مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«استعاذه» به معنای پناه بردن است. توجه به خدا و یاد او که روح استعاذه است، انسان را متوجه این حقیقت میکند که هیچ نیرویی بدون تکیه بر قدرت و ارادة مطلقه الهی در جهان کارگر نیست و جز خدا مؤثری نیست. غم و اندوه، ناتوانی، تنبلی، خساست، ترس و گرفتاری هایی مثل مقروض شدن و مغلوب شدن دشمن، مصادیقی است که انسان را دعوت به پناه بردن به خدا می کند.
«استعاذه» به این معناست که انسان درک درستی از جایگاه خود در نظام خلقت داشته باشد. یعنی بداند وجود خودش و همه موجودات نسبت به حق تعالی، عین ربط، فقر، نیاز و وابستگی است. بداند که همه ی فیوضات و رزق هائی که به انسان عطا می شود، از ناحیه خداست.
نظام خلقت این گونه نیست که خداوند موجودی را بیافریند و او را رها کند. بلکه مدیریت خداوند مثل مدیریت صورت ذهنی است که ما به خود داریم. بدین معنا که صورتی را در ذهن نگه می داریم تا زمانی که به او توجه داریم. ولی به محض این که توجه ما به آن قطع شود، آن صورت از بین می رود. همه موجودات نیز لحظه به لحظه از خداوند هستی می گیرند. وقتی انسان به این فقر ذاتی خود پی برد، در این صورت معنای «استعاذه» و «پناهندگی» به حق تعالی روشن می شود.
وقتی به خدا می گوییم: «خدایا من از خود چیزی ندارم و هر حول و قوه ای از جانب تو است، این توحید افعالی نامیده می شود. در توحید افعالی شعار ما این است: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ= هیچ توان و قوه ای نیست مگر به وسیله ی خدای والا و بزرگ». یعنی هیچ جا قدرت و توانی نیست مگر به عنایت خدا.
انسان همواره در مسیر زندگی اش با موانعی رو به رو می شود و می خواهد آنها را از سر راه خود بردارد. چه خوب است که مثل بچه ها عمل کنیم. بچه ها از نظر توحیدی، به عرفان نزدیک ترند. چون واقف به عجز خودشان هستند. هیچ «من»ی ندارند و به محض برخورد با هر ضعفی، داد و فریاد می کنند و به پدر و مادر توجه می کنند. خوب است که ما هم در زندگی این گونه باشیم. اعتراف به فقر ذاتی خود کنیم و امید به کسی نداشته باشیم، جز آن که همه حول و قوه ها به دست اوست: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ». فهم این مسئله، در موفقیت و شکستن بن بست ها، غم ها و گرفتاری های زندگی فوق العاده مهم است.
در دعای کمیل می خوانیم: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسَ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ = رحم فرما بر کسی که سرمایه اش، امید و ساز و برگش، گریه و زاری است».
این همان توحیدی است که با حقیقت انسان سازگاری دارد. اما نفس و شیطان با وسوسه، برداشت توهمی از خدا در ذهن انسان ایجاد می کنند که ای انسان! تو مستقلی و همه چیز به دست خودت است. حتی در مقابل خدا هم می توانی بایستی و فقط به خود و توان خودت تکیه کنی.
اسلام اعتماد به نفس را تایید می کند، ولی با اتکال به خدا. مثل حضرت موسی (علیه السلام) که با اعتماد به نفس و به تنهایی مقابل فرعون ایستاد، اما تکیه اش بر خدا بود.
شایسته است انسان در تمام صحنه های زندگی وابسته به خداوند باشد و با تکیه بر او، اعتماد به نفس داشته باشد.
در ارتباط عاشقانه با خدا و امامان معصوم و نیز در برطرف کردن ضعف و اشتباهات، «استعاذه و پناهندگی» لازم است.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با همه عظمتش، استعاذه اش به خدا از همه بیشتر بود. حضرت همیشه با حالت گریه و تضرع در نماز می فرمود: « إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَة عَینٍ أبداً= خدایا هرگز به اندازه ی یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وا مگذار».
هیچ وقت عجب نداشت و دائماَ به خدا پناه می برد. نه مثل بعضی از افراد که با علم، پول، سواد و دانش، مقام و... به خودشان می بالند. این روحیه خیلی خطرناک است. باید از آن به خدا پناه برد.
مولانا چه زیبا فرمود:
ما همه شیران ولی شیر عَلم حملهشان از باد باشد دم بدم
موانع «استعاذه» چیست؟
«استعاذه» در جائی شکل می گیرد که وقتی با مانعی روبرو شدید، بگوئید: خدایا من به تو پناه می برم. هر چقدر سطح معرفت انسان بیشتر شود، دعا، تضرع، خواری و استعاذه اش هم بیشتر می شود. با درک این مطلب، رابطه انسان با حق تعالی با پناهندگی، قدرت بیشتری می گیرد.
«استعاذه»، توصیه ای است که در آیات متعدد و روایات مختلف آمده است. خطاب های استعاذه به پیامبر (صلی الله علیه و آله )در سوره ناس و فلق با تعبیر «قل اعوذ برب...» است و در این دو سوره، راه غلبه بر شیاطین و دفع شرور بیان شده است.
«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ/ مَلِکِ النَّاسِ/ إِلَهِ النَّاسِ/ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ= بگو پناه مى برم به پروردگار مردم/ پادشاه مردم/ معبود مردم/ از شر وسوسه گر نهانى»
هر کس در مشکلات شغلی، تخصصی و صنفی، به رب خودش پناه می برد. مثلا در کشور اگر به کسی ظلم شود، به قوه قضائیه پناه می برد. ما هم در همه صحنه های زندگی اعم از مشکلات، غم ها، وسوسه های شیطان و نفس باید به خدا پناه ببریم. چون رب ما، پادشاه مملکت وجود ماست.
این جمله زیبا و درستی است که قدیمی ها در هر مشکلی می گفتند: «پناه بر خدا». بنابراین، «پناهندگی» همه غصه های انسان را برطرف می کند. کسی که الله را دوست دارد، هیچ وقت نباید غصه ای داشته باشد. غصه، ترس، شکست و اضطراب زمانی به سراغ انسان می آید که رابطه اش با خدا قطع باشد.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در هر چیزی به خدا پناه می بردند و این طور می فرمودند: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِكَ مِنَ الهَمِّ و الحُزنِ و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ و الجُبنِ و ضَلَعِ غَلَبَةِ وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ[1]= بار خدایا! من به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلی و خساست و ترس و چیرگی قرض و چیرگىِ دشمن».
«الهَمِّ و الحُزنِ» یعنی خدایا به تو پناه می بریم از دغدغه هایی که ذهنمان را مشغول می کند و ما را از حرکت به سمت ابدیت باز می دارد. ذهن باید آزاد، شفاف و قوی باشد. اگر این طور نبود، باید به خدا پناه برد.
«و العَجزِ و الكَسَلِ و البُخلِ» یعنی از ناتوانی و عجز به خدا پناه ببریم. مبادا آدم ضعیفی باشیم. اگر کسی بخواهد در هر مرحله از شئون وجودی اش (حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی) از منشا بی نهایت روزی بیشتری طلب کند. باید به نفع به بندگان خدا از خودمان خروجی داشته باشیم و هر چه این خروجی بیشتر باشد، دریافت از خدا هم بیشتر می شود. یکی از منافع خروجی داشتن برای مردم، این است که عمر انسان طولانی می شود. قرآن در این خصوص فرمود: «مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ= هر کس به مردم نفع برساند، در زمین باقی می ماند» رعد ۱۷
آدمی که شجاعت انفاق ندارد، این نشانه ی آن است که به خدا اعتماد ندارد. برای همین است که از خرج کردن در راه خدا می ترسد.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَساوِی العُیوبِ= بُخل، گرد آورنده همه عیب هاى زشت است».
اگر ترس را از وجودتان دور کنید، خیر و برکت به سراغتان می آید. همان طور که در ارتباط با خانواده و دوستان، بدون حساب خرج می کنید، در ارتباط با دین و بر طرف کردن موانع ظهور حضرت هم نباید چرتکه انداخت. خودتان را کاملا وقف کنید؛ از مال تا همه بخش های وجودی تان را عاشقانه به پای خدا بریزید. آن وقت خدا هم عاشقانه به پای شما می ریزد.
«و الجُبنِ» یعنی ترس. از ترسیدن به خدا پناه ببریم که ترس به سراغ مان نیاید. آدم ترسو نمی تواند رشدی داشته باشد. هر چقدر نفس انسان ترس بیشتری داشته باشد، فشار و وحشت قبر زیادتری خواهد شد. چون قبر ظهور محتویات نفس است. وقتی وارد برزخ می شوید، در حقیقت وارد نفس و باطن خودتان شده اید. همان باطنی که در دنیا ساخته اید.
اضطراب یک عمل دروغ و بی منطق است. خودتان هستید که به خاطر نگاه محدود، همه چیز عالم را را ترسناک می بینید. فکر می کنید که شاید تصادف کنم، شاید بمیرم، شاید پول گیرم نیاید و... اما دنیا مثل پلی است برای رد شدن. خانه گذر است. پس چرا باید بترسیم یا اضطراب داشته باشیم!
بسیاری از اضطراب ها و ترس ها ریشه عقلانی ندارند. چون از توهم و شیطان ناشی می شوند. در مقابل بعضی از ترس ها هستند که ریشه عقلانی دارند اما اضطراب زا نیست.
«و ضَلَعِ غَلَبَةِ». به خدا پناه می بریم از غلبه قرض. مراقب باشید در فعالیت های اقتصادی گرفتار قرض های سنگین نشوید. نباید همه درآمد را در یکجا کرد. به اصطلاح نباید همه تخم مرغها را در یک سبد گذاشت.
«وَ غَلَبَةِ الْعَدُوِّ= و غلبه دشمن». و پناه می بریم به خدا از غلبه دشمن.
پناهندگی دو بخش دارد: یک بخش آن دعاست و بخش دیگرش، طراحی های لازم برای این کار است. شما اگر از غلبه دشمن در جنبه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و .. می ترسید، باید برنامه و نقشه داشته باشید و خودتان را از قبل قوی کرده باشید.
قرآن می فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ[2] = و آماده کنید برای (مقابله با دشمن) هر چه را می توانید از نیرو و از اسبان بسته شده که بترسانید با آن دشمن خدا و دشمن خود را».
اگر نیرو و سلاح به اندازه کافی نباشد، دشمن هوس حمله می کند. اگر از وسوسه های شیطان و نفس اماره می ترسید، باید برای غلبه بر آن ها، ابتدا راه های وسوسه و انواع حملات (راست، چپ، جلو و عقب) شیطان را بشناسید. سپس راه های دفع آن را بشناسید. در این راه، از خدا و معنویت کمک بخواهید تا شاد و آرام باشید.
[1] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج8، ص317.
[2] . سوره انفال/آیه 60.
کلیدواژه ها:
آثار استاد