. اصلاً آخرت را قبول نداشته است. مثل بچهای که در رحم مادر مسیرش به سمت تولد سالم نیست و به سمتی رفته که ناقصالخلقه به دنیا میآید.
جهنم/کفر و شرک و ارتداد
کلیدواژه ها:
آثار استاد