مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«مقام» یک وضعیت «تثبیت شده» است که وقتی کسب شد، می توانیم بگوییم آن را داریم. اما «حال» وضعیت تثبیت شده ای نیست، بلکه از بین رفتنی است.
گاهی یک خواب قشنگ می بینید و یک حال خوش معنوی به شما دست می دهد؛ مثلاً وقتی درحرم هستید، دلتان خیلی نرم می شود. در حرم «دل نرمی» خوبی پیدا می کنید؛ نورانیتی پیدا می کنید؛ بعد اشکی می ریزید، روضه ای خوانده می شود؛ حال خوبی به شما دست می دهد. می گویید رفتیم جلسه، رفتیم روضه، رفتیم حرم و حال خوبی به ما دست داد. می گویید «حال» به ما دست داد. بعد این حال مثل برق از بین می رود. اصطلاح عرفانی اش برق است. مثل برق می آید و می رود. رعد و برق را دیده اید؟ می آید و چند لحظه روشن می کند و می رود.
حال معنوی چنین است؛ گاهی یک روز یا دو روز ضمیرت روشن است و فکرهم می کنی که خیلی آدم خوب و روشن و بزرگی شده ای که این حال به تو دست داده است و فکر می کنی که این می ماند. اما بعد از چند روز می بینی که برگشتی به همان حالت اول خودت؛ بعد هم غصه می خوری که کاشکی حال همان 48 ساعت پیش را داشتم. این را می گویند «حال»، یعنی می آید و می رود.
اما «مقام» اینطور نیست؛ مقام یعنی شما آن حالت را با خودت داری؛ یعنی جزء نفست است؛ یعنی مثل یک آدم باسواد که سوادش را باخودش همراه دارد. مثلا شما وقتی رفتی سواد را تحصیل کردی، این «مقام» باسواد بودن، با شما هست. یعنی همیشه سواد، جزء دارایی هایت شده است؛ با شما می ماند؛ این می شود مقام.
«مقام» یعنی آن محلی که قیام می کنی روی آن؛ زیر پایت است؛ رویش می ایستی و محکم نگهش می داری و می بینی که به آن رسیده ای و آن را تثبیت کرده ای.
بنابراین، وقتی گفته می شود که شما این مقام را می خواهید، یعنی در واقع می خواهید برسید به اینجا وآن مقام را داشته باشید. پس باید آن را طوری تثبیت کنید که جزء دارایی های شما باشد.
مثلا گاهی انسان گریه اش می گیرد، چون یک «حال» خوشی به او دست داده است؛ اما همین حال خوش برای بعضیها می شود یک مقام؛ چنین کسی به «مقام» گریه رسیده است. مثلاً ما دوستی داریم در هیأت مان که همیشه اشکش آماده است. یعنی وارد هیأت که می شود، شروع به گریه می کند. در حالی که دارد آشپزی می کند، پیاز سرخ می کند و کارهای دیگر، گریه هم می کند؛ معروف شده است به وزیرگریه. حس روضه را که می گیری، می خواهد برایش روضه بخوانی. او به این «مقام» رسیده است و آن را دارد و برایش تثبیت شده است. پس «مقام» یعنی دارایی. شما باید به دارایی برسید تا بگویند به مقام رسیده اید.
چنین مقامی بدون «حضور قلب» و نداشتن «قساوت قلب» ممکن نیست. پس حضور قلب، یک مقام است.
مقام محمود جلسه اول
کلیدواژه ها:
آثار استاد