www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 11061
زمان انتشار: 13 ژولیه 2019
| |
نقش تفکر در  تربیت

نقش تفکر در  تربیت

در تربیت یا برای ترغیب کسی برای انجام کاری، بهتر است روی فکر او کار شود. مثلاً وقتی می‌خواهی کسی به روش خاصی که مد نظر شماست عمل کند، باید او را وادار به درک ارزشهایی کنید که آن کار در پی دارد.

مثلا اگر می خواهید کسی نماز شب بخواند، یا به نماز جماعت برود، یا قرآن بخواند، یا ریاضیات یاد بگیرد، یا با علوم انس بگیرد، مثلا ادبیات بخواند، به او بگو بخوان که این ارزشها را دارد. مثلا برای آینده ­ات لازم است؛ یا فلان ارزشها را دارد. این خودش انتقال فکر است. اما وقتی می‌بینی به کاری که مورد نظر شماست دل نمی‌دهد، بدان که هنوز اندیشه متناسب با آن کار به او منتقل نشده است.  پس در این جا به جای اینکه مثل خیلی از افراد اقدام به تنبیه بدنی کنی، یا به جای اینکه سرش داد بزنی، سعی کن به روش دیگری فکرش را تغییر بدهی. بعد می‌بینی که چقدر راحت می‌تواند این کار را انجام دهد. ما وقتی که می‌خواهیم یک کافر را مسلمان کنیم، چه کار می‌کنیم؟ اندیشه و فکر اسلامی را به او منتقل می‌کنیم. اگر اندیشه به متربی منتقل نشود، هرچقدر هم تلاش بدنی بکنی فایده‌ای ندارد. یعنی وقتی اندیشه هر کاری به ذهن آمد، عمل آن کار هم می‌آید. اگر می‌خواهید خودتان برای هر کاری اقدام کنید، اندیشه آن کار را به ذهن منتقل کنید و به آن استمرار ببخشید. مثلا وقتی که می خواهید فرزندان‌تان یا افرادی که تحت تربیت شما هستند، برای کاری تربیت شوند و در کار تربیتی خاصی قوی شوند، اندیشه آن کار را در وجودش بگذارید. این معجزه فکر است. در اکثر موارد، ما بی‌خود زور می‌زنیم تا مشکلات تربیتی مان را حل بکنیم. حتی در بسیاری از اختلال ها نیز همین طور است. یعنی مشکل با قرص و کپسول و دارو و این جور زور زدن ها حل نمی‌شود. فکر که عوض شود، مشکل حل می‌شود. نقش فکر در درمان بسیاری از اختلال های روانی را نمی‌توان نادیده گرفت. مثلا بیماری وسواس، یا  بیماری هایی مثل حسودی، زودرنجی، حساس بودن، بد زبانی و ... با یک مقدار کار فکری و با شنیدن مطالب مفید در آن مورد و کار مطالعاتی و تمرین، مشکل برطرف می‌شود.   برگرفته از مباحث مهندسی فکر جلسه 3  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 10991
زمان انتشار: 18 ژوئن 2019
| |
کاربرد «مثل» در تربیت

کاربرد «مثل» در تربیت

قرآن کریم یکی از روشهای مهم انتقال مفاهیم را "مَثَل" معرفی می‌کند و می‌فرماید: «وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ = خدا برای مردم مَثَل‌ می‌زند».

گاهی کودک تان از شما یک سؤال دینی می‌کند که نمی‌توانی در همان آن، جوابش را بدهی. چون مسایل دینی، فلسفی و غیر مادی هستند، سن کودک اقتضاء نمی‌کند و فهم فلسفی ندارد؛ اما با مثال می‌توانی مفاهیم مهم معنوی و اعتقادی را برای او تفهیم کنی. معصوم هم همین کار را می‌کند. گاهی بعضی از افراد نمی‌توانند چیزهایی را درک کنند. معصوم مثال می‌زند که تا با مثال بفهمیم. پس مثال وسیله بسیار خوبی است. هر چقدر انسان بتواند خودش را به مثالهای مختلف مجهز کند، تواناییش در درونش بیشتر می‌شود. از این رو قرآن کریم پر از مَثَل است. این روش علمی و آموزشی دقیقی است که به انسان خیلی کمک می‌کند. اگر کسی بخواهد فضای آخرت را بفهمد، بهترین وسیله برای فهم عالم آخرت مثال است. در اینجا به یک نمونه از مثالها اشاره می‌کنیم. از سعید بن ابی‌هلال روایت است که از امام باقر علیه‌‌السلام دربارۀ آیه «وَ اللهُ یَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ = خدا همه را به سرای سلامتی و هر کس را بخواهد به راه مستقیم هدایت می‌کند». سوال شد و شنیدم که حضرت فرمود: «خَرَجَ رسولَ الله یَوماً فَقالَ اِنّی رَأَیتُ فِی المَنامِ کَأَنَّ جِبرائیل عِندَ رَأسی وَ میکائیل عِندَ رِجلی یقول أحدهما لصاحبه: اضرب له مثلا فقال اِسْمَع، سَمِعَت اُذُنُک وَ اعْقِل عَقلَ قَلبُک= جابر نقل می‌کند که روزی پیامبر از منزل بیرون آمد و فرمودند: من در خواب دیدم که جبرئیل بالای سرم و میکائیل پایین پای من ایستاده است و یكى از آن دو به دیگرى مى‌گوید: برایش مثالى بزن. او گفت: بشنو. گوشت شنوا باد! و دریاب، دلت در یابنده باد!». این روایت نشان می‌‌دهد که یکی از کارکردهای قلب، تعقل است. تعقل یکی از قوای شخصیت انسان است که می‌تواند با بخشی از این شخصیتش خوب تعقل کند. اما تعقل غیر از تفکر است. «إنما مثلك و مثل أمتك كمثل ملك اتخذ دارا ثم بنى فیها بیتا ثم جعل فیها مأدبة ثم بعث رسولا یدعوهم إلى طعامه فمنهم من أجاب الرسول ومنهم من تركه= حكایت تو و امّتت، همچون حكایت پادشاهى است كه سرایى را بگیرد و در آن سرا اتاقى بسازد و در آن اتاق، سفره‌ای بگسترد. سپس فرستاده‌اى بفرستد تا مردمان را به خوراكشان فرا خواند. پس شمارى از ایشان دعوت فرستاده را مى‌پذیرند و شمارى نمى‌پذیرند». بعد حضرت این مثال را برایش زد. حالا تطبیقش می‌خواهد بدهد با آیه قرآن و یک امر معنوی. «فاللهُ هُوَ المَلِک، والدار الإسلام والبیت الجنة وَ اَنتَ یا محمّد اَلرَسول مَن اَجابَکَ دَخلَ الاِسلام وَ مَن دَخَلَ الاِسلام دَخَلَ الجَنَّة وَ مَن دَخَلَ الجَنَّة اَکَلَ مِنها= خداوند همان پادشاه است و آن سرا، اسلام است و آن خانه، بهشت و تو اى محمّد آن فرستاده‌اى، هر كس دعوت تو را پاسخ دهد، به اسلام درمى‌آید و هر كس به اسلام در آید، به بهشت مى‌رود و هر كس به بهشت رود، از [ خوان ] آن مى‌خورد».   برگرفته از سلسله مباحث «خانواده آسمانی» جلسه 502            

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 7223
زمان انتشار: 3 ژولیه 2017
| | |
آداب تعلیم و تربیت

آداب تعلیم و تربیت

هدف از تحصیل علم این است که بتوانیم سالم و درست به مقصد برسیم و نجات پیدا کنیم و به سعادت و رستگاری عظیم برسیم. این تحصیل علم با هر کیفیتی سازگاری ندارد. فقط و فقط با اندیشه ابدی باید سراغ تحصیل و علم رفت. اگر با نگاه به دنیا خواستید جریان علم­آموزی و رابطه استاد و شاگردی را تنظیم کنید، از دایره اخلاص و توحید و از حرکت حقیقی و صحیح به سمت آخرت خارج می شوید.   برای خرید این سی دی از فروشگاه آنلاین مؤسسه منتظران منجی (عج) کلیک کنید.  عناوین برگزیده بحث:  انسان و نیاز به شناخت انسان و انواع اطلاعات نیت پاک و کسب رضایت خدا اهمیت اخلاص انسان و عمل به علم مکاتب بشری و اسلام شناسی   علاقه مندان به تهیه این لوح فشرده می توانند آن را از فروشگاه اصلی مؤسسه، محل برگزاری جلسات، نمایشگاه های عرضه محصولات فرهنگی مؤسسه و سفارش پستی و نیز فروشگاه مؤسسه به آدرس http://montazerstore.ir تهیه نمایند.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top

نسیمِ مهر 2 (پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان)

تربیت درست کودکان و نوجوانان با استفاده از راهکارهای علمی و روان‌شناسانه، آرزوی همه پدران و مادران در سراسر جهان است؛ اما جامعه اسلامی به این مقدار بسنده نمی‌کند و ایجاد پشتوانه دینی و فرهنگی در فرزندان این مرز و بوم مقدس را نیز می‌جوید.

برای دستیابی به این هدف والا، به نوشته‌هایی نیازمندیم که افزون بر راهکارهای علمی و روان‌شناختی، از دستورهای دینی نیز بهره برده باشد.

شناسه مطلب: 4803
زمان انتشار: 12 مارس 2016
| |
مهارت های خیرگزینی

مهارت های خیرگزینی

جلسه اول روایات بحث : قال علی ( علیه السلام) : اَنجِح بِالمَساَلَةِ یُفتَح لَکَ اَبوَابَ الرَّحمَةِ. با ارجاع نیازها به خدا آنها را برطرف ساز تا درب های رحمت برایت باز شود. (عیون الحکم و المواعظ ص 79) قال علی ( علیه السلام) : لَا خَیرَ فیِ العَمَلِ إِلَّا مَعَ العِلمِ. هیچ خیری در عملی که بدون علم است نمی باشد. (عیون الحکم و المواعظ ص 539)   بخش اول : نیاز و ذائقه شناسی که به  چهار گام تقسیم می شود: گام اول: شناخت موانع رشد و ریشه های بی تقوایی گام دوم: شناخت اقتضائات سنی گام سوم: انتخاب شیوه های مناسب با ذائقه فرزندان گام چهارم: در نظر گرفتن ظرافت های دخترانه و پسرانه   گام اول: شناخت موانع رشد و ریشه های بی تقوایی:  1- موانع مربوط به حال طبیعی (کودکان و نوجوانان ) 2- موانع مربوط به غرائز طبیعی (کودکان و نوجوانان)                                                                                       1-موانع مربوط به حال طبیعی الف) پیشگیری از بروز زمینه های تحریک کننده بی تقوایی: رفتارهای ناهنجار اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلفی ایجاد شده و نمود آن به شکل جرایم بروز یافته و تداوم می یابد. عوامل زیستی { ژن ها- مزاج- هورمون و ....} عوامل روانشناختی{ مهارت های مقابله ای- عزت نفس- طرحواره ها- شناخت ها – نگرش هاو...} عوامل اجتماعی{ روابط خانوادگی- رفتارهای آموخته شده از والدین- محیط جامعه- محیط مدرسه و.....} این عوامل بر رفتارها، باورها، گرایش ها و هیجانات کودکان و نوجوانان تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم دارد. ب) توجه به موانع طبیعی در انسان آیات قرآن برای طبیعت انسان ویژگی هایی را ذکر کرده است که اگر هدایت نشود به موانع رشد تبدیل می شود و لازم است آموزش های مناسبی به فرزندان تعلیم شود. برخی از مهم ترین صفات عبارتند از: عجله { به معنای انجام دادن کاری پیش از موعد و شرایط لازم آن است.این ویژگی باعث می شود در عین تلاش و کوششی که می کنیم، به مقاصد مورد نظر دست پیدا نکنیم}. طبیعی است تبعات عجله ما در امور به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به فرزندانمان منتقل می شود. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: - زودتر از موعد به فرزندانمان آموزش زبان بدهیم. - زودتر از موعد از فرزندانمان تکالیف سخت بخواهیم. - زودتر از زمان خود فرزندان خود را تشویق یا تنبیه کنیم. - زودتر از زمان خود به حرفهای فرزندمان گوش دهیم. - در خرید و یا تدارک وسائل ارتباط جمعی زودتر از زمان خود اقدام کنیم. -به فرزندانمان قبل از تلاش و کوشش و یا بدون آنکه تلاش و کوششی داشته باشند، جوایز و عطایایی بیشتر از استحقاقشان بدهیم. بی اعتنایی به کارهای مهم { هر فردی می بایست با انواع کسالت ها و تنبلی که عارض می شود با جدیت مقابله کند و گرنه سستی و بی تفاوتی او را فرا می گیرد و به تدریج مانع از انجام کارهای مهم می شود}. طبیعی است بی اعتنایی های ما به مسائل ضروری زندگی منجر به بی اعتنایی  فرزندانمان نسبت به این امور و سایر امور مهم می گردد. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: بی اعتنایی نسبت به باید ها و نبایدهای شرعی بی اعتنایی نسبت به خوردن غذاهای سالم بی اعتنایی نسبت به به اوقات زندگی بی اعتنایی نسبت به خواندن نماز در وقت خود بی اعتنایی نسبت به مسجد و نماز جماعت بی اعتنایی نسبت به زیارت اهل بیت( علیهم السلام) بی اعتنایی نسبت به اقوام و خویشان و مهربانی به آنها بی اعتنایی به حقوق دیگران و یا ضایع کردن حقوق آنها بی اعتنایی به امر ورزش بی اعتنایی به تمییز بودن محیط زندگی بی اعتنایی به ادب کلام بی اعتنایی به محیط زیست بی اعتنایی نسبت به کتابخوانی بخیل بودن و انزوای اجتماعی ادامه دارد....  

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 4747
زمان انتشار: 24 فوریه 2016
| |
تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

تربیت کودکان ونوجوانان ( هفت سال دوم)

موضوع : بالا بردن توان کنترل و مراقبت در کودکان 7-14 ساله مقدمه : هرانسانی از بدو تولد سرشار از فطرتی الهی است که به واسطه آن و متناسب با ظرفیت وجودی اش می تواند خوب یا بد را تشخیص دهد. باید پذیرفت که در تربیت انسان از کودکی مهم ترین کار،  تخریب و نابود نکردن فطرت و نهاد خداجوی اوست. لذا متولیان امور کودکان قبل از بلوغ، چه در نقش پدر و مادر و چه در نقش هایی چون معلمی، لازم است به اصلاح نفس خویش و بهبود اخلاق خود بیش از تربیت کودکان اهتمام داشته باشند تا از سر بد اخلاقی ها و ندانم کاری هایشان به فطرت پاک کودکان گزندی وارد نشود. با توجه به ویژگی طبیعی « عجله» در انسان او تلاش می کند تا تربیت و اصلاح دیگران را بر تربیت و اصلاح خود مقدم دارد و عدم مدیریت عجله در انسان سبب بروز مشکلاتی در سیر طبیعی تعلیم و تربیت می گردد. مطالبی که عنوان می شود راهکارهای تقوا در هفت سال دوم زندگی است که به صورت کاملا عینی و کاربردی، مربیان و متولیان تربیتی را در این زمینه یاری می دهد. مرحله دوم زندگی انسان از پنج، شش یا هفت سالگی آغاز می شود و سن آمادگی برای بلوغ است و مرحله ای است که قوه اختیار کودک به تدریج فعال می شود تا بتواند آگاهانه در زندگی خود تصمیم بگیرد و با اهداف مشخص و افق های بلند برنامه ریزی کند. لذا این دوره، دوره فعال سازی تصمیم گیری و برنامه ریزی در زندگی است ولازم است مقدمات و لوازم آن مهیا شود. در روایات این دوره به نام دوره عبودیت معرفی شده و به نظر می رسد که با شکوه ترین دوره زندگی انسان باشد که در آن می تواند باید ها و نباید ها را به صورت کاملا رضایتمندانه بپذیرد. یکی از لازم ترین اموری که می بایست در تشخیص بایدها و نبایدها و عمل به آنها و نیز در تصمیم گیری و برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد، تقویت انواع تفکر است. محورهای فوق را می توان تحت عنوان خیرگزینی بررسی کرد، که برخی از آنچه در خیرگزینی مورد توجه قرار می گیرد عبارت است از : 1-شناخت خوبی ها و بدی ها 2-ترجیح دادن «بهتر» نسبت به خوب و «بد» نسبت به بدتر 3-دستیابی به توانایی در اخذ تصمیمات زندگی بر مبنای ترجیح حکم خدا 4-تقویت اراده در اجرای خیر تشخیص داده شده و تحقق آن برای طی مراحل خیرگزینی لازم است موارد زیر محقق شود: *تفکر فرد فعال شود. *قدرت تصمیم گیری در فرد تقویت شود. * قدرت برنامه ریزی در فرد تقویت شود. * عزم به انجام حکم الهی در فرد احیا شود. * موانع عمل به خیر شناسی برطرف گردد. بدین ترتیب توان تفکر و تعقل درکودک فعال شده و از تقلیدهای کورکورانه و ناهشیارانه پرهیز می کند و با تشخیص و گزینش خیر، به کنترل درونی یا تقوا دست می یابد و می تواند از بحران های مختلف درونی و محیطی رهایی یابد. به همین دلیل شکر نعمت اختیار، در تقوا و خویشتن داری است. و با فعال نبودن تفکر و تعقل و یا اختلال در آن، فرد به کنترل درونی خود نرسیده و دچار انواع طغیان میشود.   ادامه دارد....

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 3339
زمان انتشار: 13 اوت 2015
| | | | |
اعانت و یاری رساندن

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی - خانواده آسمانی، جلسه ۳۸1، ۹۴/۰۵/15

اعانت و یاری رساندن

رفع نیازهای دیگران در دنیا، بدان سبب از نعمت‌های بزرگ الهی محسوب می‌شود که رفع نیازهای خودمان را در آخرت به دستان خداوند به دنبال دارد. در زمانی که انسان هیچ سرمایه‌ای به همراه ندارد، جز نفسِ خودشِ با انواع بیماری‌ها و آتش‌هایی که در آن جمع کرده است، کمک‌هایی که به دیگران نموده است، بال پرواز و وسیله رهایی او خواهد بود. پس انسان‌هائی به نجات نزدیک‌ترند، که در دنیا آغوش بازتری برای پذیرش نیازهای دیگران داشته ­اند.

عناوین مورد بحث در این جلسه: * هر نعمتی اعم از مال، مقام، علم و... در راه الله، خانواده آسمانی و آخرت استفاده نشود حتما در راه گناه مصرف می شود. *  با خوبی ها و بدی های دیگران تربیت می شویم. * اگر نیاز کسی را برطرف کنید خداوند در آنجائی که خیلی نیاز پیدا می کند نیازت را برطرف می کند. * کسانی که روحیه خدمت به دیگران دارد، جزء ثروتمندان آخرت هستند. * کسی ثروتمندتر است که لطف و مهربانی بیشتری نسبت به دیگران می کند. * برآوردن نیاز دیگران وسیله ­ی است که دست من به دست خدا و خانواده آسمانی برسد.   به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه ۳۸1 «خانواده آسمانی » مورخ ۹۴/۰۵/15 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید: رفقای بد ... امیرالمؤمنین علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «أخوكَ فِی اللّه ِ مَن هَداكَ إلى رَشادٍ، ونَهاكَ عَن فَسادٍ، وأعانَكَ إلى إصلاحِ مَعادٍ؛ برادر تو در راه خدا، کسی است که تو را به سوی رشد (انسانی) هدایت می‌کند، از فساد باز می‌دارد و در اصلاح آخرتت، یاریت می‌رساند». همة ما در مسیر حرکت­مان به سوی الله، به رفقا و همراهانی نیاز داریم که برای طیّ این مسیر، یاری‌مان کنند. هر چه تعداد چنین همراهانی بیشتر باشد، حرکت انسان به سوی الله نیز سالم‌تر و موفق‌تر انجام خواهد شد. البته به این شرط که رفقای انسان، افراد قدرتمندی باشند. که سرعتِ او را در این مسیر کم نکرده و دست و پاگیرش نباشند. دوستانی با یقین، عملیاتی، محکم که دائماً در انسان شوق حرکت ایجاد نموده و او را به سرعت گرفتن تشویق می‌نمایند. از حضرت مسیح «علیه‌السلام» سؤال کردند: «لِمَنْ نُجَالِسُ؟ با چه کسی همنشینی کنیم؟ فرمودند: مَنْ یُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤْیَتُهُ؛ کسی که دیدارش شما را به یاد خداوند می‌اندازد». دیدار چنین دوستانی، انسان را شاد و آرام می‌کند؛ زیرا او را به آغوش الله پیوند خواهد داد. هر انسانی موظف است در مسیر حرکت خود به سوی الله، چند رفیق از این دست، انتخاب کند. در روایات آمده است که عاجزترین انسان­ها، کسانی هستند که توانایی به دست آوردن چنین رفقایی را ندارند و عاجزتر از این گروه، کسانی هستند که چنین دوستانی را دارند، امّا توانایی نگهداری‌شان را نداشته و آن­ها را از دست خواهند داد. رفقای ابدی، چه ویژگی­هایی دارند؟ اولین علامت چنین دوستانی، تذکر دادن نقاط ضعف انسان است .... (ونَهاكَ عَن فَسادٍ). کسانی که از تذکر دادن دوستان­شان دلخور و ناراحت می‌شوند. اساساً بنایِ نگهداریِ رفقای ابدی خود را ندارند. فراموش نکنیم که انسان‌های قدرتمند و زیرک، از تمام امکانات و نعماتشان در جهت آخرت‌سازی برای خود و دیگران استفاده می‌کنند. اگر نعمتی از نعمات الهی در دستان ما، به مصرفِ آخرتی نرسد، قطعاً به تولید گناه منجر خواهد شد. کسی که از نعمت‌های الهی (که روزی او شده است) برای معشوقش هزینه نمی‌کند (آبرو، ثروت، علم، قلم، استعداد، مقام، منزل وسیع و ...) حتماً آن را در جهت عکسِ قرب به معشوقش خرج خواهد کرد. به عنوان مثال رحمت، احترام، ادب و عشق که باید در راه خدا، صرفِ عزیزترین‌های زندگی انسان (فرزند، همسر، پدر و مادر و ...) گردد، حتماً خرجِ کسانی خواهد شد که قطعاً در جایی انسان را تحقیر خواهند کرد. به طوری که انسان در آینده، آرزو می‌کند که کاش فلان نعمت را نداشتم، تا به واسطه آن اهل عذاب و جهنم شوم. رفقای انسان، نیز نعمت‌های الهی­اند، که باید حضورشان را غنیمت دانسته و در جهت حرکت به سوی الله از آن­ها استفاده نماییم. قضای حاجت برادران دینی این حق نیز، یکی از شاخه‌های اعانت برادران دینی است، اینکه اگر حاجتی و یا نیازی در کسی احساس کردیم، آن را در صورت توانایی روا نماییم. نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» می‌فرمایند: «المُؤمِنونَ إخوَةٌ، یَقضی بَعضُهُم حَوائِجَ بَعضٍ، فَبِقَضاءِ بَعضِهِم حَوائِجَ بَعضٍ یَقضِی اللّهُ حَوائِجَهُم یَومَ القِیامَةِ؛ مؤمنان برادر یکدیگرند....» همه مؤمنان از نگاه الله، با هم برادرند. به طوری­که این اخوت مهم‌تر و ارزشمندتر از اخوت‌های خانواده زمینی است. چرا که عقد این اخوّت براساس ریشه‌های حقیقی و آسمانی ما، بسته شده است. استفاده کلمه برادر در این روایت نشان می‌دهد که ریشه و اصل همه مؤمنان به یک حقیقت بر می‌گردد و آن ریشه، محمّد و آل محمّد است. در این اخوّت، نژادها، ملّیت‌ها، رنگ‌ها و ... جایی ندارند. این اخوت پیوندی انسانی است که در بخش فوق عقلانی منعقد شده است. به سبب این اخوت همه مؤمنان برادران یکدیگرند و اساساً کلمه غریبه در میان آنان جایگاهی ندارد. از بزرگترین و زیباترین نمونه‌های قضای حاجت برادران دینی، وساطت و شفاعت‌های مؤمنان در ازدواج آنان است. به طوری­که مؤمنان خوب و مناسب را به یکدیگر معرفی کرده و امر ازدواج­شان را تسهیل می‌کنند. مؤمنان در برخوردهای گوناگون با یکدیگر، فرصت‌های رشد و دریافت اسماء الهی را کسب می‌کنند. اساساً تمام خوبی‌ها و بدی‌های دیگران، میدانی برای بروز استعددهای گوناگون ماست. به گونه‌ای که اگر عیب‌هایشان برای ما آشکار نشود، استعداد ستّاریت‌ ما بروز نمی‌کند. و یا اگر ظلمی در حق‌ّ‌مان روا ندارند، میدانی برای دریافت اسم غفّار خداوند، نخواهیم داشت. اگر حاجتی از آنان به دست ما روا نشود یا گرهی به دستان ما گشوده نگردد، و .. ما در جذب اسماء رحمان و رحیم خداوند موفق نخواهیم بود. کسانی به رشد بالاتر و کمالاتِ کامل‌تر نزدیک‌ترند که با مردم بیشتری در ارتباط و برای حاجاتِ دیگران تلاش می‌کنند. امام حسین «علیه‌السلام» حاجت‌های مردم را به سوی انسان، از بزرگترین نعمت‌های الهی دانسته و از ما می‌خواهد که از نیازهای دیگران به سوی خودمان ملول نشویم. علّت این فرمایش امام حسین «علیه‌السلام»، در پایان همین فرمایش نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» آمده است؛ «یَقضی بَعضُهُم حَوائِجَ بَعضٍ...» رفع نیازهای دیگران در دنیا، بدان سبب از نعمت‌های بزرگ الهی محسوب می‌شود که رفع نیازهای خودمان را در آخرت به دستان خداوند به دنبال دارد. در زمانی که انسان هیچ سرمایه‌ای به همراه ندارد، جز نفسِ خودشِ با انواع بیماری‌ها و آتش‌هایی که در آن جمع کرده است، کمک‌هایی که به دیگران نموده است، بال پرواز و وسیله رهایی او خواهد بود. پس انسان‌هائی به نجات نزدیک‌ترند، که در دنیا آغوش بازتری برای پذیرش نیازهای دیگران داشته ­اند. خداوند به فکر رفع حاجات توست اگر... نبی اکرم «صلی الله علیه و آله» فرمودند: «مَن كانَ فی حاجَةِ أخیهِ فَإِنَّ اللّه َ فی حاجَتِهِ؛ هر کس به فکر رفع حاجت دیگران است، خداوند در فکر رفع نیازهای او خواهد بود». زیرک‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که از قشنگترین قسمت اموال، استعداد، آبرو و... خود برای رفع حوائج دیگران هزینه می‌کنند. آغوش آن­ها، همیشه برای دیگران و کمک به آن­ها باز است... چنین کسانی به یقین در فقرهای آخرتی‌شان، از سوی پروردگار یاری خواهند شد.   «والحمدلله رب العالمین»

صوت

1 - اعانت و یاری رساندن

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 259
زمان انتشار: 6 اکتبر 2014
| |
میثاق برادران ، جلسه 4

میثاق برادران ، جلسه 4

هدف و فواید ازدواج (1) استاد: محمد شجاعی 1. انسان، برای هدف ویژه‌ای خلق شده و آن، رسیدن به كمالات فوق حیوانی است. پس تمام كارها و فعالیت‌های او نیز باید در جهت همین هدف والا و ارزشمند باشد. 2. هدف از ازدواج، رسیدن به یك زندگی انسانی و شكوفایی استعدادهای ویژه انسان است. درواقع انسان به واسطه ازدواج یك ارتقاء و تعالی از سطح زندگی حیوانی به انسانی پیدا می‌كند. 3. تفاوت هدف و فواید ازدواج در این است كه فواید ازدواج از جمله: ارضاء غریزه جنسی، تكثیر نسل، كار و فعالیت اجتماعی و... همگی باید در جهت كسب هدف آن به استخدام درآیند. 4. فواید ازدواج به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم می‌شوند و هر كدام از این‌ها نیز به دو بخش مادی و معنوی منقسم می‌گردند. 5. اولین فایده فردی معنوی ازدواج، كسب آرامش است. 6. شرط اساسی انجام هر عملی، داشتن آرامش است و از طرف دیگر هدف از انجام عمل نیز كسب آرامش می‌باشد. 7. مسیر انسان به این‌گونه است كه در ابتدا یك آرامش برای خویش كسب می‌كند و سپس سعی می‌كند این آرامش را بیشتر كرده و به یك پایگاه ثابت برساند و این را به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، اساسی‌ترین اصل قرار می‌دهد. 8. در سایه ازدواج، انسان از تنهایی نجات پیدا كرده و احساس تعلق پیدا می‌كند و می‌داند كه بین او و خانواده یك احساس عشق و علاقه و دوستی به‌وجود آمده است. 9. نكته مهم در كسب آرامش در ازدواج این است كه انسان با همسر خویش سنخیت داشته باشد یعنی هر دو، هم‌كفو یكدیگر باشند چرا كه عدم سنخیت، آرامش را سلب می‌كند. 10. فایده دیگر فردی معنوی ازدواج،‌ ایجاد مودت و رحمت بین زوجین است. 11. اشتباهی كه بسیاری از جوان‌ها می‌كنند این است كه انتظار دارند در دوران نامزدی یا عقد، تمام مودت، رحمت و عشق، ظهور پیدا كند در حالی‌كه به فرمایش قرآن كریم، مودت و رحمت پس از ازدواج كسب می‌شود. 12. مودت، عبارت است از محبتی كه جنبه و ظهور عملی دارد یعنی صرف عشق و علاقه نیست بلكه در كنار آن شخص متحمل زحمت نیز می‌شود. 13. رحمت، عبارت از رحیم بودن نسبت به هم و ایجاد رأفت و الفت در دل نسبت به یكدیگراست. 14. آمار نشان می‌دهد كه منشأ بسیاری از مفاسد و بزهكاری‌ها در اجتماع، بی‌محبتی در خانواده‌هاست كه افرادی با آلودگی‌های روحی را تربیت و تحویل اجتماع می‌دهد. 15. امام صادق «علیه‌السلام» فرمودند: افزایش ایمان در شخص با افزایش علاقه نسبت به همسر، ارتباط مستقیم دارد. 16. سردی، بی‌مهری و كدورت در فرد، نشانه بی‌ایمانی یا كم‌رنگ بودن ایمان در شخص است. 17. خداوند متعال معدن دوستی، محبت و رحمت نسبت به بندگانش است لذا كسی كه ایمان را در خود تقویت می‌كند و شبیه به خداوند می‌شود، نمی‌تواند در این صفت به خدای رحمان شبیه نباشد. 18. ارزش زندگی به این است كه بین زوجین، صفا، صمیمیت، مودت و محبت حكم‌فرما باشد چرا كه عدم وجود آن هم به زوجین و هم به فرزندان آسیب می رساند. 19. كودك باید در رفتار و عملكرد والدین، محبت را احساس كند حتی اگر تنبیهی از جانب آن‌ها صورت می‌گیرد باید نشان دهد كه جنبه مهر و محبت دارد. 20. آرامش در خانواده جنبه‌های گوناگون دارد؛ یك جنبه آن مهرورزی زوجین نسبت به یكدیگر است و جنبه دیگر آن مهرورزی آن‌ها نسبت به فرزند می‌باشد. 21. انسان ربوبیت را دوست دارد و می‌خواهد مانند خداوند، كسی را روزی داده و تربیت كند و ازدواج، زمینه آن را فراهم می‌كند. 22. فایده دیگر فردی معنوی ازدواج، ایجاد روح تعاون، همكاری و فداكاری بین زوجین است كه به واسطه محبت و مودت بین آن‌ها ایجاد می‌شود. 23. فایده دیگر ازدواج، ایجاد روحیه تعهد و مسئولیت‌پذیری است و آن به خاطر مودت و محبتی كه بین آنها ایجاد می‌شود و این مسئله در تربیت فرزندان بسیار مهم است تا در جامعه این روحیه را حفظ كنند. 24. فایده دیگر ازدواج، ایجاد روحیه تحرك و نشاط است یعنی از آن جهت كه ازدواج، كانون عاطفه و محبت است. منشأیی برای تحرك و نشاط روحی است. 25. نكته مهم در ایجاد روحیه تحرك و نشاط این است كه انسان بتواند پیش از ازدواج این روحیه را ایجاد كرده و كنترل كند چرا كه جهت ندادن به آن ممكن است باعث محدود شدن فعالیت‌های اعضای خانواده در حیطه زندگی دنیایی شده و دیدگاه آخرتی را از آن‌ها بگیرد. 26. تحرك و نشاط در زندگی باید در سه جهت تقسیم شود:      الف ـ تأمین نیازهای مادی      ب ـ تأمین نیازهای عاطفی و اخلاقی؛3 ـ تأمین نیازهای معنوی 27. یكی دیگر از فواید معنوی ازدواج، پیروی از دستور الهی و سنت پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» است چرا كه حكمت بالغه الهی بر این نهاده شده كه انسانی كه خلق شده نسلش حفظ شده و باقی بماند. پس كسی كه قبول ازدواج می‌كند خود را با نظام حكمت الهی هماهنگ كرده و این باعث جلب ثواب و رحمت الهی است. 28. مودت عبارت از رحیم بودن نسبت به هم و ایجاد رأفت و الفت در دل، نسبت به یكدیگر است. 29. آمار نشان می‌دهد كه منشأ بسیاری از مفاسد و بزهكاری‌ها در اجتماع بی‌محبتی در خانواده‌هاست كه افرادی با آلودگی‌های روحی را تربیت و تحویل اجتماع می‌دهد. 30. بنا بر روایتی از حضرت امام صادق علیه‌السلام: افزایش ایمان در شخص با افزایش علاقه نسبت به همسر، ارتباط مستقیم دارد. 31. در روایت است كه هیچ چیز در نزد خداوند محبوب‌تر از خانه‌ای كه به‌وسیله ازدواج آباد می‌شود، نیست. 32. تمامی فواید ازدواج، تأثیر بسیار زیادی در ایجاد روح جمعی و تبدیل شدن من به ما دارند. 33. یكی از تأثیرات مهم ازدواج این است كه در طی آن، انسان با عقاید، آراء و عملكردهای مختلفی مواجه می‌شود و این امر باعث از بین رفتن خودخواهی‌ها (كه مانع واقعی رشد انسان است) می‌باشد و سعه صدر انسان را زیاد می‌كند. 34. یكی دیگر از فواید ازدواج دوری از آلودگی و گناه است كه شامل چند جهت است:      الف ـ كنترل غریزه جنسی و روش مشروع دفع آن؛ ب ـ ازدواج به‌خاطر فوایدی كه دارد، نوعی سازندگی را در انسان ایجاد می‌كند كه به سمت گناه و خطا نرود. 35. مبنا در یك انتخاب خوب این است كه از كمالات انسانی شروع شده و به كمالات گیاهی ختم شود. 36. پیامبر اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: هركس می‌خواهد خداوند متعال را پاك و مطهر ملاقات كند پس به‌وسیله همسرش عفت پیشه كند. 37. نبی اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: هر كس ازدواج كند نصف دینش را حفظ كرده پس باید از خداوند متعال به‌خاطر نصف دیگرش بترسد. 38. نبی اكرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: بیشترین ساكنان جهنم، عذب‌ها هستند.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 169
زمان انتشار: 24 سپتامبر 2014
| |
تفاوت شخصیت در کودکان

تربیت فرزند جلسه 5

تفاوت شخصیت در کودکان

آگاهی‌ها امیر المؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما من حرکةٍ الّا و أنت محتاجٌ فیها الی معرفة: هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو برای آن محتاج شناخت هستی. تربیت کودک نیز از قاعده‌ی بالا مستثنی نمی‌باشد. بدون شناخت ابعاد وجودی کودک در مراحل مختلف عمرش، این اصلی‌ترین و ابدی‌ترین وظیفه عمر شما به ثمر نخواهد رسید و کودک شما به باطن سالمِ انسانی دست نخواهد یافت. قوانین و فرمول‌هایی که والدین برای‌تربیت صحیح فرزندانشان، بدان نیازمند به سه دسته‌ی ذیل تقسیم می‌شوند: 1- آگاهی در ایجاد (مراقبت‌های قبل و هنگام بارداری) 2- آگاهی در هدایت (آموزش‌های صحیح به کودک) 3- آگاهی در اصلاح (اصلاح و دفع آفات احتمالی بوجود آمده) تفاوت شخصیت تفاوت شخصیت کودکان با یکدیگر سبب می‌شودکه قوانین کلی‌ تربیت بصورت یکسان بر روی آنها اعمال نشود. لذا ما علاوه بر شناخت قوانین کلی، نیازمند شناخت تفاوت‌های شخصیتی کودکان نیز می‌باشیم، تا بتوانیم در شرایط مختلف، بهترین برخورد را انجام دهیم. تفاوت کودکان به دو دسته تقسیم می‌شود: 1- تفاوت فردی 2- تفاوت‌های رشد 1-تفاوت‌های فردی شامل سه دسته‌ی زیر می‌باشند: الف) تفاوت‌های جسمی: می‌دانیم که تمام کودکان از لحاظ سلامت و یا توانائی‌های جسمی ‌یکسان نمی‌باشند. بیماری‌ها، ضعف‌ها، توانائی‌ها و یا عدم توانائی کودکانتان را بشناسید تا انتظاراتتان از او متناسب با شرایط جسمی‌اش باشد. در این صورت به راحتی می‌توانید در رفع ضعف‌هایش به او یاری رسانده و مشکلاتش را به آسانی رفع نمائید. ب) تفاوت‌های ذهنی: کودکان در عقل، هوش، فهم، حافظه، و نوعِ استعدادها کاملاً باهم متفاوتند. تفاوت‌های آنها را جدی بگیرید. استعدادهایشان را بشناسید و در جهت تقویت و رشد آنها تلاش کنید. انتظاراتتان نیز باید در خور استعدادهای او باشد نه به اندازه‌ی پیشرفت کودکان دیگر. اگر فرزندتان به اموری علاقه نشان داد که به تشخیص شما به صلاح ابدیت او نیست، می‌توانید آرام آرام استعدادهای دیگرش را ردیابی کرده و فعال کنید و با آشنا کردن او با الگوهای مناسب و جایگزین کردن علاقه‌های جدید، علائق غیرمنطقی‌اش را از او دور نمائید. ج) تفاوت‌های اخلاقی و عاطفی: تفاوت کودکان در خُلقیات و عواطف، کاملاً مشهور بوده و با اندک توجهی می‌توان آنها را شناسائی کرد. دروغگوئی، گوشه‌گیری، بداخلاقی، گرایش‌های معنوی ضعیف، عدم توانائی در برقراری ارتباطات اجتماعی و... درست در مقابل صداقت، رفتارهای اجتماعی قوی، خوش خلقی، گرایشات معنوی قوی و... در کودکان دیده می‌شود. هرگز در برخورد با کودکانتان نوع اخلاقیات و تمایلات آنها را نادیده نگیرید. توجه کنیدکه از این راستا، هر کودکی، برخوردِ مخصوص به خود را می‌طلبد. نکته مهم: تمام انواعِ تفاوت‌های فردی کودکان می‌توانند وراثتی یا اکتسابی باشند ولی به هرحال باید توجه داشت که می‌توان با آموزش‌ها و برخوردهای صحیح، بر بسیاری از ضعف‌ها و عدم توانائی‌ها غلبه کرده و آنها را به حالت عادی رساند. 2- تفاوت‌های کودکان از نظر رشد بدن کودک، از روزی که یک سلول تخم بود تا زمانی که بعداز سالها زندگی، عمرش پایان می‌یابد، دائماً در حال تغییر و تحول است. به این سلسله تغییرات که هربار او را برای مراحل جدیدتری از زندگی آماده می‌کنند، فرآیند رشد می‌گوئیم. اما نکته مهم در مقوله‌ی‌ تربیت این است که بدانیم در هر مرحله از رشد فرزندمان، نحوه‌ی برخورد صحیح ما با او چگونه است. در مراحل مختلف رشد، نیازها به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند: الف: نیازهای جسمانی: با مقداری تلاش به راحتی می‌توانید نیازهای جسمی‌متناسب با هر دوره‌ای را در فرزندتان کشف کنید. تأمین به موقع نیازهای او از وظایف اصلی شما بوده و کوتاهی در آن آثار مخربی بدنبال خواهد داشت. ب: نیازهای معنوی: تشخیص نیازهای معنوی (عاطفی و اخلاقی)، در مقایسه با نیازهای جسمانی، توجهِ بیش‌تری را می‌طلبد. کاملاً هوشیارانه استعدادها و عواطفش را بشناسید و در هر دوره، نیاز مربوط به همان زمان را برایش تأمین کنید. چرا که تأخیر یا تعجیل در این زمینه، ضربات مهلک‌تری را در بر خواهد داشت. مراحل رشد از نظر اسلام در یک طبقه بندی گفتیم که اسلام مراحل رشد را به سه مرحله تقسیم نموده است. (هفت سال اول، دوم و سوم) . طبق فرموده‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر والدین در این سه دوره وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند، دیگر از 21 سالگی نگران فرزندشان نباشند و می‌توانند براحتی آزادش بگذارند. فرزندی که 21 سال از عمرش را تحت ‌تربیت صحیح رشد کرده، عمدتاً آن‌قدر قوی هست که بتواند بعد از آن براحتی مصالح و مضارش را از هم باز شناسد. تربیت فرزند در هفت سال دوم زندگی از روزی که کودک شما وارد هشتمین سال از زندگی زیبایش می‌شود، زمان اطاعت و فرمانبرداریش نیز فرا می‌رسد. او باید آموخته باشد که زمان آموزش و یادگیری‌اش فرا رسیده و او علاوه بر آموزش‌های علمی، باید خود را آرام آرام برای یادگیری مسائل زندگی، اخلاقیات صحیح، رعایت حریم‌ها، شناخت ارزش‌ها، مسئولیت پذیری در زندگی فردی و اجتماعی و... آماده کند. اگر هفت سال اول زندگی او، طبق آداب و توصیه‌های اسلامی‌و روانشناختی درست و پیشرفته باشد، شما عملاً با مشکل خاصی رو به رو نخواهید شد. چرا که امروز، وجود او بستری مناسب برای پذیرش آموزش‌های شما بوده و به راحتی به تمام بایدها و نبایدهایتان تن می‌دهد. او با شناختی که از شما به عنوان مهربان‌ترین و خیرخواه‌ترین انسان‌های زندگیش پیدا کرده، تمام الگوها و اندرزهایتان را به آسانی پذیرفته و اجرا می‌کند. مراقب باشید! تا در این مرحله از زندگی کودکتان، میان او و شما فاصله نیفتد، چرا که در این صورت، اعتمادش را به شما از دست داده و دیگر شما را به عنوان رفیق نخواهد پذیرفت و به حریم شخصی‌اش راه نخواهد داد. مهمترین وظیفه والدین در هفت سال دوم کودک شما دیگر وارد مدرسه و به اصطلاح اجتماعی بسیار بزرگ‌تر از خانواده شده و شما به اندازه‌ی هفت سال اول عمرش، تسلط کافی بر او ندارید. بنابراین اصلی‌ترین و مهم‌ترین وظیفه‌ی شما در درجه‌ی اول جلب اعتماد کودکتان و در درجه دوم برقراری رفاقتی صمیمانه با اوست. در این صورت او شما را به عنوان مشاور امینی پذیرفته و تمام مسائلش را براحتی با شما در میان می‌گذارد و دیگر حرف ناگفته‌ای میانتان باقی نمی‌ماند. شما می‌توانید با گفتگوکردنهای دوستانه، با شوخی کردن و همبازی شدن با فرزندتان کمکش کنید تا شما را نیز در حد خودش فرض کرده و با شما انس بگیرد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: من کان له صلبٌی، فلیتصاب له؛ هرکس کودکی دارد، باید برای او کودکی نماید. پیامبر با کودکان همبازی می‌شدند و حسنین را بر پشت خود سوار کرده و سواری می‌دادند. از دیگر خصوصیات ایشان فروتنی در برخورد با کودکان بود. زودتر سلام کردن به کودکان به آنها شخصیت و بزرگی خاصی می‌بخشد. توجه نمائید اگر وارد جمعی می‌شوید اول با کودکان سلام و احوالپرسی کرده و روبوسی نمائید. احساس احترام نفس و بزرگی شخصیت در درون کودک، او را از کشیده شدن به سمتی که شما ناخوشایند می‌دارید، باز می‌دارد. پیامبر برای کودکان کُنیه انتخاب می‌کردند. شما نیز می‌توانید لقب‌های محبت آمیزی برای هرکدامشان انتخاب کنید و برای برقراری ارتباطی زیباتر، از آنها استفاده نمائید. برای گفتگو کردن با کودکان، از موضوعاتی سخن بگوئید که مورد علاقه آنهاست، از اسباب بازیهای محبوبشان، از نحوه‌ی بازیهایشان، از همبازیها و دوستانشان و... لازمه‌ی اطاعت کودک، تفهیم دوستانه‌ی موضوع مورد اطاعت به اوست برای اینکه کودک شما به راحتی به اوامر و نواحی شما تن داده و آن‌ها را اجرا نماید، ابتدا باید مفهوم دقیقی از علت خواسته‌هایتان را برایش جا بیندازید. تنها در این صورت است که او به مفهوم نفع یا ضرر چیزی آگاه شده و تصوری ذهنی از پیامدهای عملش پیدا می‌کند. در مرحله‌ی بعد ارتباط عاطفی شما با کودکتان، کمک می‌کند که بتوانید دوستانه و بدون تحمیل، میان خود و او چنان تفاهمی‌ را برقرار نمائید که او قلباً و داوطلبانه سخنانتان را بپذیرد و تمام الگوها و هنجارهای شما را در درونش تثبیت نماید. چرا که چیزی که با قلب پذیرفته شود، هرگز در وجود انسان نابود نمی‌گردد. در قرآن کریم نیز، خداوند علت عدم تحمل حضرت موسی را در مقابل اعمال حضرت خضر، عدم آگاهی او معرفی نموده است. چون موسی از باطن کارهای خضر آگاه نبود، زبان به اعتراض گشوده و صبر نمی‌نمود. پس با اندک تأملی می‌توان دریافت که هر پذیرشی از سوی فرزند شما مستلزم شناخت کاملی است که شما در اختیار او قرار می‌دهید. آگاهی‌های لازم که در فضای توأم با رفاقت و تفاهم به او عرضه می‌شوند، کودکتان را به سمت پذیرش با قلب و در نهایت اجرای آن سوق خواهد داد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند: من لم یعرف مضرّت الشّیء، لم یقدر علی الامتناع کسی که زیان‌کاری را نشناسد، نمی‌تواند از آن پرهیز کند. مراحل کلی ارتباط با کودکان بالای هفت سال مرحله‌ی اول: شناخت کودک و مقتضیات سنی او مرحله‌ی دوم: جلب اعتماد کودک مرحله‌ی سوم: برقراری پیوندهای عاطفی و قلبی با کودک مرحله‌ی چهارم: اثبات رازداری و صدق گفتارتان به او مرحله‌ی پنجم: احترام گذاشتن به شخصیت کودک بخصوص در جمع و پرهیز از هرگونه حرمت‌شکنی حتی در مواقع خطا مرحله‌ی ششم: پرهیز از تذکرهای دائم و داشتن روحیه‌ی تجاهل مرحله‌ی هفتم: پرهیز از سخت‌گیری‌های شدید و مدارا کردن با او در بسیاری از مواردی که احتمال می‌رود با گذشت زمان، به تنهایی می‌تواند بر آنها غلبه کند. تشویق و تنبیه تشویق در لغت به معنای به شوق آوردن است. با تشکر و قدردانی از رفتار و یا عملکرد کسی در او شوق و انگیزه‌ای جدید برای ادامه‌ی کار، ایجاد خواهیم کرد. تنبیه از نظر لغوی به معنای بیدار کردن وآگاهی دادن بوده و برای منع فرد از تکرار یک عمل انجام می‌گیرد. چگونگی تشویق و تنبیه به نظام‌های ارزشی ما بستگی دارد. زمانی که امری از نظر ما ارزش محسوب شود، فرزندمان را در آن زمینه تشویق می‌کینم. و اگر با ضد ارزشی از سوی او مواجه شویم اقدام به تنبیه می‌نمائیم. بنابراین قدم اول برای استفاده‌ی صحیح از تشویق و تنبیه اصلاح نظام ارزش‌های ماست. از آنجا که تشویق و تنبیه اموری فطری هستند، انطباق نظام ارزشی ما، با نظام ارزشی الهی که برخاسته از فطرت‌هاست، به ما کمک می‌کند تا با اطمینان دست به تشویق و یا تنبیه بزنیم. حبّ ذات (عشق به خود) در درون همه‌ی انسانها وجود دارد. فرایند تشویق، این محبوبیت را در‌ نزد دیگران به فرد ثابت می‌کند و او از اینکه علاوه بر خودش، در نزد جمعی دیگر نیز محبوب هست، لذت می‌برد. از طرفی تنبیه به او نشان می‌دهد که در معرض از دست دادن محبوبیتش در نگاه دیگران قرار گرفته است. لذا‌ ترس از منفور شدن، او را از تکرار عملش بازمی‌دارد. در نظام ارزشِ الهی، جای کلمه‌ی دیگران با کلمه‌ی خداوند عوض می‌شود و شخص سعی می‌کند که محبوبِ خداوند تبارک و تعالی قرار گرفته و از اعمالی که او را مبغوض خداوند می‌سازند، دوری گزیند. بنابراین در این نظام می‌توان تشویق را عاملی برای بسط خوبیها و تنبیه را عاملی برای حذف بدی‌ها نامید. مقایسه‌ی آثار تشویق و تنبیه آثار تشویق: 1- افزایش اعتماد به نفس در فرد 2- افزایش آرامش و قدرت تحمل سختی‌ها برای ادامه‌ی کار 3- جدیت برای تلاش بیش‌تر در جهت ادامه‌ی کار آثار تنبیه: 1- کاهش و یا از دست دادن اعتماد به نفس فرد در اثر تحقیر کردنِ عملی که مرتکب شده 2- دلسرد شدن از ادامه‌ی کار 3- به ضعف گرائیدن فرد برای ادامه‌ی کار جدول مقایسه آثار تشویق و تنبیه آثار تشویق آثار تنبیه 1 ـ افزایش اعتماد به نفس در فرد 2 ـ افزایش آرامش و قدرت تحمل سختی‌ها برای ادامه‌ی کار 3 ـ جدیت برای تلاش بیشتر در جهت ادامه‌ی کار 1 ـ کاهش و یا از دست دادن اعتماد به نفس فرد در اثر تحقیر کردنِ عملی که مرتکب شده 2 ـ دلسرد شدن از ادامه‌ی کار 3 ـ به ضعف گرائیدن فرد برای ادامه‌ی کار پس با اندک توجهی می‌توان دریافت که سکوت در مقابل اعمال خوب یا بد افراد موجب بی‌رغبتی در برابر ادامه‌ی رفتارهای صحیح و تثبیت رفتارهای غلط در آنها می‌گردد. نکته 1: پدر و مادر گرامی! همراهی شما با یکدیگر در امر تشویق و تنبیه، جزء لاینفک این روش‌ تربیتی بوده و جبهه‌گیریِ هرکدام از شما در مقابلِ دیگری در هنگام تشویق یا تنبیه، نه تنها آثار مفید آن را از بین می‌برد، بلکه این روش را به امری مهلک و زیانبار تبدیل کرده و کودک را به سمت سوء استفاده از شما پیش خواهد برد. نکته 2: در تنبیه فرزندتان باید همیشه مخاطب، عمل فرزندتان باشد نه خودِ او. به عنوان مثال می‌توانید بگوئید:" از این عمل تو واقعاً بدم می‌آید" یا اینکه از جمله‌ی زیر استفاده کنید: "تو بچه‌ی خیلی خوبی هستی؛ امّا فلان عمل زشت، اصلاً در شأن تو نبود" انواع تنبیه 1- تنبیه بدنی: هدف از این دسته تنبیه‌ها، اعمال درد و یا شکنجه برای مجازات فرد می‌باشد. مثل: سیلی زدن، شلاق زدن و... 2- تنبیه غیر بدنی: در اینگونه تنبیه‌ها، هدف متألم شدن روح فرد می‌باشد، اما از آنجایی که روح و جسم کاملاً به هم وابسته اند، هرگونه فشار بر روح انسان، جسم او را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. مثل؛ سرزنش کردن، تحقیر کردن، زندانی کردن، جریمه‌های مالی، تبعید و... کشف علت، اولین قدم قبل از تنبیه در تنبیه فرزندتان، همواره باید علت درونیِ انجام آن عمل را با توجه به اقتضای سنش ردیابی کنید. هرگز قبل از کشف علت، اقدام به تنبیه ننمائید، شاید رفتاری که از نظر شما ناهنجار می‌باشد، با توجه به سن و موقعیت او، کاملاً طبیعی و هنجار به حساب آید. گاهی نیز ممکن است عملِ او بازتابی از رفتارِ شما باشد. به عنوان مثال، برخورد متفاوت شما با کودکی دیگر، موجب تحریک حسادت کودکتان شده و او را به عملی نادرست واداشته است. در این موارد، تنبیه اصلاً راه مناسبی نیست، بلکه شما باید به جای تنبیه، به اصلاح رفتار خودتان بپردازید. نکته 3: والدین عزیز، دقت کنید که تنبیه همیشه آخرین روشِ‌تربیتی شما باشد؛ چرا که این روش نه بهترین روش است و نه اولینِ آن. سعی کنید ابتدا از روش‌های دیگر به نتیجه برسید. به عنوان مثال؛ می‌توانید با او به گفتگو نشسته و تمام اندرزهای خود را در قالب گفتگویی کاملاً خصوصی و دوستانه بیان کنید. درمراحل بعدی، از قهرهای کوتاه‌مدت استفاده کنید و اگر نتیجه نداد، توسل به تنبیه به مرحله‌ای جدی رسیده است، اصلاً کوتاه نیایید. تشویق و تنبیه‌های الهی کودکانی که وارد مرحله‌ی هفت سال دوم از زندگی شان شده اند، باید آرام آرام با مفهوم رضایت خدا و پاداش‌ها و جزاهای الهی آشنا شوند. اگر کودک شما که فطرتاً عاشق خداوند است، اعمالی را که مرضیّ ِ خداوند است بشناسد، برای انجام آنها قدرت و انرژی گرفته و حتی اگر مورد پسندش هم نباشند به آسانی به آنها تن در خواهد داد. همچنین از اعمال بدی که مبغوض خداست، براحتی دوری می‌گزیند. او با شناختِ مفهوم رضایت به قضای الهی و پاداش‌های آن از سوی خداوند، در مقابل سختی‌ها محکم و استوار ایستاده و همواره خداوند را پشتیبان خود خواهد دید. چنین فرزندی، هرگز در مقابل ناملایمات زندگی به ناامیدی و سرخوردگی کشیده نخواهد شد. توضیحی کوتاه پیرامون ارتباط با فرزند در هفت سال سوم زندگی دیگر کودک شما، به نوجوانی مبدل شده که در آستانه‌ی 15 سالگی است. درست در لحظه‌ای که او آشوب‌ها و هیجانات دوران بلوغ را می‌گذراند، از سوی شما به مقام وزارت منصوب می‌گردد و این شخصیت جدید برای تمام هیجانات آتشین دوران بلوغش، چونان آب سردی است که او را به تعادل می‌رساند. نوجوانی دورانِ استقلال طلبی و بلندپروازی‌های فرزند شماست . چنین انرژی عظیمی‌ با مقامی‌که به عنوان مشاور خانواده به او داده‌اید، تخلیه شده و او به شخصیت دلخواهش می‌رسد. سعی کنید رفتارهایش را زیر سؤال نبرید، بیش‌تر از گذشته به او احترام بگذارید. تلاش کنید گوشِ شنوایی برای تمام درددل‌ها و رازهایش باشید؛ او این روزها بیشتر از همیشه نیاز به تکیه کردن به شانه‌های قدرتمند شما را در درون خود احساس می‌کند. این از خصوصیات دوره‌ی نوجوانی است که شخص نیازمند رفاقت با کسانی می‌شود که سخت مورد اعتمادش باشند. اگر شما این نقش را به خوبی ایفا نکنید، او از میانِ دوستانش، کسانی را انتخاب خواهد کرد. پس رفاقتتان را به او ثابت کنید. دیگر باید آرام آرام مهارت‌های زندگی را به او بیاموزید. چرا که فرزند شما با تمام شدن هفت سال سوم زندگی‌اش در آستانه ازدواج و مسئولیت‌های زندگی قرار می‌گیرد. پس با واگذاردن مسئولیت بسیاری از کارها، به او در کسب تجربه‌های مفید یاری‌اش کنید. به یاری خداوند، شرح مبسوطی از نحوه‌ی ارتباط با نوجوان را در هفت سال سوم زندگی، در جایی دیگر بیان خواهیم کرد. به امید موفقیت برای تمام شما والدین گرامی‌در خطیرترین مسئولیت زندگی‌تان. والسلام

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed