www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 8722
زمان انتشار: 28 دسامبر 2017
«ازدواج» محبوبترین عمل نزد خداوند است

بحث دشمن شناسی، جلسه 23

«ازدواج» محبوبترین عمل نزد خداوند است

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید:«هیچ عمل حلال و مباحی در نزد خداوند، محبوبتر از ازدواج نیست». وقتی شخص مؤمن و مسلمان ازدواج می‌کند و در کنار همسر خود روزها و شب‌ها را به سر می‌برد، شیطان از ایشان می‌گریزد و فریاد می‌زند:‌ «ای وای بر من؛ این شخص مسلمان و مؤمن تن به عمل حلال و مباح داد و از پروردگار خویش اطاعت کرد و در نتیجه گناهانش بخشیده شد». حضرت به طور مطلق بیان می‌کند که هیچ عمل حلال و مباحی به ارزش ازدواج نمی‌رسد.

نکته­‌ی مهم این است که آثار و فوائد ازدواج منحصر به امنیت جنسی فرد و اجتماع نیست. امنیت جنسی فرد و اجتماع در اثر ازدواج، از آثار کوچک ازدواج است، برای این که ازدواج اساساً آثار بسیار سازنده‌­ای در مسائل مهم فردی و اجتماعی دارد.

نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود:«وقتی کسی ازدواج می‌کند، شیطان فریاد می‌زند ای وای بر من! این جوان با این عمل دو سوم دینش را از دست­برد من محافظت کرد». سپس حضرت می‌فرماید: «بنده ­ای که بتواند دو سوم دینش را از دسترس شیطان محافظت کند، باید در یک سوم باقیمانده از دینش، تقوا و پرهیزکاری کند».

انسان ممکن است گناه کبیره و بزرگی مرتکب شده باشد، اما وقتی در خانه رفتار خوبی انجام می‌دهد، با آن رفتار، همه گناهانش پاک می‌شود. حضرت می‌فرماید: وقتی یک خانم ظرفی را در خانه جابه ­جا می‌کند؛ یا حتی لیوان آبی به شوهرش می‌دهد؛ یا در غیاب شوهرش در خانه هرکار مفیدی می‌کند، ۸ درب بهشت به رویش باز و ۷ درب جهنم به رویش بسته می‌شود. اصلاً نفسِ در خانه بودن و کار کردن در خانه برای خانواده خیر کثیر دارد و پاک ­کننده و کفاره گناهان است. لبخندی که زن و شوهر به هم می‌زنند: یا شوخی که با هم می‌کنند، کفاره گناهان است این خیلی برای انسان کار می‌کند.

حضرت درباره‌ی مردی که در بیرون از خانه عرق می‌ریزد و زحمت می‌کشد که لقمه حلالی به دست بیاورد، می‌فرماید کار او ثواب جهاد در راه خدا را دارد و اگر در این راه کشته شود، شهید از دنیا می‌رود. با استفاده از این روایات می‌بینیم که ازدواج زیاد ربطی به مسائل جنسی ندارد.

شیطان از دادن صدقه و انفاق، انسان را می‌ترساند

یکی از چیزهایی که شیطان خیلی انسان را می‌ترساند، در بخش کمک‌های اقتصادی است. یعنی درست در زمانی که انسان بخواهد به دیگران کمک مالی و انفاقی بکند یا صدقه بدهد.  

وقتی انسان می‌خواهد دست از منیت، خودخوری و تنها بودن بردارد و از فرد تبدیل به ما بشود و متخلق به اخلاق خدا بشود و مثل خدا رازق، رزاق، کریم و جواد بشود، این حالت برای شیطان خیلی سخت و غیر قابل تحمل است. زیرا می‌بیند، خودش جا مانده و انسان دارد با کمک به دیگران، کمک‌های مالی و صدقه و انفاق و با انجام واجبات اقتصادی، خودش را شبیه خدا می‌کند.

در حدیث داریم، وقتی مؤمنی دست در جیبش می‌کند، 70 شیطانک به دستش می‌چسبند. اما بعضی افراد می‌گویند ما تا به حال زیاد دست در جیب‌مان کردیم، اما شیطانکی ندیدیم. باید بدانیم، حمله شیطان در جسم و بدن نیست، شیطان با ما رابطه فیزیکی و مادی برقرار نمی‌کند؛ بلکه او در اندیشه ما نفوذ می‌کند و ترس‌ها، دلواپسی‌ها و نگرانی‌هایی در ما تولید می‌کند و 70  نوع توجیه درست می‌کند که تو دست در جیبت نکنی. تو را می‌ترساند و می‌گوید: «از کجا معلوم آن فقیر احتیاج داشته باشد؛ اینها شارلاتان هستند؛ خودت لنگ می‌مانی؛ خودت بدبخت­‌تری؛ بعداً کم میاوری»، شیطان از این توجیهات زیاد دارد.

اینها در حالی است که صدقه از صدق می‌آید، یعنی راستی. ما کلمه صدقه را خراب کرده‌ایم. فکر کرده‌ایم یک نفر به عنوان گداست و ما هم باید مقداری پول به او کمک کنیم. «مکتب صدقه» یک مکتب بسیار پیشرفته است. صدقه اختصاص به کمک مالی ندارد. بلکه هر کمکی صدقه است. هر کار قشنگی در اسلام صدقه است. حتی اگر یک لبخند در مقابل برادر دینی‌ات باشد؛ لبخند یک زن به شوهرش و یک شوهر به زنش، حتی نوازش و بوسه صدقه است. کارکردهایی که در صدقات اقتصادی داریم؛ همان کارکردها را در کارهای معنوی هم داریم. جواب دادن به سؤال یک نفر صدقه است. من ریاضیات بلدم، یک نفر ریاضیات بلد نیست به او ریاضیات یاد بدهم صدقه است. کسی سؤالی در امور رایانه دارد؛ وقتی کسی جواب بدهد صدقه است.

در بحث اقتصادی شما وقتی می‌خواهید به کسی کمک بکنید، این یک سلسله آثار و فوائد دارد و شیطان از اینکه این همه آثار مثبت، نصیب یک نفر بشود، ترس دارد. چون این آثار باعث رشد انسان می‌شود.

در مقابل صدقه و انفاق و کمک به دیگران، بخل وجود دارد. گفتیم بخل، ترس و حرص صفت‌های شیطانی هستند که همه از سوءظن به خدا ناشی می شوند.

صفت زشتی که مادرِ همه عیوب است

صفت بسیار زشت و شیطانی به نام «بخل» وجود دارد که جمع کننده همه عیوب است.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند:«الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِی الْعُیُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ[1]= بخل، جامع تمام عیوب است و وسیله‌اى است كه انسان را به هر بدى‌اى مى‌كشاند».

بخل همه‌ی بدی‌ها را در خود دارد. وقتی بخل سراغ انسان می‌آید، عیب‌هایی مثل خساست، حرص و ... نیز دامن‌گیر انسان می‌شود. ازدواج با فردی که بخل دارد و بدبین است، کاملاً کار اشتباهی است. فردی که به همسر خود بدبین باشد و بخیل باشد، زندگی با این شخص تا آ‌خر عمر آزاردهنده و اذیت کننده است. بخل هزار و یک نوع اضطراب و ترس و بدبینی به خانواده را به انسان تحمیل می‌کند. یعنی آدم را می‌برد به سمت توهمات.

محبوبترین و مبغوض ترین افراد نزد شیطان

روزی یحیی بن زکریا(علیه‌السلام) ابلیس را دید و به ابلیس گفت: «محبوب‌ترین و مبغوض‌­ترین آدمها پیش تو چه کسانی هستند؟» شیطان جواب داد:«محبوب‌ترین آدم‌ها پیش من، مؤمنی است که بخیل باشد و مبغوض‌ترین و منفورترین آدم‌ها پیش من کسی است که فاسق باشد، ولی آدم دست و دلبازی باشد».

حضرت از شیطان دوباره می‌پرسد:«چرا این گونه است؟» شیطان گفت: «صفت زشت بخل در مؤمنِ بخیل، مرا از زحمتِ فریب و گمراهی او فارغ می‌سازد. خوف و ترس من از شخص فاسق سخاوتمند است که دین ندارد، ولی به خاطر سخاوتمند بودنش به خدا نزدیک می‌شود». فاسق سخاوتمند در اسم‌های کریم و جواد به خدا شبیه می‌شود. به همین دلیل، به خدا نزدیک می‌شود. اما بخلِ مؤمن بخیل انواع گناهان و آلودگی‌ها را به او تحمیل می‌کند و دیگر نیاز نیست که شیطان روی او سرمایه­‌گذاری بکند. همین صفت بخل برای مؤمن کافیست که او را بدبخت کند و در خیلی جاها ایمان را هم از او بگیرد.

داستان‌های عجیبی به خاطر بخل اتفاق افتاده است. شخص آخر عمر بعد از 40 -50 سال عبادت، دشمن خدا شده و مُرده، ایمانش را هم با خودش نبرده و کارهای خوبش را هم ضایع کرده است. امام امت(رحمه‌الله‌علیه) در یکی از کتاب‌هایشان داستانی نقل می‌کند از کسی که با دشمنی با خدا بعد از یک عمر بستن خودش به ایمان مُرد.

یک امام جماعت تعریف می‌کرد: شخصی بود که همیشه در صف اول نماز جماعت حاضر می‌شد. چند روزی مسجد نیامد، من را صدا کردند و گفتند: او در حال احتضار و جان دادن است. هر چه به او می‌گوییم، شهادتین را بگو، نمی‌گوید. امام جماعت گفت: از آنجایی که این روحانی با من دوست بود، گفتم: من بروم زبانش باز می‌شود. اما وقتی رفتم بالا سرش و هر چه به او تلقین کردم، شهادتین را نگفت. یادم افتاد او 3 میلیون تومان پول از ما طلب دارد. او فقط من را نگاه می‌کند و حرفی نمی‌زد. گفتم: فلانی، یادت است 3 میلیون تومان از من پول می‌خواستی؟ این 3 میلیون تومان را می‌خواهی برایت باقیات­‌الصالحاتی بگذاریم؟ گفت: یک دفعه صدایش باز شد و 3 بار گفت: نه و بعد هم مُرد.

خداوند اعمال خوب شخص سخی را که فاسق است، قبول کرده و او را به سبب سخاوتش به راه حق هدایت می‌کند و او از فسق و گناه دور می‌شود و توبه می‌کند. بارها از صدر اسلام تا امروز آدم‌های زیادی بوده‌اند که به رغم این که اهل دین و خدا و دیانت و آخرت و معنویت نبودند، ولی خوش­ اخلاق و سخی بودند. همین دو صفت آنها را نجات داده است.

کسانی بودند مثل حاتم طایی که قبل از زمان پیامبر از دنیا رفتند، مسلمان هم نبودند؛ ولی حضرت می‌فرماید به خاطر سخاوت‌شان عذاب ندارند. اگر کافر هم باشند و به بهشت هم نروند، آن طرف اذیت نمی‌شوند. چه بسا بعداً هم مورد لطف و رحمت الهی قرار بگیرند.

صدقه روی شیطان را سیاه می کند

امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید:«عَلَیکُم بِالصَدَقَه فَبَکِّرُوا بِها فَاِنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ اِبلیس[2]= بر شما باد به صدقه دادن، صدقه را صبح زود بدهید، همانا (صدقه) روی ابلیس را سیاه می‌کند».

کلمه‌ی «علیکم»، یعنی واجب است صدقه بدهید. صبح اول وقت این کار را بکنید. صبح از خواب بلند شدید، قبل از نماز و دعا بهتر است صدقه بدهید، اگر نشد، بعد از نماز و اگر نشد موقعی که می‌خواستید از خانه بیرون بروید صدقه بدهید. زیرا «فَاِنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ اِبلیس». یعنی شیطان آنقدر غضبناک و ناراحت می‌شود که از شدت غضب صورتش سیاه می‌شود.

صدقه ضد گناه و ضد عذاب آتش است

صدقه آثار ضد آتش و ضد گناه دارد. گناهان را به شدت پاک و آتش آن را به شدت دور می‌کند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله) است؛ می‌فرماید:«أرضُ القِیامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ[3] = سرزمین قیامت تماما آتش است، مگر سایه مؤمن؛ زیرا كه صدقه‌های او بر سرش سایه مى‌افكند».  

در فرمایش دیگری می‌فرماید:«اِنَّ الصَدَقَۀَ لَتُدفِعُ عَن اَهلِها حَرَّ القُبُور = صدقه آتش قبرها را دور می‌کند». به خاطر همین اثرات صدقه است که شیطان روی آن حساس است. اساساً صدقه یک اثر ضد آتش و ضد گناه دارد. معصوم (علیه‌السلام) می‌فرماید:«اِنَّ الصَدَقَۀَ لِتَطفَی عَن اَهلِها حَرَّ القُبُور اِنَّما یَستَظِلُّ المُؤمِن یَومَ القیامَۀِ فی ظِلِّ الصَدَقَ = صدقه گرمای قبر را تخفیف می‌دهد. یعنی صدقه آتش و عذاب قبر را خاموش می‌گرداند و مؤمن در روز رستاخیز در زیر سایه و آسایش صدقه خویش قرار می‌گیرد». امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:«اَلصَدَقَۀُ جُنَّۀٌ مِنَ النّار= صدقه سپری از آتش است».

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمودند: «كُلُّ امرِئٍ فی ظِلِّ صَدَقَتِهِ حتّى یُقضى بَینَ الناسِ[4] = (درروز قیامت) هر كسى در سایه صدقه خود است، تا آن كه میان مردم داورى شود». یعنی در آن معطلی‌ها شخص در زیر سایه صدقه خود است و اذیت نمی‌شود». «إنّ الصّدقة لتطفی غضب الرّبّ[5] = صدقه خشم خداوند را فرو مى‌نشاند». وقتی انسان گناه می‌کند و خداوند به انسان خشمگین می‌شود، صدقه خشم و غضب خدا را برطرف می‌کند.

هنگام صدقه دادن، خداوند به تو لبخند می زند

پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرماید:«إنَّ اللّه َعَزَّ و جلَّ لَیَضحَكُ إلى الرجُلِ إذا مَدَّ یَدَهُ فی الصَّدَقةِ، و مَن ضَحِكَ اللّه ُ إلَیهِ غَفَرَ لَهُ[6] = هرگاه انسان دست خود را به دادن صدقه دراز كند، خداوند عزّ و جلّ به رویش لبخند مى‌زند و هر كس خدا بر او لبخند بزند، آمرزیده است». ما کمتر کاری داریم که چنین تعبیری در مورد آن به کار برده شده باشد. کسی که صدقه می‌دهد، خدا را می‌خنداند. خیلی کار مهمی است که انسان بتواند غضب خدا را تبدیل به خنده خدا بکند. وقتی خدا به انسان بخندد، انسان بخشیده می‌شود.

صدقه‌ی روز آثار دنیوی خوب و صدقه‌ی شب آثار معنوی خوب دارد

صدقه‌­هایی که ما به طور آشکار می‌دهیم و دیگران می‌بینند، چه روز باشد و چه شب، آثار خوبی دارد. گفته شده، شما در مقابل مردم صدقه بدهید که دیگران ببینند. وقتی در مسجد صدقه جمع می‌کنند، همه دست در جیب می‌کنند و پولی را برای خرج مسجد یا هر کار خیری صدقه می‌دهند. این صحنه ها را خدا خیلی دوست دارد. در جاهایی مثل نماز جمعه، نماز جماعت، راهپیمایی‌ها که صندوق می‌گذارند، هر کس مبلغی را در این صندوق‌ها جلوی چشم دیگران می‌ریزند. همه‌ی اینها جزء صدقات روز به شمار می‌روند و آثار فراوان دنیوی دارند. اما صدقات و کارهای خوبی که در شب انجام می‌شوند، جزء صدقات شب محسوب می‌شوند که آثار آخرتی و معنوی بی‌شماری دارند. این نوع صدقات، چون پنهانی انجام می‌گیرد، روی باطن و درون انسان اثر می‌گذارند. کلاً صدقاتی که پنهانی انجام می‌شوند، آثار شان در درون انسان ظاهر می‌شود.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:«إنّ صَدَقَةَ اللیلِ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ، و تَمحُو الذَّنبَ العَظیمَ، و تُهَوِّنُ الحِسابَ، و صَدَقةَ النَّهارِ تُثمِرُ المالَ، و تَزِیدُ فی العُمرِ[7] = صدقه شبانه، خشم پروردگار را فرو مى‌نشاند و گناهان بزرگ را پاك مى‌كند و حساب را آسان مى‌گرداند؛ و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى‌نشاند و عمر را زیاد مى‌كند».

کسی که شبانه صدقه می‌دهد، خدا در حساب، به او سخت نمی‌گیرد. چون این آدم شبیه خدا شده و آدم خیری است، پس آتش چنین آدمی را نمی‌سوزاند. حضرت می‌فرماید: صدقه در روز، مال و ثروت را افزایش می‌دهد. پس هر کس مال بیشتری می‌خواهد، بیشتر صدقه بدهد.

فلسفه‌ی این که هر چه صدقه بیشتر بدهی، ثروتت بیشتر می‌شود، این است که وقتی شما از خداوند منان رزق دریافت می‌کنید، دو کار ممکن است انجام دهید: اولاً، می‌توانید این رزق را فقط به خود و خانواده‌تان اختصاص بدهید که این کاری است شبیه کار حیوانات. ثانیاً، این رزق را از خودت رد می‌کنی و به دیگران می‌رسانی. در  اینجا از حیوانیت بیرون آمده و شبیه خدا می‌شوی. نقش خدایی و انسانی پیدا می‌کنی و می‌گویی: خدا به من داده، من هم به دیگران روزی می‌دهم. این کار خیلی زیباست. اگر زیبا نبود، خداوند بی‌منت این کار را نمی‌کرد.

عمل با منت ارزشی ندارد

کاری که در آن منت باشد، خیلی خطرناک و گناه بزرگی است. انسان باید بدون منت و چشم‌داشت، حتی چشم‌داشت تشکر، کار خیر بکند.

امام سجاد (علیه‌السلام) فامیلی داشت که هر وقت به دیدنش می‌رفت، امام را نمی‌شناخت، چون نابینا بود و می‌گفت: خدا از این علی بن الحسین نگذرد، هیچ خیری از او به ما نمی‌رسد. حضرت هم نمی‌گفت: شبانه روز دارم روزی تو را می‌دهم. وقتی حضرت سجاد شهید شد، آن شخص فهمید که آن کسی که شب‌ها می‌آمد و به او کمک می‌کرد، خودِ حضرت علی بن الحسین بود. البته باز انجام کار خیر با چشم‌داشت بهتر از بخل است، ولی کارهای الهی نیست.

خداوند بدون منت به مؤمن و کافر رزق می‌دهد؛ ما چرا ندهیم؟ بنده به محض اینکه چنین نقشی را می‌پذیرد، خداوند می‌گوید: این بنده عرضه دارد، پس من هم بیشتر به او می‌دهم. چون این می‌تواند مجرای روزی به بندگان من باشد. پس آن نقش را خدا به تو می‌دهد. از دیگر آثار صدقه در روز این است که مال و ثروت را زیاد و عمر را طولانی می‌کند، یعنی هم برکت مال و هم برکت عمر می‌آورد.

نزول رزق بوسیله‌ی صدقه

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند«استَنزِلُوا الرِّزقَ بالصَّدقَةِ[8]= با صدقه دادن، روزى را فرود آورید». وقتی رزق را با صدقه رد کنید، دوباره می‌آید. مثل سینه مادر می‌ماند که هر چقدر به بچه شیر بدهد، شیرش زیاد‌تر می‌شود. اما اگر بخل کند و شیر ندهد، شیرش خشک می‌شود.

شیر مادر مثل چشمه است که شما اگر از آن آب برندارید، آن هم جوششی ندارد. وقتی شما یاد می‌گیرید، قشنگ باشید، خوب تولید بکنید؛ نه فقط مال، محبت کردن، خندیدن، نوازش کردن، خوب بودن، راستگویی، صداقت، کمک کردن، خیرخواهی و هر کار زیبای دیگری را انجام دهید، یاد می‌گیرید که از خودتان بیشتر بروز بدهید و تخلیه بکنید، جایش بیشتر، قویتر و بالاتر می‌آید. اما اگر در آن بدبینی، حسادت، تنگ­نظری، بدجنسی و بخل بیاید، درش بسته می‌شود و در واقع  خودت راه را بر خودت بسته‌ای.

اساساً شیطان دوست ندارد ما تولیدات قشنگ داشته باشیم. این سیستم طوری خلق شده تا می‌گویید: «نه». در واقع به خودتان «نه» گفته‌اید. اصلاً انسان به هیچ کس نمی‌تواند بگوید: نه. زیرا تا بگویی نه، در واقع اول به خودت نه گفته‌ای. تا حسود می‌شوی، اول زندگی خودت گره می‌خورد.

بنابراین، شما هر چقدر می‌خواهید جذب بیشتری از معدن هر نوع کمالاتی داشته باشید، مثل همان را باید خروجی داشته باشید. وقتی که می‌خواهید خدا به شما هر کمالی چه دنیایی و چه آخرتی بیشتر بدهد، باید خودتان از همان نوع کمال، خروجی بیشتری داشته باشید. برای همین می‌گویند: اگر می‌خواهید خداوند به علم شما بیفزاید، در دادن اطلاعات و علم تان بخل نورزید، اطلاعات و علم‌تان را به دیگران یاد بدهید و برای خود نگه ندارید. علم را نشر بدهید تا برکت یابد. برای همین است که فرمودند: زکات العلم نشره= زکات علم، نشر آن است.

دفع فقر با دادن صدقه

امیرالمؤمنین می‌فرماید:«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ[9]= هرگاه فقیر شدید، پس معامله كنید با خدا با صدقه دادن». اگر فقیر شدیم، یعنی با صدقه دادن، با خدا وارد معامله بشویم تا ثروتمند شویم. در فقرت صدقه بده، نگو من خودم لنگ هستم. الان که گرفتار شدی، با دادن صدقه، راه را باز کن، آب را بردار از جلوی این چشمه، بگذار بجوشد و بالا بیاید. برای همین امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:«انی لاملق احیانا  فاتاجر  الله بالصدقه[10] = هر گاه من در زندگی تهیدست و فقیر می‌شوم، با صدقه دادن، با خدا تجارت می‌کنم». وقتی انسان در تنگدستی صدقه می‌دهد و خداوند ده ها برابر آن را به انسان می‌فرستد، این برای شیطان خیلی ناراحت کننده و آزاردهنده است.

آثار صدقه برای فرد کافر

صدقه به قدری زیباست که حضرت می‌فرماید: اگر یک کافر هم به این صفت مزین بشود، خدا به او روزی بیشتری می‌دهد. آثار صدقات شب و روز مختص مؤمن نیست. برای کافر هم همان آثار و برکات را دارد.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)می‌فرماید:«الصَّدَقةُ‌ جُنَّةٌ عَظیمَةٌ و حِجابٌ لِلمُؤمِنِ مِن النارِ، و وِقایَةٌ للكافِرِ مِن تَلَفِ المالِ و یُعَجِّلُ لَهُ‌ الخَلَفَ و یَدفَعُ ‌السُّقمَ‌ عن بَدَنِهِ، و ما‌ لَهُ فی ‌الآخِرَةِ مِن نَصیبٍ[11]= صدقه ی مؤمن، سپرى بزرگ و حجابى است براى او در برابر آتش، و صدقه كافر، دارایى او را از تلف شدن حفظ مى‌كند و عوض آن در همین دنیا به او داده مى‌شود و بیمارى‌ها را از جسم وى دور مى‌گرداند، اما در آخرت نصیبى ندارد».

از آثار صدقه برای کافر این است که نمی‌گذارد مال کافر تلف بشود. انسان را از شکست‌های اقتصادی و ورشکستگی نجات می‌دهد، حتی اگر کافر باشد و برای او جبران و جایگزین هم وجود دارد، یعنی امکان ندارد، شما صدقه بدهید و جایش پر نشود.

«وَ یَدفَعُ السُقمَ عَن بَدَنِه» از اثرات صدقه برای کافر این است که کافر کمتر مریض می‌شود. یا اگر مریض است شفا می‌یابد. برای همین امام صادق علیه السلام فرمود: «داوُوا مَرضاكُم بِالصَّدَقَةِ [12]= بیماران خود را با صدقه درمان كنید».

پس صدقه جلوی اتلاف مال کافر را می‌گیرد و خیلی سریعتر برایش جبران می‌شود و بیشتر برکت اقتصادی و سلامت جسمانی پیدا می‌کند.

 

ازدواج/ شیطان/صدقه/ ازدواج


[1] - مصادر نهج‌البلاغه، ج 4، ص 280.

[2] - تحف العقول، ص 298.

[3] - الكافی : 4 / 3 / 6 .

[4] - كنز العمّال : 16068 .

[5] - نهج الفصاحه/ ج1/ص283.

[6] - كنز العمّال : 16166 .

[7] - بحار الأنوار : 96/125/39 .

[8] - نهج البلاغة : الحكمة 137.

[9] - نهج البلاغه، حکمت 250.

[10] - بحار الانوار/ ج 75 / ص 206.

[11] - تحف العقول : 123 .

[12] - الكافی : 4/3/5 .

ناشناس (کاربر مهمان)

سلام خیلی خیلی خوب بود

خانم علیزاده

<p>با سلام و تشکر&nbsp;</p>

شهریاری (کاربر مهمان)

من و ی دختر 4سال قبل تو دنیای مجازی باهم اشنا شدیم و الان 4ساله باهم در ارتباطیم من در حال حاضر ی جوان 24ساله ام و اون ی دختر 17ساله و من اهل استان فارس البته بچه روستا و اون اهل استان کرمانه یکی شهرستاناش . توی این مدت که ما اشناییم چن بار پدر دختر جریان رابطه ما فهمبد و از انجایی که خط قرمزش محسوب می شه به دخترش گفت که نبایدبا اون پسر حرف بزنی و اگه پسری دختری بخاد باید از پدرش خواستگاری کنه و ما باز به حرف زدن باهم ادامه دادیم باید بگم که من اون دختر خانم رو ی بار در مشهد مقدس از نزدیک دیدم و باهاش حرف زدم و هم چنین یکی دوبار با پدرش تلفنی حرف زدم که همش نه اورده و نخاسته بیشتر پیش برم باز هم باید بگم که اون دختر همه چیز به پدرش گفته از همه قضایا ما و پدرش همه چیز میدونه و الان حدود 4سال می گذرد و من نیز به تازگی قضیه دوس داشتن ان دختر را به مادرم گفته ام که با پدرم مطرح کند حال این وسط آیا کار ما درست بوده؟ اگر اشتباه بوده چاره چیست؟ ایا این ازدواج ازدواج موفقی می شود؟ توی این شرایط راه صحیح چیه؟

شهریاری (کاربر مهمان)

من و ی دختر 4سال قبل تو دنیای مجازی باهم اشنا شدیم و الان 4ساله باهم در ارتباطیم من در حال حاضر ی جوان 24ساله ام و اون ی دختر 17ساله و من اهل استان فارس البته بچه روستا و اون اهل استان کرمانه یکی شهرستاناش . توی این مدت که ما اشناییم چن بار پدر دختر جریان رابطه ما فهمبد و از انجایی که خط قرمزش محسوب می شه به دخترش گفت که نبایدبا اون پسر حرف بزنی و اگه پسری دختری بخاد باید از پدرش خواستگاری کنه و ما باز به حرف زدن باهم ادامه دادیم باید بگم که من اون دختر خانم رو ی بار در مشهد مقدس از نزدیک دیدم و باهاش حرف زدم و هم چنین یکی دوبار با پدرش تلفنی حرف زدم که همش نه اورده و نخاسته بیشتر پیش برم باز هم باید بگم که اون دختر همه چیز به پدرش گفته از همه قضایا ما و پدرش همه چیز میدونه و الان حدود 4سال می گذرد و من نیز به تازگی قضیه دوس داشتن ان دختر را به مادرم گفته ام که با پدرم مطرح کند حال این وسط آیا کار ما درست بوده؟ اگر اشتباه بوده چاره چیست؟ ایا این ازدواج ازدواج موفقی می شود؟ توی این شرایط راه صحیح چیه؟

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed