مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بهشت تنها جاى پرهيزكاران است. در واقع گام اول در تقوا خواست خود انسان در دوری از گناه است. دوری از گناه یعنی پرهیز اعتقادی، پرهیز اخلاقی و پرهیز عملی. کسانی که این سه پرهیز را دارند، به سرای متقین در بهشت نائل می شوند.
یکی دیگر از اسماء بهشت، دارالمتقین یعنی «خانه اهل تقوا» است. تقوا یعنی نگهداری و خویشتنداری از آلودگی و چیزی که مریضی، بیماری و محدودیت ایجاد میکند. انسان نامحدود است، مسیرش و غایتش هم نامحدود است، بهشتش هم نامحدود است. پس هر چیزی که برای انسان محدودیت میآورد، مانع حرکت به سوی آن نامحدودها میشود و همین چیزها انسان را کوچک میکند، بیشخصیت میکند، ضعیف میکند، غمگین میکند، افسرده و پژمرده میکند، زودرنج و حساس میکند، حسود میکند، بدبین میکند. اینها همه بیماری هستند. وقتی از این امور پرهیز میکنید، سالم میمانید. مثل مسواک زدن که برای جلوگیری از بیماری و پوسیدگی دندانهایمان مفید است. این عمل مسواک زدن یک عمل تقوایی است.
همانطور که دین در سه مرحله تعریف شده: حقیقت (عقائد)، طریقت (اخلاق) و شریعت (احکام)؛ تقوا نیز در سه مرحله تعریف میشود:
آدم تنبل و بیحوصله بیتقواست. کسی که در مطالعه، کلاس رفتن، استاد دیدن، رشد اعتقادی و برطرف کردن شک هایش تنبلی میکند، اینها برایش عین بیتقوایی است. کسی که معصیت میکند یا آدم پرخور و پرخوابی است که استعداد و انرژیاش را تلف میکند، اینها هم مصداق بیتقوایی است.
«شک در اعتقادات» در دنیا برای تولد در عالم برزخ، مثل حرکت جنین در رحم مادر است که روزبهروز به سمت سلامت و «تولد سالم» سیر میکند؛ اما یک دفعه به علتی حرکتش مثلا ۵ روز متوقف میشود و اثرش این است که بعد از 9 ماه که میخواهد متولد شود، میبینید که جنین به اندازه 9 ماه و به طور کامل رشد نکرده و یک فاجعه رخ داده است.
شک و تردید در اعتقادات، اعم از خداشناسی، انسانشناسی، شناخت نبوت، وحی، رسالت، شناخت قرآن، شناخت امامت، معادشناسی و.... باعث توقف کامل حرکت انسان میشود. چون اجازه حرکت نمیدهد.
این از حرکت بازماندن در دنیا، این گونه است که مثلا انسان گرفتار معشوقهای پایینی میشود. مثل پولدار شدن، زیبائی، شکم چرانی و اسیر شکم و غذا شدن، بچه دار شدن یا گرفتار شدن در بخشهای حیوانی یا کمالات عقلی و انسانی مثل درس خواندن، دانشگاه رفتن و مدرک دکتری گرفتن.
حالا چرا شخص قدمی برای برطرف کردن شکهایش برنمیدارد؟ علت این است که هنوز باور نکرده که قرار است بعد از پایان عمر کوتاه دنیا، به عالم بعدی متولد شود. از برنامهریزیهای روزانهاش معلوم است که اصلاً آخرت، ابدیت و هدف خلقت را جدی نگرفته که برایش وقت بگذارد. هر وقت هم به او میگویی، میگوید گرفتارم، وقت ندارم، کار و زندگی دارم، به این چیزها نمیرسم. چون آخرت واقعا برایش جدی نیست.
بیتقوایی در اخلاقیات، مثل بداخلاقی، بدبینی، حسادت است. امّا آدم باتقوا چون میداند اگر حسادت کند، برای خودش یک جهنم بزرگ و طولانی و دردناک تحصیلکرده است. از این رو، نمیگذارد حسادت در وجودش اثر بگذارد. حتی میرود طرف مقابل را بغل میکند و میبوسد و کاری برایش انجام میدهد و کمکش میکند تا مبادا حسادت بورزد.
از دیگر مصادیق بیتقوائی در اخلاقیات، «بدقولی» است. فرمود: «لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَهُ= دین ندارد کسی که وفای به عهد ندارد». کسی که قول می دهد با کسی سر قراری برود و نمیرود، قول میدهد فلان کار را فلان موقع انجام بدهد و انجام نمیدهد، عادت شده برایش قولها و وعدههای دروغ، او برای خودش جهنم تولید میکند.
بیتقوایی در احکام و عمل، مثل این است که کسی نمازش را اول وقت نمیخواند، سهلانگار است، بهداشت را رعایت نمیکند، طهارت و پاکی را رعایت نمیکند، خمس و زکات را رعایت نمیکند، حجاب را رعایت نمیکند.
پس دارالمتقین سرای کسانی است که از سه آلودگی خودشان را نگه داشته اند و هر چیزی که میتواند آنها را جهنمی کند، از آن دوری کرده اند. اینها از جهنم ترسیده اند. یکی از کارهای بسیار مهم و وظائف بسیار مهم در خودسازی این است که انسان اول معصیتها را بشناسد تا بعدا وقتی به او عرضه میشود، از آن پرهیز میکند. چون میفهمد که اینها او را محدود میکند. «چون به هر میلی که دل خواهی سپرد/ در نهان چیزی ز تو خواهند برد».
انسانی که هوسباز است، هوسهای حلالش هم وقت تلفکن است؛ چه برسد حرامش. انسانی که هوسهای حرام دارد نفسش معطل میشود، برای اینکه میداند باید به سمت برزخ حرکت کند و تولدش نزدیک است، ولی باز هم دهها هوس و آرزوی دستنیافتنی دارد. بعد هم وقتی به او میگویند قرار است بمیری، ترس او را برمیدارد و افسردگی میگیرد و میگوید: من هنوز خیلی کار دارم.
چه سرای خوبی است سرای پرهیزکاران
قرآن کریم از کسانی که اهل پرهیز و خودداری بودند و اهل این بودند که از محدودیتها فرار کنند، از هر چیزی که میتواند رابطه بین آنها و خدا و خانواده آسمانیشان را خراب کند، پرهیز میکردند، سؤال میکند که پروردگارتان برای شما چه چیزی فرستاده؟ «وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ؟ قالُوا خَیْراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقین[1]= و به کسانی که تقوا پیشه کردند، گفته شود: «پروردگارتان چه نازل کرد؟» میگویند: خوبی برای کسانی که در این دنیا نیکی کردند پاداش نیکویی است، و قطعاً سرای آخرت بهتر است، و چه نیکوست سرای پرهیزگاران». «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقین» یعنی چه سرای خوبی است برای کسانی که پرهیز کردند.
ما صبر سهگانه داریم: «صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر بر مصیبت». حالا خدا طبق آیه «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ» برای ما انتخاب میکند که دنیا بهتر است یا آخرت؟
جالب است با این که همه عاقل هستند، در کسب لذت بهشتی که بینهایت بهتر است، تنبلی میکنند، و جهنم را که مطبوع هیچ انسانی نیست و این را همه میدانند، ولی باز هم اکثر انسان ها انتخابهایشان انتخابهای جهنمی است.
حضرت جبرئیل (علیهالسّلام) گفت خدایا من میخواهم بهشت را ببینم. فرمود: طاقت نمیآوری. گفت میخواهم ببینم. بهشت را دید که چقدر جذاب و زیبا بود و بیهوش شد. جبرئیل وقتی بهشت را دید، گفت: خدایا چه کسی اینجا را ول میکند؟ همه به همین جا میآیند. خدا فرمود: راهش را نگاه کن، راهش را که نگاه میکند، میبیند چقدر سخت است. چقدر محدودیت دارد. باید خیلی از چیزهایی که دلت میخواهد و هوس میکنی را کنار بگذاری. برای همین فرمودند: الجنَّةُ محفوفَةٌ بالمكارِهِ و الصَّبرِ فَمَن صَبَر علی المكارِهِ فی الدّنیا دَخَلَ الجنّةَ= بهشت آمیخته به سختی ها و صبر و بردباری است، پس هر كس در دنیا بر سختی ها صبور باشد، وارد بهشت خواهد شد».
در آیه دیگر میفرماید: «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ كَذلِكَ یَجْزِی اللهُ الْمُتَّقین[2]= باغهای بهشت عدن که در زیر درختانش نهرها جاری است، متقیان در آن داخل شوند، در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند، در آنجا بر ایشان حاضر است. این است اجر و جزایی که خدا به اهل تقوا عطا خواهد کرد».
بهشتهایی وجود دارد که دست نخورده است و کسی تا به حال در آن بهشتها نرفته. فضاهای بهشتی همه چیزش بکر است. از زیر این بهشتها جویبارها روان هستند. اینها کسانیاند که هر چیزی که اشتها داشته باشند، آنجا وجود دارد و محدودیت ندارد. هر آرزویی که میکند، در آنجا تحقق پیدا میکند. با صرف آرزو و همین که یک چیزی را آرزو میکند برایش آماده است. یعنی در واقع برای او خلق میشود. بعد میفرماید: «كَذلِكَ یَجْزِی اللهُ الْمُتَّقین» اینگونه خدا متقین را جزا میدهد. یعنی اگر کسی پرهیز عملی داشته باشد، پرهیز اخلاقی داشته باشد، پرهیز اعتقادی داشته باشد که آلوده نشود، این مسیری که برایش پیدا میشود مسیر خوبی است؛ حتی اگر گناه هم کرده باشد، آلوده هم باشد، میتواند گناه و آلودگیهایش را خودش در دنیا پاک کند و از بین ببرد.
دنیا سرای افراد شقی و بدکار است
امام علی علیهالسلام میفرماید: «اَلدُّنیا دارُ الْاَشْقیاء و اَلْجَنَّةُ دارُ الْاَتْقِیاء= دنیا سراى شقاوت پیشگان است و بهشت سراى پرهیزگاران».
شقی یعنی آدم بدبخت. بارها گفتهام ما چیزی به اسم بخت نداریم که کسی خوشبخت باشد یا بدبخت. این یک اصطلاح عامیانه است که ما به کار میبریم، بلکه منظور گرفتاری است.
«اَلدُّنیا دارُ الْاَشْقیاء» یعنی آنهایی که فقط به دنیا بسنده میکنند، دنیا خانه بدبختهاست، خانۀ محدودهاست، آنهایی که اهل دنیا هستند، آخرتشان را رها کردهاند و اصلاً کاری با آخرت ندارند. ببینید دنیایشان چگونه میگذرد. از هیج یک از چیزهایی که اینها یک زمانی آرزوی رسیدن به آن را داشتند، خیر نمیبینند. مثلاً ازدواج نکرده و در حسرت همسر است. اما وقتی ازدواج میکند، صد برابر حسرتهایش بیشتر و اعصابش بیشتر خرد میشود. یا بچه ندارد و در حسرت بچه است. اما بچهدار که میشود، میبیند بچه چقدر این پدر و مادر را شکنجه میدهد و...
یعنی آن معشوقها و آرزوها برای آدم دنیاطلب، خودشان قاتل انسان میشوند. یعنی او تلاش میکند برای خودش دشمن تربیت کند. برای خودش مایۀ حسرت و مایۀ عذاب پرورش بدهد. بعد میبیند که سالهای سال، دنبال دردسر برای خودش بوده است. اسمش را هم پیشرفت گذاشته؛ ولی اینها پیشرفت در جهنم و تاریکی است.
بهشت خانۀ اهل مراعات و اهل احتیاط است
«اَلْجَنَّةُ دارُ الْاَتْقِیاء» یعنی بهشت خانۀ اهل مراعات و اهل احتیاط است.
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «بهشت پاداش بدن شماست». پس جنسمان بهشت نیست، خیلی بالاتر از بهشت است. بهشت را برای بدن و پاداش کاری و عملیات و اینها به ما میدهند. اما خودش که میداند جنسش بالاتر از بهشت است.
پس چه کار کنیم تا به بهشت برویم و به جهنم نرویم؟ اول آفتها را بشناسیم. وقتی از آفتها پرهیز کنیم، خودبهخود به بالاتر از بهشت هم میرویم. از این رو در روایت نقل است: «اجْتِنَابُ السَّیِّئَاتِ أَوْلَى مِنِ اكْتِسَابِ الْحَسَنَاتِ= دورى از گناه، برتر از نیكوكارى است» پرهیز از گناه، مهمتر از ثواب به دست آوردن است. چون آفت است. تو حالا اگر مدام ثواب هم زیاد به دست بیاوری، وقتی آفت بزند میخواهی چه کار کنی؟
پس تقوا این نیست که شما از لذتهای خوب دنیایی پرهیز کنید. تقوا یعنی من از هر چیزی خوشم میآید باید پرهیز کنم؟ نه، مثلاً شما از جماد خوشت میآید و دنبال پول هستی. این چه اشکالی دارد؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: از ما نیست کسی که جمع مال را دوست نداشته باشد؛ اما باید از حلال باشد. برای همین میگوید پرهیز داشته باش از حرام. پرهیز یعنی پول حرام در زندگیت نیاید، یعنی خمس مال را بدهید، زکاتش را بدهید. در ابعاد حیوانی و عقلی هم همینطور است.
حالا در آخرت برای کسانی که اهل پرهیز هستند، چه چیزی نصیبشان میشود؟ «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها». بهشتهایی که دستنخورده و بکر و تازه است، وارد اینها میشوند. «تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ= نهرها از آنها جاری میشود». «لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ= هر چه بخواهند برای آنها فراهم است». این هم از چیزهای مهم بهشت است. میگوید هر چیزی که اراده میکنی آنجا وجود دارد.
حیف نیست که آدم عاشق چنین جایگاهی نمیشود. باید خیلی بیسلیقه باشد کسی که عاشق بهشت نشود. باشنیدش قند در دل آدم آب میشود. چند روز دیگر، چند روز دیگر آخرت نه، چند روز دیگر همین که وفات میکنی، وارد یک بهشتی میشوی که تو فرمانروای آنجا هستی. هر چیزی که دلت میخواهد، فراهم است و فقط صبر و تقوا می خواهد.
تا یک فیلیمی میبینی، سریالی میبینی، یا در فضای مجازی یا بیرون چهار تا آدم اهل غفلت میبینی، نگو خوش به حال اینها، ای کاش من الان جای اینها بودم.
فقط چیزهایی را انسان با خودش به آخرت میبرد که آن را بخواهد و لذت داشته باشد. پزشکان میگویند مریضی که پزشک را قبول ندارد، درمان را قبول ندارد، دارو را نمیخواهد، و از دارو متنفر است، خوب نمیشود، هر چند دارو را مصرف کند.
خدا آن قسمتی از عبادت را به روحت میچسباند و داراییات میشود و با خودت میبری که عاشق آن هستی، نه اینکه از آن متنفر هستی.
انسان باید عرضه داشته باشد و مظاهر جهنم را بشناسد. وقتی از آن پرهیز کند، خودبهخود به بهشت میرود. ما بهشتی هستیم و بالاتر از بهشت جای ماست. در اینجا اگر خودمان را جهنمی نکنیم، در آنجا سر جای خودش و بالاتر از آن برای ماست.
بیتقوایی یعنی وقتی تو از زنت خوشت نمیآید، به او نرسی. بیتقوایی یعنی موقعی که از او خوشت نمیآید، به او نرسی. این معصیت میشود. چون شرط رسیدگی به همسر عشق و علاقه نیست. همسر یک جایگاه حقوقی و قانونی دارد. وقتی در خانه میآید یک جایگاه مقدسی را احراز میکند. در آن جایگاه مقدس، تو وظیفه داری او را سه جور تأمین کنی: تأمین اقتصادی، اخلاقی، تامین عاطفی و معنوی. حالا چه از او خوشت بیاید و چه خوشت نیاید.
مگر آدم نفقه میدهد که از زنش خوشش بیاید؟ مرد باید همیشه نفقه بدهد. زنی که در خانه دارد زحمت میکشد، مگر همیشه عاشق شوهرش است؟ نه؛ ولی وظیفهاش را انجام میدهد.
اگر کاری برای امام زمان علیهالسلام است که من را جهنمی کند، خوب نکن. امام زمان علیهالسلام چه موقع گفته تو چنین کاری بکنی که جهنمی بشوی؟ این بیتقوایی است.
قاسمی/181
بهشت/دارالمتقین
کلیدواژه ها:
آثار استاد