مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
انسانهای متکبر، خودبین، خودخواه و کسانی که همیشه می خواهند با روحیه ی علو و برتری طلبی، موفقترین و بهترین باشند و جلوتر از دیگران بودن، برایشان خیلی اهمیت دارد، زودتر طعمه شیطان می شوند. آنها در یک رقابت پایان ناپذیر و یک چشم و همچشمی جهنمی می افتند و با کوچکترین شکستی طعمه شیطان می شوند.
این خوب است که روحیه ترقی، پیشرفت، سرعت و سبقت از دیگران در ما باشد؛ اما بدون اینکه روحیه علو و خودبرتربینی شیطانی داشته باشیم. باید تلاش کنیم که موفق باشیم و بهترین نتایج را هم بگیریم؛ اما اگر موفقیت حاصل نشد،بعد از آن باید خیالمان راحت باشد که تلاش خود را کرده ایم.
ناتوانی جسمی و امکانات کم نمی تواند مانع موفقیت شوند
گاهی وقتها ممکن است در اثر ضعف هایی اشتباه کنیم و شکست بخوریم؛ در آن موقع شیطان به ما تلقین بی عرضه گی، دست و پاچلفتی بودن کرده و قدرت و شجاعت اصلاح و گرفتن تصمیم های سرنوشت ساز و مهم آینده را از ما می گیرد. در ما ترس و غم ایجاد می کند تا ما دائماً غصه گذشته را بخوریم که چرا آنجا زمین خوردیم؟ چرا شکست خوردیم؟ چرا فلان اتفاق افتاد؟ چرا وضعیت جسمی ما چنین است؟ یادمان نرود که همیشه آدمهایی هستند که امکانات شان از ما کمتر ولی موفقیت شان بیشتر است. بنابراین، هیچ عذری نداریم که بگوییم فلان کار برای ما امکا نپذیر نبود، نمیتوانستیم و نمی شد. ما باید به اینطور افراد نگاه کنیم. نمونه عالی این انسانها، جانبازان دوران دفاع مقدس هستند. کسی که از دو چشم نابیناست؛ دو دستش هم قطع است؛ اما یک نویسنده و شاعر و دانشمند خوبی شده یا در میدان های ورزشی، در دروس معنوی و دانشگاهی، در اختراعات و اکتشافات، در فعالیت های اجتماعی و سیاسی موفق است.
ما اگر به امکاناتش نگاه کنیم، می بینیم که خیلی کمتر از ماست؛ ولی اراده اش خیلی بیشتر است و خیلی موفقتر از ما عمل کرده است. او هیچ وقت چیزی به اسم شکست را در زندگی رسمیت نداده و اصلاً نپذیرفته است. خدا اینها را برای ما حجت گذاشته که ما فردا نگوییم نمی توانستیم و برای ما امکانات فراهم نبود.
اگر مرور خاطرات تلخ گذشته جهت عبرت و ترقی باشد، اشکال ندارد
نباید در هیچ زمینه ای به خاطرات تلخ گذشته برگردیم و اگر قرار است برگردیم، باید فقط برای عبرت باشد و اینکه آنها را پلکانی برای ترقی خودمان قرار دهیم. قشنگی و خوبی شکستها همین است که می توانند پلکانی برای پیروزی و قدرت ما باشند.
«غم» حربه بزرگ شیطان است و هر وقت برگشتن به گذشته اعصابتان را خرد کرد، اصلاً به گذشته برنگردید و در موردش حرف نزنید؛ چون همیشه یک آینده قشنگ با توکل به خداوند سر راهمان هست.
هیچ چیز غیر قابل جبرانی وجود ندارد و هیچ وقت هم برای شروع کردن دیر نیست. کسی می گوید: من در روابط زناشویی به بن بست رسیده ام و الآن طلاق می خواهم. درحالی که خیلی ها شرایط بدتر از او را داشته اند، همسر و بچه هایشان در وضعیتی بدتر از او بوده اند، اما مقاومت کرده و مهارت کسب کردند و با مراکز قدرت و دانش و امید، ارتباط برقرار کردند و زندگیشان را ساختند.
کار علمی و معنوی و فعالیت های اجتماعی سیاسی نیز همینطور است. رهبر ما، امام امت که پیروزی های چشمگیری داشته، سالها شکست خورده و تبعید داشته است. اینطور نبوده که پیروزی راحت دست کسی رسیده باشد؛ «نابرده رنج، گنج میسر نمی شود». ما باید تلخی ها را تحمل کنیم و بدانیم که باید زحمت بکشیم تا موفق شویم.
زمان لازم جهت ارزیابی موفقیت در کار و یادگیری، یکسال است
یکی از فرمولهایی که امام صادق(علیه السلام) برای موفقیت می دهد، این است که وقتی می خواهید کاری را شروع کنید، حداقل زمانی را که قرار می دهید تا بتوانید موفقیت خود را ارزیابی کنید؛ یکسال است [1] = « مَنْ عَمِلَ عَمَلًا مِنْ أَعْمَالِ الْخَیْرِ فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَةً وَ لَا یَقْطَعْهُ دُونَهَا=کسی که می خواهد عملی از اعمال خیر را انجام دهد، باید تا یک سال آن را ادامه دهد و آن را قطع نکند». نباید مثل کسی باشیم که وقتی مثلا می خواهد خطاطی را شروع به یاد گیری کند، بعد از ۴ روز که کلاس می رود، می گوید: من به درد خطاطی نمی خورم. تو هنوز کاری نکردی. ۴ روز رفتی تمرین کردی، چهارتا ایراد هم از تو گرفتند، حالا می خواهی کار را رها کنی؟ دیگری می خواهد رانندگی یاد بگیرد، بعد از چند بار تمرین کردن می گوید نه من به درد رانندگی نمی خورم. می خواهد زبان خارجی، رایانه یا چیز دیگری یاد بگیرد. بعد از چند بار تمرین کردن، کم می آورد. مهارتهای روابط زناشویی را شروع کرده، در دوران نامزدی هستند؛ چهار دفعه دعوایشان شده زود ناامید می شوند. فعالیت معنوی که شروع می کند، فکر می کند تا چند روز آینده فرشتهها باید کفشش را جلوی پایش جفت کنند و در آسمان به روی او باز شود و چشم برزخی پیدا کند. اینها شهوت های خطرناکی هستند که شیطان به ذهن انسان می اندازد. می گوید من یک سال است که نماز شب می خوانم اما هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده؛ چه اتفاقی می خواهی بیفتد؟ خود نماز شب خواندنت موفقیت است. از این موفقیت بالاتر می خواهی که خدا شبها دعوتت می کند که با او خلوت کنی و یک هم آغوشی شیرین و زیبا با خدا داشته باشی؟ دیگر بعد از این چه میخواهی؟ هر چه غیر از این بخواهی شرک است.
تنبلی و بی حوصلگی، حملات شیطان را تشدید می کند
شیطان با تحمیل بیحوصلگی و تنبلی به ما، بزرگترین جنایت را بر سر ما می آورد. اگر کسی می خواهد مورد حمله از عقب شیطان قرار نگیرد، باید در بخش گناهان، کدورتها و شکستها با این دو مبارزه کند و تنبلی و بیحوصلگی را زشتترین، خشنترین و منفورترین دشمنانش بداند. بعد از شرک به خدا، ناامیدی بزرگترین گناه است. اما منشأ بسیاری از شرکها و ناامیدیها همین تنبلی و بیحوصلگی است.
حضرت فرمود:«کلید همه بدیها در تنبلی و بیحوصلگی است». حتی به قول پیغمبر ناله بیشتر جهنمی ها به خاطر تنبلی و امروز و فردا کردنشان است. آدمهای بدی هم نبودند؛ فقط گناه کردند و کدورت پیدا کردند، اما حوصله نداشتند بروند توبه کنند. آدمهای بیحوصله و تنبلی بودند که می خواستند یک رابطه دوستی و عاشقانه و خوب با افراد داشته باشند، بدون اینکه برایش سرمایه گذاری کنند و شکست خوردند. ازدواج کردند و نرفتند فرمول های روابط عاشقانه پایدار را یاد بگیرند؛ وقتی هم رفتند یاد گرفتند، تنبل بودند و عمل نکردند و شکست خوردند. پدر و مادر شدند، اما در یادگیری فرمول های تربیتی کوتاهی کردند و اگر هم یاد گرفتند، عمل نکردند و شکست خوردند. ما اگر مشکلات فردی و خانوادگی زندگی مان را نگاه کنیم، می بینیم کارها را بد شروع کردیم. با تنبلی شروع کردیم؛ بیحوصله بودیم و خوب به کار نچسبیدیم. می گوید من سه ترم مشروط شدم. خوب لابد بیحوصلگی کردی که مشروط شدی. هیچ وقت مشکلات دلیل این نمی شود که انسان به راحتی مشروط شود. پیرمرد 60 ساله ای را می شناسم که حافظ قرآن و نهج البلاغه است. به ایشان عرض کردم؛ شما چطور حافظ قرآن و نهج البلاغه شدید؟
گفت: در فاصله ای که با ماشین اینطرف و آنطرف می رفتم، قرآن و نهج البلاغه را حفظ کردم. مقام معظم رهبری می فرماید: در منزل ما هیچ کس بدون کتاب به رختخواب نمی رود. ایشان می فرمود: من کتاب های پنج جلدی را در رختخواب خواندم و تمام کردم. اگر کسی می خواهد شکست نخورد و مورد سرزنش درونی، خودکم بینی و تحقیر و له شدن قرار نگیرد، باید زرنگ باشد و تنبلی و بیحوصلگی را کنار بگذارد.
نباید دیگران را به خاطر گناه و شکست، سرزنش کنیم
همانطور که ما دوست نداریم شیطان شکستها را به سر ما بزند، ما هم نباید هیچ کس را سرزنش کنیم. معصوم(علیه السلام) می فرماید: اگر شخصی را به خاطر اشتباهی، گناهی، شکستی، سرزنش کردید؛ نمی میرید، مگر اینکه خودتان هم همان لغزش و گناه را مرتکب می شوید. پس هیچ وقت برای دیگران شیطان نشویم و دیگران را ناامید نکنیم.
یک آینده دنیایی و آخرتی زیبا و قشنگ را نشان بدهیم و بگوییم تا خدا هست، غم وجود ندارد. چقدر این آیه آدم را آرام می کند: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» [2] = خدایی که معبودی جز او نیست آن خدا زنده به خود پاینده.» خداوند یک قدرت بیپایان از عاطفه، محبت، عشق و کمک به بندگانش است.
اگر کسی نا امید شود و بترسد و اضطراب داشته باشد، خدا را دست کم گرفته است. خدا هم بدش می آید وقتی ما در کنار او و با او هستیم، مضطرب و ناراحت و غمگین باشیم. حتی وقتی که خداوند دید موسی ع با ازدها شدن عصایش به وحشت افتاده فرمود: «یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ= ای موسی! نترس.مرسلین نزد من نباید از چیزی بترسند».
خداوند در جای دیگر چقدر زیبا می فرماید: «یا داوُودُ بی فَفرَح وَ بِذِکری فَتَلَذَذ=ای داوود! با من شاد باش و با یاد منلذت ببر!»[3] خدا عجب دعوتی کرده! این خیلی مهم است که ما تمرین کنیم تا با خدا شاد باشیم و در معاشرت و دوستی با خدا از خود خدا لذت ببریم. در این صورت است که وقتی با خدا پیوند برقرار می کنی و شیطان می خواهد گذشته گناه آلود را به رخت بکشد، می گویی: یک خدای غفار دارم که خیلی دوستم دارد. وقتی شیطان کدورتها را به رخت می کشد، می گویی: خدا بزرگ است. اگر انتقامی لازم باشد، او می گیرد. او بدیها را تبدیل به خوبی می کند؛ شکستی باشد جبران می کند.
در دعای علقمه هم داریم:«یا مُدرِکَ کُلِّ فَوت وَ یا جامِعَ کُلِّ شَمل» [4] یعنی هر چه که مرده خدا برمی گرداند، هر چه که از دست رفته و پخش شده همه را برایت جمع می کند. ما خیلی راه داریم که بتوانیم گذشته را جبران کنیم. بنابراین، ناامیدی و قبول شکست در کار مومن راه ندارد.
بعضی از حملات شیطان ترکیبی است
چون حملات چپ و راست و حملات جلو و عقب شیطان شبیه هم هستند، شیطان ترکیبی هم حمله می کند. با به رخ کشیدن گذشته، حال و آینده ی ما را در نظرمان تاریک می کند. وقتی می گویید در آینده قرار است اتفاق بدی بیفتد، همیشه اتفاقات منفی و بد در مورد خودت، فرزندت، پدر و مادرت، همسرت و کارت را به ذهنت می آورد. یا اینکه می گویی: من چون قبلاً شکست خوردن و زمین خوردن داشتم، نمی توانم برای آینده تصمیم بگیریم. ببینید از عقب می گیرد و حمله از جلو را انجام می دهد تا نگذارد ما برای آینده تصمیم گیری کنیم.
حمله با صورت مقدس، از حملات سمت راست شیطان است
شیطان ابتدا پیشنهاد گناه، نافرمانی خدا و عدم رعایت حدود الهی را می دهد؛ اما اگر بگویی من می خواهم به سمت دین و خدا بروم و در حمله از سمت چپ حریفت نشود، در حمله از سمت راست و برنامه های مقدس برایت برنامه ریزی می کند. در دروس معرفت نفس، مباحث شیطان و صور مقدس را مفصل توضیح دادیم.
در درجه اول توصیه شیطان به ما این است که هر چه خدا گفته گوش نکنیم و جلویش بایستیم. محرمات را انجام داده، واجبات را انجام ندهیم؛ اینها متن جهنم است. او خیلی خوشش می آید که ما هم مثل خودش جلوی خدا بایستیم؛ همانطور که او جلوی خدا ایستاد و گفت: سجده نمی کنم. نه اینکه خدا را قبول نداشت، قبول داشت و شش هزار سال هم خدا را عبادت کرد. اما خودش را بیشتر قبول داشت و به خودش اصالت می داد. برای همین در مقابل خدا ایستاد.
ما هم می توانیم با اینکه خدا را قبول داریم و چه بسا مؤمن و متدین هم هستیم؛ جاهایی جلوی خدا بایستیم و مقاومت کنیم. این دیگر اصل شیطنت است و در این حالت، خودمان یک شیطان شده ایم.
در ورزش کشتی شما دست یک نفر را می گیرید ومی خواهید به زور کمرش را بخوابانید و او مقاومت می کند. یک کشتیگیر وارد، وقتی می بیند با میزان فشاری که به این سمت می آورد نمی تواند کاری از پیش ببرد، از فشار خود دشمن استفاده می کند و یک دفعه او را می گیرد و برمی گرداند و از طرف دیگر به زمین می زند؛ به این کار، اصطلاحاً می گویند فن بدل زدن. این را در انواع ورزش های رزمی نیز داریم که از قدرت خود حریف استفاده کنیم؛ این کار، خیلی هم زور نمی خواهد.
شیطان می گوید من چرا به او بگویم چادر سرت نکن، نماز نخوان، مشروب بخور، روابط نامشروع داشته باش؛ این کار را نمی کنم، چون این مومن زورش زیاد است. اگر همینطوری به او بگویم، قبول نمی کند. می گوید: می خواهی نماز بخوانی، روزه بگیری بگیر. اتفاقاً کمکت هم می کندکه حس معنوی و مذهبی پیدا کنی، اما بعد در آنها برایت برنامه ریزی می کند. مثل کاری که خودش کرد، خودش ۶ هزار سال نماز خواند. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «معلوم نیست که ۶ هزار سال دنیاست یا آخرت». شیطان می گوید نماز بخوان؛ اما نماز خواندنی که فقط خودش نمازش را قبول داشت و خودخواهانه، با کبر، نخوت، حسادت، شیطنت و خودبرتربینی بود. قرآن می فرماید:«أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِینَ»[5] = از اجرای دستورات من خودداری کرد، تکبر ورزید و از اولش هم کافر بود. یعنی درهمان ۶ هزار سال هم که عبادت می کرد،کافر بود؛ ولی به ظرف امتحان نرسیده بود. وقتی انسان به ظرف امتحان و آزمایش می رسد، معلوم می شود قبلاً نمازهایش نماز بوده یا نه، حج رفتنش حج بوده یا نه. این همه سال عبادت کرده، به دردش خورده یا نه. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «بعضیها 60 سال نماز می خوانند، اما یک رکعتش هم قبول نیست». [6]
حکومت های اسلامی بیشترین ضربه را از چهره های مقدس خورده
بیشترین ضربه ای که اسلام و به خصوص جامعه و کشورهای اسلامی خورده اند، از چهره ها و صورت های مقدس و کارهای مقدس بوده است. قویترین دشمنان انبیاء و ائمه، متدینین بودند.
ائمه(علیه السلام) را کسانی کشتند که خودشان در جامعه اسلامی برای خودشان کسی بودند. جزء رهبران جامعه اسلامی و امام جماعت ها بودند و مردم به آنها اقتدا می کردند. کاملاً صورت مقدس را برای فریب مردم به استخدام گرفته بودند و از آن استفاده می کردند؛ نماز می خواندند و روزه می گرفتند. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در طول چهار سال و نُه ماه، سه جنگ می کند که همه مقدس هستند. هیچ یک از کسانی که در جنگهای پیغمبر بودند، جزء کفار نبودند؛ بلکه همه از سابقه دارهای جامعه اسلامی، دوستان و اطرافیان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند؛ مثل معاویه که تظاهرات اسلامی آن چنانی داشت.
خوارج همه پیشانی های کَبره بسته داشتند و روزها روزه بودند و شبها عبادت می کردند. حتی یکی از آنها، ظاهراً کافر و فاسق نیست. همه اهل قبله و نماز و تهجدند. چیزی که به آنها قدرت داد تا در مقابل حضرت علی(علیه السلام) بجنگند؛ سابقه مذهب یشان بود و اینکه رفیق و یار و اصحاب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. این در جامعه اسلامی خیلی خطرناک است. الان هم در کشورهای اسلامی آن چیزی که ملتها را در مقابل ابرقدرتها، در بند کرده و به خاک ذلت نشانده، حاکمانی هستند که همه ادعای اسلام را دارند. عبا می پوشند؛ نماز می خوانند؛ روزه می گیرند؛ انگشتر عقیق دارند؛ اهل قبله و مکه هستند؛ اهل مسجد ساختن هستند و همه صورت های مقدس دارند؛ چون این صورت، صورتی است که انسانها فطرتاً قبولش کرده و دوستش دارند. به همین دلیل، زود گولش را می خورند.
در انقلاب نیز بیشترین ضربه ها، خطرها و اختلافات از منافقین و کسانی بوده که در چهره های اسلامی و در لباس روحانیت کار کردند. امام می فرماید: «من خون دلی که از دست این طایفه خوردم، از هیچ طایفه ای نخوردم». یک آدم مقدس مثل امام، یک عارف، یک رهبر الهی که با شاه، منافقین، صدام، توده ایها و ... درگیر بوده و همه جور دشمنی داشته، می گوید: من خون دلی که از مقدسین خوردم، از هیچ کس نخوردم.
حضرت علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «دو طایفه کمر مرا شکستند؛ یکی از آنها عبادت کنندگان جاهل هستند و دیگری عالم هایی هستند که به سخنان خود عمل نمی کند».[7]
عبادت کنندگان جاهل با صورت های مقدس خوب ارتباط برقرار می کنند و زود چهره مقدس می گیرند؛ اما به دلیل بی معرفتی شان خوراک دشمن و شیطان می شوند. آنقدر خطر اینها زیاد است که به قول خود پیغمبر اسلام بعد از ایشان مردم به ۷۳ فرقه تقسیم می شوند. همه هم می گویند ما راست و درست می گوییم. این حمله خیلی خطرناک است؛ چون شیطان حس معنوی و روحانی و مذهبی برای شخص ایجاد می کند که شخص خودش هم باورش می شود. بعد در قالب این تقدس و روحانیتی که می گیرد، بیشترین ضربه را در درجه اول به خودش و بعد به مردم می زند.
شباهت و تفاوت حمله راست و چپ شیطان
در حمله شیطان ازچپ، حدود و اندازه های خدا رعایت نمی شود و ما می دانیم که داریم گناه می کنیم؛ اما در حمله از سمت راست، شما این حس را دارید که دارید وظیفه الهی تان را انجام می دهید، عبادت می کنید و به سمت خدا نزدیکتر می شوید. اینها همه اش هم دروغ است و این حس، غلط است.
بیماری وسواس، از حملات سمت راست شیطان است
شیطان اول وسوسه را از نجسی و پاکی و چیزهای کوچک و مبتذل شروع می کند ، بعد از مدتی کار شخص به تنفر از خدا و رها کردن عبادت می رسد.
توصیه اول شیطان در حمله از سمت چپ این است که می گوید: تو نماز نخوان! اما اگر بگویی نه حتماً می خواهم بخوانم، می گوید: حالا که می خواهی نماز بخوانی با برنامه ای که خودم به تو می دهم بخوان. از وضو و غسل و برائت و تعداد رکعات تا چیزهای دیگر، اندازه هایش را من به تو می دهم؛ نه آن چیزی که در رساله نوشته شده و خدا گفته و داستان انحراف، از همین جا شروع می شود.
جنون وسواس یک جنون عقیدتی است که بر اثر ضعف معرفت برای انسان ایجاد می شود. وسواس به این گونه است که از احکام شروع می شود و آهسته آهسته انسان سر از اخلاق در می آورد و کم کم اخلاق را آلوده و روحیه را خراب می کند. در این حالت، انواع و اقسام افسردگی ها، نق زدنها، غرغر کردن ها و دلشوره ها را ایجاد می کند. همه اش هم با چهره مقدس؛ چون تو می خواهی مواظب دین خدا و حدود و اندازه های خدا باشی که مبادا خدای نکرده وضو و غسلت خراب شود. نماز و قرائتت غلط در بیاید. تعداد رکعاتت اشتباه شود. اما یک جهنمی را از عبادات به روی خودت باز می کنی و در این جهنم به مرور زمان، خسته و متنفر از عبادت می شوی، بعد اخلاقت خراب می شود و اساساً دیگر با خدا درگیر می شوی.
ایجاد افکار منفی علیه مقدسات، از حملات سمت راست شیطان است
یکی دیگر از اقسام حمله ها، افکار منفی است که علیه خدا، معصومین و مقدسات در ذهن افراد ایجاد می شود. می گوید من در حال خواندن نماز هستم، یکدفعه یک فکر بد می آید، خودم هم خجالت می کشم. چند روز است اذیتم می کند؛ با این باید چطور مقابله کنم؟ چون شیطان می داند ما اینها را دوست داریم، از همین راه به ما حمله می کند تا ما را زمین بزند و باعث شود ارتباط مان با اینها قطع شود.
[1] دعائم الاسلام/1/214
[2] قرآن کریم / سوره بقره/ آیه255
[3] بحار/ 14/ ص34
[4] دعای صفوان معروف به دعای علقمه
[5] قرآن کریم / سوره بقره/ آیه 34
[6] منبعی یافت نشد.
[7] خوانساری آقا جمال الدین ، شرح بر غرر الحكم،تهران،انتشارات دانشگاه تهران،سال 1366 خورشیدی،چاپ اول، ج6، ص98
کلیدواژه ها:
آثار استاد