www.montazer.ir
جمعه 11 ژولیه 2025
شناسه مطلب: 12375
زمان انتشار: 14 اوت 2021
| |
امام معصوم، اسطوره تقواست

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 134؛ 1400/04/24

امام معصوم، اسطوره تقواست

تقوا مراتب و انواع دارد که عبارت است از: شریعت، طریقت و حقیقت. در هر سه حوزه، تقوا یعنی پرهیز از  گدا شدن، محدود و کوچک شدن و دوری از هر چیزی که رابطه ات را با غیب خراب کند.

بحثمان را در فقرة «اعلام التقی» ادامه می دهیم که درباره انواع تقواست. «اعلام التقی» یعنی اوج تقوا که به وسیله معصوم ظهور پیدا می کند. هیچ وقت آن چیزی که از یک منبع تغذیه می کند، از خود آن منبع بزرگتر نیست. مثلا هر جریان رودی که اگر از دریا منشعب شود، هیچ وقت از خود دریا بزرگتر نیست. از این رو، عظمت و حرمت معدن و اصل، همیشه بالاتر و مهمتر است. پس اگر بیابیم که معصوم «اعلام التقی» است، در ارتباط با او هم باید تقوا داشته باشیم. چون او خود اسطوره و معدن تقواست. در مورد امام باقر ع می خوانیم: «امام الهدی و قائد اهل التقوی=امام هدایت و پیشوای اهل تقوا». بی تقوائی در سه سطح دین یعنی همان «شریعت، طریقت، حقیقت» معنادار است. چیزی که متاسفانه نه به ما یاد می دهند، نه ما به سراغش می رویم و درکی از آن داریم. مفهومی که ما از تقوا در ذهن سراغ داریم، این است که دزدی نکنیم، هیزی نکنیم، کار حرام انجام ندهیم، اما اگر یک کسی حسود باشد یا زودرنج باشد یا عصبی باشد یا اهل مقایسه باشد، اینها را بی تقوائی نمی دانیم. درحالی‌که بی تقوائی در این نوع گناهان، به مراتب از فحشای ظاهری بالاتر است. تقوا یعنی رعایت قوانین و ضوابط الهی در سه حوزه «شریعت، طریقت و حقیقت» تقوا که همان رعایت قوانین و ضوابط الهی در سه حوزه ی شاد شده است را چطور باید معنا کرد؟ تقوا در شریعت) تقوا در این حوزه، یعنی رعایت احکام شرعی و فقهی. یعنی رعایت کردنِ همان باید ها و نبایدهای فقهی. تقوا در طریقت) تقوا در این حوزه، یعنی رعایت اخلاق. مثلاً اگر رعایت حقوق و احترام به پدر و مادر، همسر و فرزند را نداشته باشیم، بی‌تقوائی است. تقوا در حقیقت) تقوا در این حوزه، یعنی «داشتن عقاید درست». یعنی خدا را آن طوری که شایسته است، بشناسیم. در مقابل بی تقوائی یعنی در اسماء الله شناخت درستی نداشته باشیم. ما وظیفه داریم ربّمان را بشناسیم، اسما و صفاتش را بشناسیم و با هر کدام از این اسماء موضع گیری مناسب داشته باشیم. یعنی در اسماء الله درست فکر کنیم. در ارتباط با الله درست رفتار کنیم. درباره دین و پیامبر آلوده فکر نکنیم. تقوا یعنی وقتی با خدا حرف می زنی، به او دروغ نگویی. کسی که از ترس مخارج، ازدواج نمی کند، بی تقوائی دارد. چنین کسی یا به خدا بدبین است و یا این که اسما و صفات خدا (از جمله روزی رسانی حق) را خوب نمی شناسد. کسی که با یک شبهه، خدا را از دست می دهد، بی تقواست. کسی که با یک مشکلی مالی یا طلاق و یا اموری از این قبیل، رابطه اش را با خدا خراب می کند، عشق خدا و معیت با خدا را از دست می دهد و در کنار خدا احساس بی پناهی می کند، اینها همه از مصادیق بی تقوائی است. کسی که با مشکلات زندگی، خانواده آسمانی و غیب را از دست می دهد، بی تقوائی دارد. بی تقوائی یعنی تو یک اشتباهی کردی که می توانی به معدن همه قشنگی ها ایراد بگیری. بی تقوائی یعنی تو در اسما و صفات خدا مشکل پیدا کنی. تقوا در این حوزه، یعنی در مشکلات زندگی ات به الله و معشوقت خیانت نکنی. بی تقوائی یعنی تو سرت را آنقدر با کمالات «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» شلوغ کنی که به عشقت و دلت که اصل وجود توست، نرسی. بی تقوائی یعنی در نماز با قلبت نمی‌توانی شهادت بدهی. بی تقوایی یعنی سبک زندگی ات شهادت به خدا را نشان ندهد. وقتی برای امام زمات خاصیتی نداری، بی تقوائی است. وقتی ندای «هل من ناصر ینصرنی»اش را اجابت نمی‌کنی، بی تقوائی داری. وقتی دلت برای امام زمان عج تنگ نمی شود، بی تقوائی داری.

کلیدواژه ها: ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 11738
زمان انتشار: 14 ژوئن 2020
| |
بدون وجود امام معصوم، عبادت خدا امکان پذیر نیست

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 110؛ 1399/03/22

بدون وجود امام معصوم، عبادت خدا امکان پذیر نیست

تاکید بر ضرورت وجود امام و لزوم شناخت او، بدین معنا است که بدون امام، شناخت حق به دست نمی آید و خداوند عبادت نمی شود.

بحث مان در شرح زیارت جامعه کبیره به فقره «السَّلامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى= سلام بر پیشوایان هدایت» رسید.

در اهمیت و ضرورت امامت گفتیم که انسان بدون امام ساقط است و یک زندگی فلج و کورکورانه دارد که راه به جائی نمی‌برد و در نهایت، محصول زندگی‌اش کسب کمالات جمادی یا گیاهی یا حیوانی یا عقلی است. کسی که امام ندارد، زندگی‌اش جهت، سمت و سو ندارد. مثل کسی که وارد باشگاه می‌شود، ولی مربی ندارد. او جز بازی کردن، هیچ رشد حقیقی نمی‌کند. بنابراین، نقش اساسی و محور و الگوی انسان، امام اوست. امام یعنی کسی که تو از او تبعیت می کنی و فکر  و اندیشه اش را می پذیری. امام یعنی کسی که تو می خواهی شبیه او شوی و مسیرش را طی کنی. قرآن «هر كس» را كه پیروى شود، «امام» مى‌نامد. فرهنگ قرآنى، همه آنانى را كه در جامعه پیرو دارند، امام مى‌داند ـ كه این امامان، چنانچه از جانب حق منصوب شده باشند و به هدایت جامعه بپردازند، امامِ حق هستندـ و در معرّفى آنان مى‌فرماید: «وَ جَعَلْنَـهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[1]= آنان را پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت مى‌كردند». امر امام جعل است. یعنی باید خدا او را معرفی کند و قرار بدهد. نقطه مقابل امام حق، امام باطل است که مردم را به گمراهى می‌كشاند. آنها در این دنیا، پیشواى باطل و ضلالت و در قیامت هم پیشواى دوزخیان هستند:«وَ جَعَلْنَـهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[2]= و آنان را پیشوایانى كه به سوى آتش مى خوانند، قرار دادیم». کار مربی و امام این است که متربی خودش را به سمت مقام و درجات خودشان دعوت کنند. هر کس به تناسب تغذیه‌ای که می‌کند و شخصیتی که از خود می‌سازد، قطعاً جذب یکی از این دو امام می‌شود. پس ما هم امام هدایت داریم و هم امام کفر. ائمه کفر مردم را به گمراهی و جهنم دعوت می‌کنند. آنان فرهنگی درست کردند که توانستند یازده امام را شهید کنند. فقط یک امام باقی مانده است که او هم در اثر فرهنگ خشن و جنایتکاران فعلاً غایب است و نمی‌تواند ظهور کند. زمانی ایشان حاکمیت خواهند داشت که ما شرایط لازم را برای تمدن و حکومت ایشان فراهم کرده باشیم. آن تمدن، ایجاد کردنی است و ما هستیم که باید مقدمات آن را فراهم کنیم. این هم وظیفه است. پس باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم و زمینه‌اش را فراهم کنیم. جوامع را می توان از نظر جامعه‌شناسی به دو دسته تقسیم کرد: یک) جامعه ای که تحت امامت کفر است. هدف این جوامع، دعوت مردم به کمالات جمادی یا گیاهی یا حیوانی است، نه به فلسفه خلقت. نتیجه این که مردم از نظر انسانی سقط و گرفتار جهنم می‌شوند. در فرهنگ و جامعه ای که امام حق حاکم بر آن است، انسان‌هائی تربیت می‌شوند که شبیه امام حق می‌شوند و می‌توانند اسماء و صفات حق را جذب کنند. این جامعه، جامعه نورانی و حق است و تحت حاکیمت امام حق اداره می‌شود. نظام هستی، بدون امام معصوم نظام بی معنایی است در ضرورت وجود امام باید گفت که اگر امام در جامعه نباشد، جهان فلسفه وجودی خودش را از دست می‌دهد. حتی خداوند اولین انسان را معصوم و پیامبر می‌آفریند، آن هم با علم بسیار و سرشار که فرمود: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا[3]= و خدا همه اسماء را به آدم یاد داد». بعد از پیامبران کمتر پیامبری را سراغ داریم که تخصص و علوم حضرت آدم را داشته باشند. خدا انسان جامعی را خلق می کند که هیچ انسانی بعد از او بلاتکلیف نباشد. انسان ها آمده اند برای اینکه رشد کنند و به مقام خلافت برسند. از این رو، امکان ندارد خداوند قبل از اینکه انسان را بیافریند، امامشان را خلق نکند. خلقت بدون معصوم مثل این می‌ماند که بیمارستانی ساخته شود، بدون پزشک. یا دانشگاهی بنا شود، بدون استاد. بیمارستان و دانشگاه بدون پزشک و استاد فلسفه ندارد. اصلاً ارزش حیاتی ندارد و کار بی‌عقلی است. پس ضرورت امام هم یک امر بدیهی است که در جامعه لازم است تا هدف خلقت تامین شود. در واقع، خلقت بدون امام معنا ندارد. آیات و روایات بسیاری در ضرورت امام و امامت وجود دارد که در ادامه به آن اشاره می شود. آیه 3، سوره مائده می‌فرماید: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا[4]=امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم بر شما تمام شد و راضی شدم به اینکه اسلام دین شما باشد». امام رضا (علیه السلام) در این خصوص می‌فرمایند: «وَ أَنْزَلَ فِی حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ "الْیَوْمَ‏ أَكْمَلْتُ‏ لَكُمْ‏ دِینَكُمْ‏ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً " فَأَمْرُ اَلْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ اَلدِّینِ= در حجة الوداع كه سال آخر عمر پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بود، آیه "امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم بر شما تمام شد و راضی شدم به اینکه اسلام دین شما باشد" را نازل فرمود. همانا موضوع امامت از كمال دین است». تمام دین یعنی چه؟ امام باقر (علیه السلام) خیلی خوب شرح می‌دهند. ایشان می‌فرمایند: «كَانَ اَلْفَرِیضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ اَلْفَرِیضَةِ اَلْأُخْرَى، وَ كَانَتِ اَلْوَلاَیَةُ آخِرَ اَلْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: لاَ أُنْزِلُ عَلَیْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِیضَةً، قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ اَلْفَرَائِضِ[5]= فریضه ها یكى پس از دیگرى نازل مى شدند و ولایت، آخرین فریضه بود. پس خداى عز و جل نازل كرد: «امروز، دینتان را برایتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم»، خداوند عز و جل [ در این آیه] مى‌گوید كه پس از این فریضه (ولایت)، فریضه دیگرى بر شما نازل نمى‌كنم؛ چرا كه فرائض را برایتان كامل كرده‌ام». حضرت علی در همین باب می فرمایند: «اَللَّهُمَّ بَلَى لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَجِهِ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ[6]= صد البته، زمین از وجود كسى كه حجّت خدا را بر پاى دارد ـ خواه آشكار و خواه بیمناك و گمنام خالى نمى‌مانَد تا حجّت‌هاى خدا و برهان هاى او از بین نروند»، یعنی زمین هرگز از قائمی که حجت خداوند است، خالی نیست. حالا این امام ظاهر است که شناخته می‌شود. مثل امیرالمومنین (علیه السلام) یا امام حسن (علیه السلام) یا اینکه ترسانی که پنهان شده است و این همان وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است. چرا زمین خالی نیست تا اینکه حجت و بینات الهی باطل نشود؟ چون اگر زمین خالی از امام باشد، دین از بین می‌رود. زمین فلسفه وجودی اش را از دست می‌دهد. از این رو، از نظر حضرت محال است که خداوند برهه‌ای از زمین را بدون حجت قرار داده باشد و خالی نگه دارد. همچنین در باب ضرورت وجود امام، حضرت رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: «لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِیهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لاَ تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اَللَّهِ فِیهَا وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ یُعْبَدِ اَللَّهُ= از روزی که خداوند آدم را آفرید، زمین خالی از حجّت نیست که یا ظاهر و مشهور است، یا غایب و نهان و تا روز قیامت از حجّت خدا خالی نخواهد بود. اگر چنین نبود خداوند پرستیده نمی‌شد». زمین هرگز تا روز قیامت از زمانی که آدم آفریده شده خالی از حجت نبوده و نخواهد بود. حجت الهی همیشه بوده. حالا یا آشکار است که شناخته می‌شود، یا اگر مردم لیاقت نداشته باشند یا خطری او را تهدید کند، پنهان و مستور است. امام پاسدار عبادت و عبودیت مردم روی زمین است. اگر امام نباشد، جریان عبودیت در جامعه جاری نمی‌شود. اگر امام حق نباشد، امام باطل می‌آید و زیرمجموعه را با خود به جهنم می‌برد. امام و امامت شاخص شخصیت یک جامعه است. توجه به این مسئله، بسیار مهم است. در تمدن‌های مختلف آن کسی که در رأس حکومت است، شاخص شخصیت مردم است. قیمت مردم به امام شان است. او تعیین می‌کند که شخصیت جامعه چقدر می‌ارزد و لیاقت شان چیست. حفظ انقلاب اسلامی، از نماز واجب تر است در اینجاست که پی می بریم انقلاب اسلامی چه معجزه عظیمی است که خداوند نصیب این زمان تا ظهور کرده است. جامعه ای که ولی فقیه برآن حاکم باشد، جامعه‌ای سعادتمند است. چون با وجود مشکلات، باز هم زمینه های ترقی و آزادی های فکری فراهم است. در هیچ جای کره زمین، جامعه‌ای این چنینی وجود ندارد که زمینه تربیت انسانی فراهم شده باشد. ارزش و اهمیت انقلاب اسلامی این است که وقتی پدید آمد، ده‌ها میلیون انسان، راهشان به سوی غیب باز شد. اگر انقلاب اسلامی نبود، اکثر مردم در لجن طبیعت گرایی و کفر و فسق می‌ماندند. انقلاب اسلامی، انفجار هدایت بود. هیچ وقت ائمه به اندازه این عصر، عاشق، مرید و فدائی و سرباز و سردار نداشته اند. هیچ وقت خدا و ائمه در طول تاریخ، به اندازه این مقطع زمانی شناخته نشدند. هیچ وقت درِ غیب به اندازه این مقطع زمانی باز نشده است. هیچ وقت عشق و معرفت و عبادت به این شکل صورت نگرفته است. این باطن انقلاب اسلامی است که برای ما فراهم شده است. برای این است که می گوییم امامت، شاخص شخصیت یک جامعه است و ملاک انسانی بودن یا حیوانی بودن یک جامعه، امام آن جامعه است. اگر امام جامعه، امام حق باشد، آن جامعه رستگار می‌شود. حتی اگر مردم آلودگی داشته باشند. به خاطر وجود امام، آزادی، امکانات، امنیت و محیط مناسب برای پروازهای فطری مثل شهادت و ولی الله شدن فراهم شود. این نقش امام است که می تواند برای ما این قدرتها را فراهم کند تا کسانی که قلب دارند و می خواهند رشد کنند و بالا بروند، بیایند. در رابطه با جایگاه امامت، امام رضا (علیه السلام) فرمایش مهمی دارند که می‌فرمایند: «إِنَّ اَلْإِمَامَةَ أُسُّ اَلْإِسْلاَمِ اَلنَّامِی وَ فَرْعُهُ اَلسَّامِی= امامت اساس و ریشه رشدکننده اسلام است و شاخه برافراشته اسلام است». این تعبیر حضرت، تعبیر بزرگی است که می فرمایند ریشه ی وجودی امام ساکن نیست؛ بلکه یک ریشه ی رو به حرکت و تکامل است. در فرمایش دیگری از امام باقر (علیه السلام) درباره اهمیت و جایگاه امامت نقل شده که اسلام بر 5 پایه بنا شده است: «نماز و روزه و حج و زکات و ولایت». به هیچ چیز به اندازه ولایت سفارش نشده است. امامت از فروع دین و از همه چیز واجب تر و مهمتر است. چون ریشه است. حالا به این سوال می توانیم پاسخ بدهیم که چرا حفظ جمهوری اسلامی از نماز واجب تر است؟ چون این نظام، نظام ولایتی است و موانع ظهور را برطرف می کند. اگر این انقلاب نبود، ظهوری اتفاق نمی‌افتاد. بدون فراهم کردن مقدمات، ظهور محال است. جامعه کبیره/پیشوایان هدایت (ائمه الهدی» پی نوشت: [1]. سوره انبیاء، آیه 73. [2]. سوره قصص، آیه 41. [3]. سوره بقره، آیه 31. [4]. مجلسی، بحارالانوار، ج25، ص 120. [5]. فیض کاشانی، الوافی، ج2، ص276. [6]. نهج البلاغه، حکمت 147. قا/257

صوت

1 - بدون وجود امام معصوم، عبادت خدا امکان پذیر نیست

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 11427
زمان انتشار: 18 دسامبر 2019
| |
وجود معصوم کلید هر قفلی است

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 105؛ 1398/09/21

وجود معصوم کلید هر قفلی است

آن کسى که بخواهد به خانه سراسر سعادت، سرفرازى، آرامش و «ایمان» وارد شود، راهى جز ورود از مسیر امام خوبان ندارد. چون امامان، ابواب ایمان هستند. از این رو،‌ رفتن از هر «در» دیگری، رفتن به بیراهه است و انسان را به «منزل سعادت» نمی رساند.

ایمان یک باور قلبی است و مقدمات عقلی، برهانی و استدلالی، پایه‌های ایمان را تشکیل می‌دهند. امام صادق علیه السلام فرمودند: برای هر بخشی از وجود انسان ایمانی وجود دارد و خداوند ایمان را بر همه اعضا و جوارح انسان واجب کرده. یعنی هیچ عضوی از بدن نیست، مگر اینکه سهمی از ایمان و تکلیف دارد. بعد حضرت می‌فرماید: زیرا واجب ­های قلب، غیر از واجب­ های گوش، و واجب‌های گوش غیر از واجب ­های چشم‌ است. امور واجب بر چشم،‌ غیر از چیزی است که بر زبان واجب است. خدای متعال با نزول آیاتی، وظائف هر یک از اعضا را مشخص کرده. یعنی ایمان چشمی، گوشی، زبانی و ایمان سایر اعضا و جوارح. پس ما باید مصادیق ایمان‌ها را بشناسیم. اینجاست که به معصوم احتیاج پیدا می کنیم. اینکه در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «و أبواب الإیمان». یعنی درهای ایمان معصومین هستند که ما را هدایت می‌کنند به انواع وظیفه‌هایمان در حیطه‌ها و حوزه‌های مختلف. گاهی ممکن است انسان در بعضی از بخش‌ها ایمانش ضعیف باشد و در بعضی از بخش‌ها قوی. مرحوم شیخ صدوق در کتاب شریف صفات شیعه، هم صفت‌های مسلمان‌ها را آورده که مسلمان کیست؟ و هم صفات مؤمن را. هر خصوصیتی که مؤمن دارد، بابش معصوم است. یعنی اگر انسان بخواهد به هر خصوصیتی برسد، به‌وسیله معصوم است که می‌تواند آن خصوصیت را در خودش ایجاد کند. چون مقادیر الهی اول به منزل و خانه این‌ها نازل می‌شود و بعدا از خانه این‌ها صادر می‌شود و به بقیه می‌رسد. شما هیچ صفتی از صفات انسانی و الهی را نمی‌بینید، مگر اینکه در آن صفت و و اصلش معصومین علیهم السلام هستند. یعنی می‌خواهید به هرجایی برسید، یا می‌خواهید هر بابی را در خودتان تقویت کنید، یا می‌خواهید هر صفت بدی را ریشه‌کن کنید، باید از درش وارد شوید: « وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا[1]= و به خانه‌ها از راه آن داخل شوید». در خانه‌ها از طریق درها وارد شوید. لذا معصوم وجودش کلید هر قفلی است. معصومین علیهم السلام، امانتداران خدای مهربان هستند فقره بعدی در زیارت جامعه کبیره، «أمناء الرحمن» است که به معصومین علیهم السلام خطاب می‌کنیم. «امناء» جمع امین به معناى امانت‌دار و رازدار است. یعنی کسی که امانت‌داری را رعایت می‌کند و چیزی را به امانت قبول می‌کند. پس وقتی می‌گوییم «أمناء الرحمن» یعنی حضرات معصومین علیهم السلام چیزی را از خدا به امانت گرفته اند و خدا به این‌ها یک امانتی را سپرده که آن‌ها در رعایت و حفظ آن امانت، امین هستند و هرگز خیانت و کوتاهی نکردند و ضعف نداشتند. «الرحمن» چیست؟ چرا نگفت: «أمناء الرحیم، أمناء الکریم»؟ می‌گوید: «أمناء الرحمن». رحمن اسم حق‌تعالی است که به‌قدری عظمت دارد که خدا او را هم‌طراز الله آورده. الله اسم جمع است و مستجمع جمیع صفات الهی و تمام کمالات را بدون استثناء دارد. چون بی‌نهایت است و چیزی از او خارج نیست.  بی‌نهایت یعنی آنچه همه‌چیز را پرکرده و خلأ ندارد و خارج هم ندارد. امکان ندارد خارج از هستی چیزی وجود داشته باشد.   خداوند تبارک‌وتعالی قبل از اینکه انسانی را بیافریند، با رحمانیتش خلقت را آغاز می‌کند. به‌قدری رحمان عظمت دارد که  هم‌طراز الله قرار می‌گیرد. همان طور که قرآن ‌فرموده: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[2]= بگو که خواه خدا را به اسم اللّه یا به اسم رحمان بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست‏». رحمان در ردیف الله قرار گرفت. اهل‌بیت هم در رحمانیت امناء خدا هستند. یعنی قبل از هر چیز امین هستند. از طرفی قرآن در سوره الرحمن می فرماید: «الرَّحْمنُ/ عَلَّمَ الْقُرْآنَ/ خَلَقَ الْإِنْسانَ= خدای مهربان/ قرآن را تعلیم داد/ انسان را آفرید». خدا اول تعلیم قرآن می‌کند. بعد انسان‌ها را خلق می‌کند. تعلیم قرآن به اهل‌بیت علیهم السلام، یعنی انوار طیبه، یعنی قبل از اینکه خلقتی به وجود بیاید این‌ها را خداوند به عصمت و علم خودش مسلط و مسلح و تجهیز می‌کند تا این‌ها بعداً بتوانند انسان‌های دیگر را هدایت کنند. دقت کنید این خیلی لطیف است. قبل از اینکه انسانی خلق بشود، اهل‌بیت آفریده شدند و تعلیم قرآن دیدند. "الرحمن" قبل از خلق انسان است. یعنی آن جزء اولین اسم­هاست که کار می‌کند. در واقع الرحمن دو کار کرد: یکی تعلیم قرآن، یکی خلق انسان. می‌گوید امام در مقام رحمن امین الله است. امامان امانت‌دار خدا هستند. رحمانیت شروع خلق است. یعنی آفرینش براساس رحمانیت است. نظام آفرینش با اسم "رحمن" شروع‌شده. پس همه خلقت با رحمت آفریده‌شده. از این رو، انسانی که می‌خواهد شبیه خداوند تبارک‌وتعالی و خلیفة‌الله بشود و مظهریت پیدا کند و قوی و بزرگ بشود، باید بتواند در تمام مراحل خلقت رحمانیت را ببیند. جدای از اینکه خودش باید آدم رحمانی باشد و در وجود خودش این رحمانیت تجلی کرده باشد، یعنی به هر چه که نگاه می‌کند، رحمتش را بفهمد. به مار، عقرب، بیماری، سرطان و فقر نگاه می‌کند و هر چه که نگاه می‌کند بفهمد که نظام آفرینش یک جنبه ناری دارد و یک جنبه نوری و آن جنبه نوری همان رحمانیتی است که انسان باید درکش کند. یعنی بد معنی و تفسیر نکند که با خدای بی­نهایت اختلاف پیدا کند؛ بلکه بتواند و بفهمد که همه‌چیز بر اساس رحمت الهی است. عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد                ای عجب من عاشق این هردو ضد  یعنی لطف و قهر خدا را رحمانی می بیند. خدا با کسی پدرکشتگی ندارد. با کسی لج ندارد. با کسی بد نیست و بد کسی را نمی‌خواهد. انحراف کسی را نمی‌خواهد؛ بلکه سلامت، سعادت، شادی و آرامش همه را می‌خواهد. پس چرا ما زندگی‌مان این‌طوری است؟ چرا فلانی زندگی‌اش این‌طوری است؟ امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «رُبَّ مَرْحُومٍ مِنْ بَلاَءٍ هُوَ دَوَاؤُهُ= چه بسا افرادی که بلایی سرشان آمده و دلتان خیلی برایشان می سوزد، اما همان بلا باعث رشد او می شود». خود سختی، درمان کسی است که شما دلتان برایش می‌سوزد. پس دانستیم که نظام خلقت براساس رحمت است و تعلیم الهی هم رحمانانه است. پس خداوند تبارک‌وتعالی به همه بندگانش با همین چشم نگاه می‌کند. حتی به دشمنانش با رحمت نگاه می‌کند. اگر کسی جهنمی بشود، به قول پیامبر صلی الله علیه و آله خدا او را نبرده، بلکه خودش خواسته برود. خدا هیچ‌کس را جهنم نمی‌برد، مگر اینکه خودش اصرار داشته باشد. ذات همه بهشتی است. جنس همه رحمانیت خداست. این دو نکته یادمان نرود که معصوم در رحمانیت، امین خداست. یعنی آغاز هر چیز. أمین الله است در رحمانیت. کار رحمان خلقت جهان است. جهان براساس رحمت خداوند آفریده‌شده. جهان آفریده‌شده تا یک رابطه عاشقانه بین انسان و حق‌تعالی را پشتیبانی کند. پس «أمناء الرحمن» مقام خیلی بلندی است. ضعف و نقص و خیانت و مشکلی در کار معصوم در ارتباط با بندگان وجود ندارد. این مقدمه ای از «أمناء الرحمن» است. قا/219 جامعه کبیره/ امناء الرحمن   [1] . سوره بقره/ آیه 189. [2] . سوره اسراء/ آیه 110.

صوت

1 - وجود معصوم کلید هر قفلی است

کلیدواژه ها: ، ،

Top
شناسه پرسش: 11404
12 دسامبر 2019
|
پرسش 252: چرا انسان به امام معصوم نیاز دارد؟
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

شناسه مطلب: 11399
زمان انتشار: 11 دسامبر 2019
| |
کسانی که در قیامت کور محشور می شوند

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 103؛ 1398/09/14

کسانی که در قیامت کور محشور می شوند

هر کس در دنیا کور باشد در آخرت نیز کور است. این کوری، کوری دل است که قلب انسان از معرفت و بخصوص معرفت امام زمانش، عاجز باشد و نتواند امام را در زندگی‌اش ببیند.

در ادامه شرح زیارت به «و أبواب الإیمان» رسیدیم. امام حسن عسکری علیه السلام نامه‌ای به اسحاق ­بن ­اسماعیل نیشابوری می‌نویسد و به ایشان می‌فرمایند:«فَاعْلَمْ یَقِیناً- یَا إِسْحَاقُ- أَنَّهُ "مَنْ خَرَجَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَأَضَلُّ سَبِیلً[1]" یَا إِسْحَاقُ! لَیْسَ فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور= این را بدان ای اسحاق که "هر کس در این دنیا کور باشد در آخرت هم کور و گمراه‌تر است". ای اسحاق! منظور کوری چشم نیست بلکه کوری دل است». منظور از کوری در دنیا، کوری چشم نیست که هر کس در دنیا چشمش کور باشد، در آخرت نیز کورتر است؛ بلکه منظور کوری قلب است که قلب انسان از معرفت و به خصوص معرفت امام، عاجز باشد و نتواند امام را در زندگی‌اش ببیند. بعد می‌فرماید: «وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللهِ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ حِكَایَةً عَنِ الظَّالِمِ إِذْ یَقُولُ: قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِیراً قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَلِكَ الْیَوْمَ تُنسَى= این همان سخن پروردگار متعال است كه در كتاب محكم خویش از زبان ستمگری حكایت می‌كند كه وی [هنگامی كه روز قیامت نابینا محشور می‌شود با اعتراض به خداوند] می‌گوید: خداوندا! چرا مرا نابینا محشور كردی؟ درحالی‌كه در دنیا بینا بودم. خداوند می‌فرماید: همچنان كه در دنیا آیات ما به تو رسید و آنها را به فراموشی سپردی، همین‌طور امروز تو از فراموش‌شدگانی». هر کس خدا را و آیات الهی را در دنیا فراموش کند، در آخرت فراموش می‌شود. این یک قاعده است که شما هر رفتاری با آیات الهی و دستورات الهی کنید، در واقع با خودتان این کار را انجام می‌دهید. هر چقدر انسان حرمت الهی و حرمت انبیاء و معصوم و بخصوص امام زمانش را رعایت کند، در واقع حرمت خودش را نگه می‌دارد و به خودش احترام می‌گذارد و هر چقدر دین و احکام الهی در نزد او سبک و بی‌مقدار و بی‌ارزش باشد و نسبت به آن غفلت کند، شخص از خودش غفلت می‌کند و خود حقیقی‌اش را فراموش می‌کند. بنابراین، طبیعی است که وقتی آیات را فراموش می کنی، در نظام برزخی نجاتی هم در کار نیست و فراموش می شوی. بزرگترین آیه خدا، امام معصوم است در ادامه می‌فرماید: «وَ أَیُّ آیَةٍ أَعْظَمُ مِنْ حُجَّةِ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَأَمِینِهِ فِی بِلَادِهِ وَ شَهِیدِهِ عَلَى عِبَادِهِ مِنْ بَعْدِ مَنْ سَلَفَ مِنْ آبَائِهِ الْأَوَّلِینَ النَّبِیِّینَ وَآبَائِهِ الْآخِرِینَ الْوَصِیِّینَ (عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ)= ای اسحاق! کدام آیه بزرگ‌تر از حجّت خدا بر خلقش و امین او در شهرهایش و گواه و شاهد او بر بندگانش است. پس از پدران گذشته‌اش، پیامبران، نیاکانش و اوصیایش، که سلام و رحمت و برکات خدا بر تمامشان باد؟!». حضرت در این روایت تذکر می دهد که خداوند آیات زیادی دارد که ما باید آنها را ببینیم و بزرگترین و مهمترین آیه «امام معصوم» در زندگی ماست. خداوند در روی زمین آیاتی بزرگتر از انبیاء خودش و ائمه اطهار و امام زمان علیه السلام قرار نداده است. کدام آیه از اینها بالاتر است؟ کسی که این را نمی‌بیند، کور است. کسی که زندگی جمادی، گیاهی، حیوانی یا علمی دارد و بدون امام زندگی می‌کند و توجه به امام ندارد، کور است. ما معشوق و اله ­مان الله است و آفریده شده ایم برای قرب به او و وظیفه دیگری نداریم. مثل یک جنین که در رحم مادر است که هدفی جز اینکه یک بدن سالم برای دنیا تهیه کند، ندارد. ما هم آفریده شدیم برای اینکه به قرب الهی برسیم، برای اینکه سالم از دنیا متولد بشویم. برای تولد سالم هم خداوند تبارک و تعالی، ائمه را به عنوان بزرگترین آیه برای اینکه ما به آن هدف خلقت برسیم، قرار داده است. بزرگترین دغدغه هر کسی در مورد خود و خانواده‌اش باید این باشد که من و خانواده‌ام چه نسبتی با معصوم داریم و چه فاصله‌ای با معصوم داریم. الان رابطه ما با او چگونه است؟ شباهت ما با او چگونه است؟ میزان قرب ما به او چگونه است؟ میزان محبوبیت ما و عزت ما در پیش امام معصوم چگونه است؟ اینها سوالات مهمی هستند که باید پاسخ داده شود. در نظام آخرت وقتی شما از اینجا وفات می‌کنید، فقط میزان قرب شما به امام و میزان وظائفی که نسبت به معصوم انجام داده اید، مهم است. مهمترین سؤال روز قیامت، موضع‌گیری تو نسبت به امام معصومت است. اینکه از زندگی تو چی برای امام و در اختیار امام معصوم است و تو در برطرف کردن موانع ظهورش چه نقشی داری؟ شما هم اگر کور باشید، به عذاب الیم الهی دچار می‌شوید. عذاب فقط برای کسانی که اعتقادی به امام معصوم ندارند یا امام معصوم را از زندگی‌شان حذف کردند، نیست. شما هم اگر امامتان را نبینید، دچار نابینایی می شوید. در ادامه حضرت می فرماید: « فَأَیْنَ یُتَاهُ بِكُمْ وَ أَیْنَ تَذْهَبُونَ كَالْأَنْعَامِ عَلَى وُجُوهِكُمْ = کجا گم‌تان کردند؟ و به کجا روی آوردید مثل چهارپایان؟». امام هیچ وقت تو را گم نمی‌کند. او سراغ تو می‌آید. تو باید حواست به او باشد. چون کسی که امامش را گم کند، مثل چهارپایان می‌ماند. یعنی بی هدف است و جایی ندارد که برود. می رود دنبال خانه بزرگتر، ماشین شیک‌تر، جای بهتر برای زندگی، رفاه، آسایش و در استخدام حیوانیت است مثل چهارپایان. «عَنِ الْحَقِّ تَصْدِفُونَ، وَ بِالْبَاطِلِ تُؤْمِنُونَ= شما از حق روی برمی‌گردانید و به باطل ایمان می‌آورید؟». ایمان به باطل یعنی اصالت دادن به پول، ثروت، بدن، جنسیت، زنانگی و مردانگی و نیازهایی مثل هوش، علم، تخصص. وقتی شما به اینها ایمان می‌آورید و اینها در زندگی شما اصل می‌شوند، از حق برمی ­گردید و به باطل ایمان می­ آورید. «وَ بِنِعْمَةِ اللهِ تَكْفُرُونَ= به نعمت الهی کفر ورزیدید». علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: «نعمت» در عرف قرآن، به معنی ولایت و امامت است. یعنی بزرگترین نعمت خدا وجود امام معصوم است که به ما داده است. چه کسی عظیم‌تر و دوست‌داشتنی‌تر و بهتر از یک امام که تو را به بالاتر از بهشت ببرد. از این بالاتر ما موجودی داریم؟ هم دنیایت را آباد می­ کند و هم آخرتت را.  «أَوْ تَكُونُونَ مِمَّنْ یُؤْمِنُ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَیَكْفُرُ بِبَعْضٍ= یا از شمار کسانی هستید که به بخشی از کتاب ایمان آورده و به بخشی دیگر کافر شده‌اید؟». خیلی از افراد مسلمان و مؤمن وقتی می‌گویند: ما دین را قبول داریم. وقتی سوال می کنیم چی را قبول داری؟ می گویند: نماز، روزه، حج، بعضیها خمس، بعضیها زکات، حجاب، اینها را قبول داریم. وقتی می‌گوییم: امام معصوم و امام زمان علیه السلام که رکن دین است را قبول داری؟ «فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ وَمِنْ غَیْرِكُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ طُولُ عَذَابٍ فِی الْآخِرَةِ الْبَاقِیَةِ، وَ ذلِكَ وَاللهِ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ= برای کسی از شما که این عمل [تبعیض در میان احکام و قوانین الهی] را انجام دهد. (بقره/۸۵) یا دیگران که چنین می‌کنند، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود (بقره/۸۵) و عذاب طولانی در آخرت جاوید نخواهد بود؟! این، به خدا همان رسوایی بزرگ است». به خدا قسم هیچ نکبت و بدبختی از این بالاتر نیست که انسان امامش را فراموش کند و دین را کامل رعایت نکند و بخواهد فقط به بعضی از احکام ایمان بیاورد. فلسفه واجبات الهی چیست؟ «إِنَّ اللهَ بِمَنِّهِ وَرَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَیْكُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ­یَفْرِضْ ذَلِكَ عَلَیْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَیْكُمْ بَلْ رَحْمَةً مِنْهُ- لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ- عَلَیْكُمْ لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنْ الطَّیِّبِ= همانا خداوند متعال با منّت و رحمتش وقتى فریضه ها را بر شما واجب كرد به آنها نیازى نداشت؛ بلكه از سر رحمتِ او بر شما بود كه خدایى جز او نیست». خداوند نیازی ندارد که احکام را بر شما واجب کند. او به خاطر رحمتش واجبات و محرمات را در زندگی ما قرار داده است. علت اینکه بعضی از چیزها واجب شدند و بعضی از امور حرام، این است که آدم های خبیث و طیب را از هم جدا کند. اگر کسی طیب و پاک باشد، دستورات الهی را زمین نمی‌گذارد، توهین و تحقیر نمی‌کند. به خاطر خوش آمدن این و آن و چه کسی راضی است و چه کسی راضی نیست و چه کسی خوشش می‌آید و چه کسی خوشش نمی‌آید، دستور دین را زیر پا نمی گذارد. یعنی اگر کسی واقعاً طیب و پاک باشد، هیچ وقت احکام الهی را زیرپا نمی‌گذارد. خبیث ها هستند که آیات و واجبات الهی را از زندگی‌شان حذف می­ کنند. به خصوص وجود مقدس امام زمان علیه السلام را. «وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ= و درونتان را بیازماید و آنچه را در دل هایتان هست، بیرون بكشد و البته خدا به اسرار دل­ها داناست».   گاهی انسان می‌خواهد ورزشکار و قهرمان دنیا بشود، باید یک وقت جدی برای ورزش بگذارد. به مربی­ اش اعتماد کند. هر چه او می‌گوید به شیرینی دریافت ‌کند و آن کار را انجام دهد. هر چقدر هم سخت باشد. این یک قاعده‌ است. خدا می‌خواهد آنچه که در سینه شماست را امتحان کند و ببیند وقتی که به شما می‌گوید یک چیزی واجب است، شما جدی می‌گیرید یا نه و رهایش می­ کنید. وقتی انسان در قلبش با دستورات الهی عاشقانه برخورد می‌کند، قلبش پاک شده و تطهیر و تثبیت می‌شود. قدرت، پرواز، سیادت، سروری و ریاست با عبادت الهی به دست می‌آید. اگر شما انسان ­هایی را می‌بینید که آدم های بزرگ و باشخصیت هستند و قدرت دارند به خاطر کیفیت عبادت شان است. چیزی که ما حاضر نیستیم برایش سرمایه‌گذاری کنیم. ما می‌خواهیم نمازمان را هر طور دلمان خواست بخوانیم و تمام شود و برویم دنبال زندگی‌مان. «لِتُسَابِقُوا إِلَى رَحْمَةِ اللهِ وَلِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِی جَنَّتِهِ= تا این که هر كدام نسبت به رحمتش از دیگرى پیشى گرفته و جایگاه تان در بهشت متفاضل گشته و مراتب هر كدام معلوم گردد». خداوند این کار را برای شما انجام داد تا برای به دست آوردن منازل خود در بهشت با همدیگر مسابقه بگذارید. الان اهل دنیا مسابقه می‌گذارند که چه کسی کجا زندگی کند. چه کسی خانه‌اش کجا باشد. چه کسی خانه‌اش چند طبقه باشد. چه کسی صاحبخانه و مستأجر باشد. چه کسی ماشین بهتر و بیشتری داشته باشد. همه با هم چشم و هم‌چشمی می‌کنند. به خدا قسم ما در بهشت خانه داریم و به ما نشان می‌دهند و می‌گویند اینها برای شماست و قرار بوده به آن برسید. دردناکتر از این وجود ندارد که انسان گرفتار عذاب بشود. اموال، خانه، همسران، حکومت و دولتش را در بهشت به او نشان بدهند و بگویند این حکومت تو بوده، این سعه دولت تو در بهشت بوده. اما نمی توانی به آنها برسی. امام می‌گوید: هر چه به شما بیشتر می‌رسد، ما خوشحال‌تر هستیم. پس خدا نیامده شما را با واجبات و حرامش به دردسر بیاندازد. خدا آمده از روی لطفش و به خاطر رحمتی که دارد، شما را به خودش برساند و خلیفه الله شوید. «فَفَرَضَ عَلَیْكُمُ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّكَاةِ وَالصَّوْمَ وَالْوَلَایَةَ= واجب کرد بر شما حج و عمره و نماز و زکات و صوم و ولایت را». احکام الهی تشریف است، نه تکلیف. یعنی شما را به شرافت می‌رساند. «وَجَعَلَ لَكُمْ بَاباً تَسْتَفْتِحُونَ بِهِ أَبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَمِفْتَاحاً إِلَى سَبِیلِهِ = برای شما دری قرار داد تا به وسیله آن به فرائض پی ببرید و کلیدی برای شما به سوی خدا باشد». یعنی بالأخره به خدا بگویی: خدایا! من را برای آن مقام آفریدی، من باید چه کار کنم به آن برسم؟ همین­طوری بی حساب که نمی‌رسم؟ اینجاست که انسان به ضرورت داشتن یک مربی دلسوز و یک پدر مهربان بالای سر خودش پی می‌برد. ما برای کارهای جمادی‌مان صد تا معلم می‌گیریم. برای کارهای حیوانی‌مان معلم و مربی می‌گیریم، برای کارهای گیاهی‌مان مربی می‌گیریم. برای کارهای درسی در هر رشته مربی می‌گیریم. می‌گوید در بخش انسانی مربی‌ات کیست؟ چه کسی تو را شبیه خدا می­ کند؟ چه کسی تو را شبیه معصوم می‌کند؟ استادت کجاست؟ مربی‌ات کیست؟ چطوری زندگی می‌کنی؟ خدا برای ما دری قرار داد تا به وسیله آن، فرائض و واجبات را بفهمیم و یک کلیدی برای راه خودش قرار داد تا راه را گم نکنیم. چرا انسان به امام معصوم نیاز دارد؟ ببینید آنهایی که ائمه اطهار را ندارند چقدر در زندگی‌شان حیران و سرگردان هستند. مثل چهارپایان. حضرت نمی‌خواهد توهین کند. چون چهارپایان قوانین زندگی دارند و ارزش دارند. آنها خدمت به خلق، خدمت به هم‌نوع دارند. آنها غیرت ناموسی دارند. آنها حیا دارند. آنها هم بهشت می‌روند. ولی شما مثل چهارپایان هستید. چون مختار هستید، دیگر نمی‌توانید مثل چهارپا زندگی کنید. اگر مثل چهارپا زندگی کنید، از چهارپا عقب‌تر می‌افتید و دچار حیرت در زندگی‌تان می‌شوید. پس باید از اهل بیت علیهم السلام تبعیت کرد. برای همین فرمودند: «لَوْلاَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ وُلْدِهِ كُنْتُمْ حَیَارَى كَالْبَهَائِمِ لاَ تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ اَلْفَرَائِضِ= اگر محمد صلی الله علیه و آله و اوصیائش نبودند شما مثل چهارپایان حیران می‌شدید و یك واجب از واجبات را هم نمى‌دانستید». «وَهَلْ تُدْخَلُ مَدِینَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا؟!= آیا می‌شود به شهر وارد شویم مگر از درش؟». این کلام ما را به یاد جمله زیبای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می اندازد که فرمود: «أنا مدینة العلم و علیٌ بابها= من شهر علم هستم و علی باب آن». حالا فهمیدید چرا در زیارت آل یس می‌خوانیم: «السلام علیک یا باب الله»؟ برای این که امام زمان علیه السلام باب خداست. شما نمی‌توانید هیچ قربی به خدا پیدا کنید، جز از طریق امام زمان‌تان. هر قربی را تصور کنید، توهمی است. « فَلَمَّا مَنَّ عَلَیْكُمْ بِإِقَامَةِ الْأَوْلِیَاءِ بَعْدَ نَبِیِّكُمْ قَالَ اللهُ فِی كِتَابِه: "اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً[2]"= منت گذاشت بر شما به اینکه اولیاء خودش را بعد از پیامبر به شما معرفی کرد. همان طور که خدا در کتابش گفت: "الیوم اکملت لکم ....=امروز، دین شما را كامل كرده و نعمت خود را بر شما تمام نموده و اسلام را برایتان دین پسندیدم"». «اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ» مخصوص غدیرخم است که وقتی پیامبر از سوی خدا امیرالمؤمنین علیه السلام را منصوب کرد، این آیه آمد که "امروز من دین‌تان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم به اینکه اسلام برای شما دین باشد". یعنی بدون امام، اسلام مرضی خدا نیست. خدا اسلام بدون امام معصوم را قبول ندارد. «وَ فَرَضَ عَلَیْكُمْ لِأَوْلِیَائِهِ حُقُوقاً= خدا نسبت به اولیاء خودش حقوقی را بر گردن شما واجب کرده». امام وظیفه دارد تلاشش را بکند. حتی اگر او را بکشند، زن و بچه‌اش را بکشند، بچه‌هایش را جلویش تکه‌تکه کنند، ناموسش را بزنند و به اسارت ببرند. هر بلایی سرش بیاورند امام به­ خاطر شما رعایت کند و آن مصائب را تحمل کند. شما هم نسبت به امام وظائفی دارید. امام زمان علیه السلام به این عظمت، یک پدر مهربانی به این عظمت باورتان می‌شود 1180 سال آواره باشد؟ در کجای تاریخ بشریت شما یک آوارگی به این بزرگی دیده اید؟ ما وظیفه‌مان را نسبت به امام زمان علیه السلام انجام نداده ایم. این خیلی کمرشکن و سخت است. خدا نکند ما جزء کسانی باشیم که امام‌مان را فراموش کرده باشیم. «أَمَرَكُمْ بِأَدَائِهَا لِیَحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءِ ظُهُورِكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَمْوَالِكُمْ وَمَآكِلِكُمْ وَ مَشَارِبِكُمْ وَ یُعَرِّفَكُمْ بِذَلِكَ اَلْبَرَكَةَ وَ اَلنَّمَاءَ وَ اَلثَّرْوَةَ وَ لِیَعْلَمَ مَنْ یُطِیعُهُ مِنْكُمْ بِالْغَیْبِ = و امر فرمود كه آنها را اداء نمایید تا بدین ترتیب همسران و اموال و خوردنی­ ها و نوشیدنی­ هایتان بر شما حلال شود و به واسطه ایشان بركت و رشد و نمو و پیدا شدن ثروت را به شما تعلیم نموده تا از بین شما مطیع علم پیدا كند به غیب». خدا یک چیزهایی را واجب کرده نسبت به امامان که شما باید رعایت کنید و شما را مأمور کرده که اینها را رعایت کنید تا آنچه از زنان و اموال و خوردنی ها و نوشیدنی ها در اختیار دارید، بر شما حلال باشد. نمی‌شود که ما از نعمتهای خدا استفاده کنیم و حجت خدا را رها کنیم. این فایده ندارد. وقتی امام را رها کنید، نکبت در زندگی‌تان می‌آید و خیر در زندگی‌تان نمی‌بینید. مودت اهل بیت، مزد رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله است «وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: "قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى"= خداوند تبارك و تعالى در قرآن مى‌فرماید: " بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم كه مودت و محبت مرا در حقّ‌ خویشاوندان منظور دارید"». مودت خاندان پیامبر یعنی عشق، وفاداری و محبت همراه با فداکاری. نه فقط دوست داشتن. خداوند نگفته فقط محبت داشته باشید. چون اهل سنت هم محبت دارند. مسیحیان هم محبت دارند. از ما مودت خواسته. مودت یعنی اینکه تو سبک زندگی‌ات به گونه ای باشد که در اختیار امام زمانت باشی. تو بدون اذن امام زمان انتخابی برای خودت نکن. بدون اذن امام زمان علیه السلام یک سبک زندگی را انتخاب نکنی که تو را از چادر حضرت دور کند و دستت را از دست فاطمه زهرا سلام الله علیها جدا کند. «وَاعْلَمُوا أَنَّ مَنْ بَخِلَ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللهُ الْغَنِیُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَراءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ= بدانید هر کس بخل بورزد، نسبت به خودش بخل کرده و خدا غنی است و شما فقیر هستید و نیست معبودى جز او». وقتی بخل دارید از اینکه مالتان را در راه امام زمان علیه السلام انفاق کنید، یا وقت، جوانی و استعداد گیاهی‌تان را در اختیار حضرت بگذارید، بخل می‌کنید از اینکه از بخش زندگی اجتماعی‌تان و از موقعیت‌تان در راه حضرت صرف کنید، یا بخل می‌ورزید از اینکه از دانش و آگاهی‌تان در راه حضرت صرف کنید، یعنی حضرت را در زندگی­ تان فراموش کرده اید. پس بهتر است در دعاهایمان، فرج حضرت را از خدا بخواهیم. [1] . سوره اسراء/ آیه 72. [2] . سوره مائده/آیه 3. قا/220 جامعه کبیره/ ابواب الایمان

صوت

1 - کسانی که در قیامت کور محشور می شوند

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 6074
زمان انتشار: 5 فوریه 2017
| |
در تربیت انسانی نیاز به مربی و الگو داریم

استاد محمد شجاعی

در تربیت انسانی نیاز به مربی و الگو داریم

 در مورد انسان نیز که می خواهد شبیه خلیفه الله شود، باید یک مربی داشته باشد که خودش خلیفه الله باشد. اگر یک کسی خودش مثل الله نباشد که قرآن به آن «مثل اعلی» می گوید، آن وقت چطوری می تواند تو را مثل خودش تربیت کند.

هدف خلقت ما و از آمدن به زمین چیست؟ همان طور که قبلاً بیان شد، ما یک بخش جمادی داریم که به دنبال کمالات جمادی است. مثل پول، ثروت، خانه و مقام. یک بخش گیاهی داریم که به دنبال غذا و خوراک، شکم، تولید مثل، زیبایی، لطافت اندام است. یک بخش حیوانی داریم که به دنبال ازدواج، خانواده و تشکیل جامعه مدنی و سلسله مراتب زندگی اجتماعی، رئیس شدن، فرماندار شدن و رئیس جمهور شدن است. یک بخش عقلی داریم که به دنبال درس خواندن است. این بخش ها هیچ کدام من اصلی ما نیست.  بخش اصلی من، بخش «فوق عقلانی» و «بی نهایت» من است که باید شبیه الله شود تا به بی نهایت برسد. یعنی می خواهد مثل خود خداوند خلق کند. هیچ مجهولی نداشته باشد. به قدرت مطلق، زیبایی مطلق و... برسد. این غایت انسان است.   حالا انسانی که قرار است به این بزرگی شود، احتیاج به مربی دارد. باید یک مربی به وزان شخصیت خودش داشته باشد. همان طور که شما الان می خواهید یک جا در کلاسی ثبت نام کنید؛ مثلاً رانندگی. به طور طبیعی می روید آموزشگاه ثبت نام می کنید، برایت تعیین مربی می کنند، بعد زیر نظر این مربی آماده هستی خودت را به او بسپاری که او روی تو کار کند تا راننده شوی. یعنی به یک شدنی و مهارتی می رسید و آن کسب مهارت رانندگی است.  در مورد انسان نیز که می خواهد شبیه خلیفه الله شود، باید یک مربی داشته باشد که خودش خلیفه الله باشد. اگر یک کسی خودش مثل الله نباشد که قرآن به آن «مثل اعلی» می گوید، آن وقت چطوری می تواند تو را مثل خودش تربیت کند. دلیل این که قرآن تأکید بر مودت اهل بیت علیهم السلام کرده است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى= بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نیستم مگر دوستى در باره خویشاوندان». (سوری شوری/آیه 23) چون آن کسی که می تواند تو را به لیاقت خودش تربیت کند و به ابدیت و جاودانگی و هدف خلقتت راهنمایی کند و تو را شبیه الله کند، «امام معصوم» است.

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

Top
شناسه پرسش: 5701
30 اکتبر 2016
| |
پرسش109.
پاسخ:

منبع:

کلیدواژه ها: ، ، ، ،

مظلوم عصر

«مهدی ما در عصر خویش مظلوم است. تا می‌توانید درباره‌ی او سخن بگویید و قلم‌فرسایی کنید. آنچه در باره‌ی شخصیت وی بگویید، درباره‌ی همه‌ی معصومین گفته‌اید؛ زیرا ایشان همه در عصمت، ولایت و امامت یکی اند و چون عصر، عصر مهدی ماست، سزاوار است درباره‌ی او سخن‌ها گفته شود... باز تأکید می‌کنم که درباره‌ی مهدی ما زیاد بگویید و بنویسید. مهدی ما مظلوم است. بیش از آنچه نوشته و گفته اند، باید در باره‌اش نوشت و گفت.» (امام حسین علیه‌السلام) (مجتهدی سیستانی، صحیفه مهدیه: 51-52)

شناسه مطلب: 3795
زمان انتشار: 18 اکتبر 2015
| |
مصیبتِ اعظم یعنی غیبتِ امامِ معصوم

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

مصیبتِ اعظم یعنی غیبتِ امامِ معصوم

مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ­ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟

ما باید اول تکلیف خودمان را روشن کنیم که فطرت­ گرا هستیم یا طبیعت­ گرا. علت اینکه بعضی ­ها حتی جبهه رفته و جنگیدند ولی تحولی پیدا نکردند این است که طبیعت­ گرای مذهبی بوده ­اند. شمر جانباز لشکر امیرالمؤمنین و استاد حدیث و قرآن است ولی از آنجا که طبیعت­ گراست روی سینه ­ی حضرت نشسته و سر سیدالشهدا «علیه السلام» را از تن جدا می ­کند. اما حرّ فطرت­ گرایی در لشکر عمر بن سعد است که وقتی بین انتخاب بهشت و جهنم می ­ماند، بهشت را بر می ­گزیند. دو برادری هم که در لحظات آخر ندای «هل من ناصر ینصرنی» را پاسخ داده و از لشکر عمر سعد خارج و در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت می­ رسند اینگونه بودند. عمر سعد می­ گوید که می­ دانم کمک به حسین «علیه السلام» بهشت است و ماندن در آن طرف جهنم، و اکثر لشکریان او هم این را می­ دانستند ولی ضمناً طبیعت­ گرا بودند لذا با این که محبّ حضرت بودند ولی با کوچکترین تهدید یا وعده­ ای مقابل حضرت می­ ایستادند. در طول تاریخ حزب الله حقیقی همیشه پیروز بوده­ است هر چند که به لحاظ عده و عُدّه از همه پایین­ تر بوده ­است قرآن علت آن را ویژگی های لشکر و حزب مقابل آن می­ داند؛ «لانّهم قومٌ لا یفقهون»، «... قومٌ فاسقون» انسان تا زمانی که فطرت­ گرا نشود به پیروزی دست نمی­ یابد هرچند که ظاهرش مذهبی و لو مرجع تقلید باشد. طبیعت­ گرا از خدا و آسمان لذت نمی­ برد. شخصی می­ گفت که من اگر نماز بخوانم و خدا حوائجم را بر نیاورد رابطه ­ام با خدا خراب می­ شود به همین دلیل اصلاً نماز نمی­ خوانم. این شخص قطعاً طبیعت­ گراست. این افراد رابطه ­شان با خدا در گرو آسایش دنیایی­ شان است که اگر خدشه ­ای به زندگی ­شان وارد شود اول خدا را کنار می گذارند. البته اینگونه اشخاص از اول با خدا نبودند. قرآن در رابطه با این گروه اینطور می­ فرمایند: «و من النّاس من یعبُدُ الله علی حرفٍ...» و سیدالشهدا «علیه السلام» هم مردم را بنده­ ی دنیا دانسته که اگر دچار بلایی شدند دینداران کم هستند. «النّاس عبیدُ الدُّنیا و اذا مُحسّوا بالبلاء قلّت دیّانون...» اگر اکثریت مردم طبیعت­گرا نبودند الان امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در آوارگی و تنهایی به سر نمی­ برد. طبیعت­ گراهای مذهبی حاضرند برای مجالس اهل بیت «علیهم السلام» و شام و نهار آن هزینه کنند ولی شمشیر نمی ­زنند تا امام را از غیبت رهایی بخشند. اینها برای آرام کردن وجدانشان کربلا و مکه رفته و شام و نهار می­ دهند. مهم نیست که ما در زمان امام حسین «علیه السلام» بودیم یا نه، بلکه مهم آن است که امروز که حسینِ زمانِ ما، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داده است، خودمان را به کربلای ایشان رسانیده ­ایم و یا در راه کربلایش هستیم یا نه؟؟؟ جهان باید به دستان چه کسی اداره شود؟ هیچ انسانی ظرفیت، علم و کمال امام معصوم را ندارد. آیا وقت آن نیست که اقرار کنیم هیچ انسانی نیز به اندازه او شایستگی حاکمیت و رهبری بر مردم را ندارد؟ آیا کسی که به تمام جوانب وجودی انسان آگاه بوده و تمام سعادت دنیا و آخرتش را می شناسد شایسته حاکمیت بر جهان هستی نیست؟ اینجاست که معنای عبارت مصیبت اعظم را که در زیارت عاشورا آمده به خوبی درک می کنیم. بزرگترین مصیبت برای انسانها حذف امام معصوم از جامعه و دور ماندن از رهبری دینی و فطری است. تمام مشکلات بشر نیز در عصر حاضر ناشی از همین فقدان است. پس قضاوت کنید؛ آیا اعتقاد شیعیان به امامت و رهبری امام معصوم در جامعه، متعصبانه است؟... آیا عقل و فطرت بر لزوم این رهبری گواهی نمی دهند؟   و اما حرف آخر: تنظیم نوع شادی ­ها و غم ­ها فقط به معنای شادی کردن در اعیاد و عزاداری در مصیبت ­های اهل بیت «علیهم‌السلام» نیست، بلکه انسان برای موفقیت در این هدف، باید سبک زندگی خویش را از نگاه اهل بیت تنظیم نماید. اگر سبک زندگی انسان، با سبک زندگی اهل بیت «علیهم‌السلام» هم جهت باشد، قطعاً نوع غم ­ها و شادی­ هایش نیز با آنها یکسان خواهد بود.   برگرفته از مبحث ما و امام زمان، استاد محمد شجاعی

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ،

Top
شناسه مطلب: 1691
زمان انتشار: 21 ژانویه 2015
| |
آيا آياتي در قرآن هست كه اشاره مستقيم به امام زمان(عج) دارد؟

آيا آياتي در قرآن هست كه اشاره مستقيم به امام زمان(عج) دارد؟

برای مشخص شدن پاسخ، نیاز به بیان مقدمه ای است . از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود: البته باید دانست كه قرآن به صورت كلی سخن می گوید و برای تشریح و تفسیر آن باید به سراغ آگاهان از حقایق قرآنی ـ معصومین (ع) ـ رفت كه «الراسخون فی العلم» (آل عمران7) هستند. به عبارت دیگر، وظیفه و مسئولیت روشنگری و بیان مقصود آیات قرآن به حجت های الهی واگذار شده است. (حدیث ثقلین، مستدرك حاكم، ج 3 ، ص 148، طبع داردالمعرفه، بیروت) از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود: 1 ـ آیاتی كه ضرورت وجود حجت الهی را در زمین بیان می كنند.: از نظر قرآن كریم، در طول تاریخ زندگی بشر، هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نبوده و خداوند برای هر امتی فردی مناسب را برگزیده تا انسان ها را در راه رسیدن به كمال مطلوب رهنمون باشند؛ چنان كه خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستی كه تو بیم دهنده ای و برای هر جامعه راهنمایی هست. رعد/7) پس همواره یك بیم دهنده و هدایتگر در جوامع انسانی حضور دارد كه از جانب خدا برگزیده شده است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد كه مردم را به آنچه رسول الله آورده (دین اسلام) هدایت می كند». («و فی كل زمان امام منا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسی، بحارالانوار، ج 23 ، ص 5) از مجموع این آیه و روایت، ضرورت وجود حجت الهی به عنوان هدایت گر در هر عصر، به خوبی فهمیده می شود. دلیل دیگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه این است كه قرآن مبین و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم كسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن از محكمات و متشابهات آگاه نیست. پس به حكم عقل قطعی پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین ، مخزن العرفان در تفسیرقران، ج 3، ص 39، توضیح آیه ی 44 ،نحل) امامان معصوم (ع) مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی اند و نعمات و بركات خداوند متعال به واسطه آنها و به یمن حضورشان به انسان ها داده می شود، كه اگر لحظه ای بركت وجودشان نباشد، زمین اهلش را فرو می برد. ( در بحارالانوار، به مقوله ای لزوم وجود همیشگی رهبر آسمانی بر می خوریم. (مجلسی بحارالانوار، ج 23 ، ص 56)) اما این كه مصداق این امام معصوم كیست و چه هویتی دارد،‌روایات فراوانی وارد شده كه بیان می دارند این فرد امام مهدی فرزند امام حسن عسكری (ع) است و ... . ( ر.ك: صافی، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسی نوری، میرزا حسین، النجم الثاقب؛ مجلسی بحارالانوار) 2 ـ آیاتی كه بشارت به حكومت صالحان و مومنان بر روی زمین می دهد: بر اساس ده ها آیه از قرآن كریم موضوع ظهور حضرت مهدی (عج) قابل استناد است. تمركز غالب این آیات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستادن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یك حكومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مكاتب و ادیان است. قرآن كریم از یك سو بیان می كند این بشارت در بعضی كتب آسمانی دیگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ، انبیاء /150) از سوی دیگر این بشارت را به اراده خداوند استناد می دهد: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم»(قصص/5) این آیات بشارت به ظهور می دهند كه در تفسیر آنها روایات زیادی وجود دارد. در آیه ای دیگر خداوند حكومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ی الهی» بر بندگان با ایمان خود بیان می كند و امنیت و آرامش را مژده می دهد: «خداوند به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را كه بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر كند و بیمشان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و ... ». (نور 55) روایات معصومان (ع) این آیه را بر حضرت حجت ولی عصر‌ (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رك: فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص 34) آیات متعددی در شان امام مهدی (عج) هست كه امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حكومت جهانی ان عدالت گستر بیان نموده اند . در زمینه ظهور و قیام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مى‏توان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد : 1. غلبه نهایى حقّ بر باطل و شكست جبهه كفر و فساد و نفاق(12) ؛ 2. جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاكمیت صالحان و نیكان(13) ؛ 3. گسترش و فراگیرى دین حقّ در برهه‏اى خاص از زمان(14) ؛ 4. از آن روز موعود، تحت عناوین ایام اللّه(15)، وقت معلوم(16)، روز نصرت و پیروزى(17) و طلوع فجر و سلامتى(18) و... یاد شده است ؛ 5. در آیاتى از آن حضرت با نام‏هاى نعمت باطنى(19)، بقیة اللّه(20)، كلمه باقیه(21)، اولى الامر(22) ؛ مهتدون(23) (مهدى) ؛ اقامه كننده نماز(24)، مضطرّ(25)، جنب اللَّه(26)، حزب اللَّه(27)، فجر(28)، «نهار اذا تجلى»(29) و... نام برده است. 6. خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را كامل مى‏كند(30) ؛ 7. در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مى‏شود(31) ؛ 8. او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است(32) ؛ 9. زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(33) ؛ 10. در روز پیروزى، ایمان آوردن كافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(34) ؛ 11. هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد(35) ؛ 12. حضرت مهدى «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» است(36) ؛ 13. او تأمین كننده امنیت و آرامش در روى زمین است(37). برای توضیح بیشتر به چند آیه به طور خلاصه اشاره می شود: :خداوند در آیه 55 سوره نور می فرماید: «وَعَدَاللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ فی الاَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الِّذی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِكُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاٌولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛« [خداوند به كسانی از شما كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده داده كه آنها را به یقین خلیفه روی زمین كند، آن گونه كه پیشینیان آنها را خلافت (روی زمین) بخشید، و دین و آیینی را كه برای آنها پسندیده است پا برجا و ریشه دار سازد ، و بیم و ترس آنها را به آرامش و امنّیت مبدّل كند، آن چنان می‏شود كه تنها مرا می‏پرستند ، و چیزی را شریك من نخواهند كرد، و كسانی كه بعد از آن كافر شوند آنها فاسقند]» . در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است كه سرانجام حكومت روی زمین را در دست خواهند گرفت ، و دین اسلام فراگیر خواهد شد، و ناامنی ها و وحشت ها به آرامش و امنّیت مبدّل می‏گردد، شرك از سراسر جهان برچیده می‏شود ، و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه می‏دهند ، و نسبت به همگان اتمام حجت می‏شود، به گونه‏ای كه اگر كسی بعد از آن بخواهد راه كفر را بپوید، مقصر و فاسق خواهد بود. (مخصوصاً در بخش آخر آیه دقت كنید). گرچه این امور مهم كه مورد وعده الهی بوده است در عصر پیامبر اكرم (ص) و زمانهای بعد از آن در مقیاس نسبتاً وسیعی برای مسلمین جهان تحقق یافت و اسلام كه روزی در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود كه مجال كمترین ظهور و بروزی به آن نمی‏دادند ، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر می‏بردند، سرانجام نه فقط شبه جزیره عرب، بلكه بخشهای عظیمی از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبهه‏ها شكست خوردند؛ ولی با این حال حكومت جهانی اسلام كه سراسر دنیا را فرا گیرد و شرك و بت‏پرستی را به كلی ریشه كن سازد، و امنیّت و آرامش و آزادی و توحید خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نیافته است. پس باید در انتظار تحقق آن بود. این امر مطابق روایت متواتره در عصر قیام مهدی(ع) تحقق خواهد یافت، بنابراین یكی از مصادیق این آیه در عصر پیامبر (ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شكل وسیعترش در عصر قیام مهدی (ع) خواهد بود و این دو با هم منافاتی ندارد، و این وعدة در هر دو مرحله باید تحقق یابد ( پیام قرآن ج 9، حضرت آیت الله مكارم شیرازی). همچنین در قرآن می‏فرماید: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّّّ الارْضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحُونَ» كه مفاد ظاهر آن این است كه: «و هر آینه ما در زبور بعد از ذكر نوشتیم كه البته بندگان صالح من وارث زمین می‏گردند». این آیه از بشارت حتمی الهی خبر می‏دهد كه شایستگان و صلحاء، وارث زمین و صاحب آن می‏شوند و چون در آیات قبل از این آیه از زمین خاصی سخنی به میان نیامده است لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر این است كه مراد تمام زمین است. بنابر این، آیه خبر از روزگاری می‏دهد كه زمین و ادارة آن در همة قاره‏ها و همة مناطق و معادن آن در اختیار بندگان شایسته خدا در آید، چنانكه در آیات دیگر نیز همین وعده را فرموده است. مانند آیة: : «وَ نُریدَ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتَضْفِوُا فِی الْأَرْضِ وَ َنْجَعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛قصص/5 و اراده كرده‏ایم كه بر كسانی كه در زمین ضعیف و ذلیل نگه داشته شده‏اند منت گذارده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم»و... 12) ر.ك : اسراء (17)، آیه 81. 13) قصص (28)، آیه 5، انبیاء (21)، آیه 105. 14) توبه (9)، آیه 23. 15) ر.ك : جاثیه (45)، آیه 14، ابراهیم (14)، آیه 5. 16) ر.ك : حجر (15)، آیات 36-38. 17) عنكبوت (29)، آیه 10. 18) قدر (97)، آیه 50. 19) لقمان (31)، آیه 20. 20) هود (11)، آیه 86. 21) زخرف (43)، آیه 28. 22) نساء (4)، آیه 59. 23) بقره (2)، آیه 9. 24) حج (22)، آیه 41. 25) نمل (27)، آیه 62. 26) زمر (39)، آیه 56. 27) مجادله (58)، آیه 22. 28) فجر (89)، آیه 1. 29) لیل (92)، آیه 2. 30) صف (61)، آیه 8. 31) حدید (57)، آیه 17. 32) شورى (42)، آیه 41. 33) زمر (39)، آیه 69. 34) سجده (32)، آیه 29. 35) آل عمران (3)، آیه 8. 36) نور (24)، آیه 35. 37) همان، آیه 55. 38) انبیاء (21)، آیه 105. 39) پرسش‏ها و پاسخ‏ها، ص 185.

کلیدواژه ها: ، ، ، ، ،

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed