مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی
در آخرین بحثی که درباره ی ارتباط مؤثر با خانواده ی آسمانی داشتیم حدیثی از علی «علیهالسلام» عرض کردیم: «قدر الرجل علی قدر همته...» ارزش هر شخصی به اندازه چیزی است که به آن اهمیت میدهد. در واقع ارزش انسان به قدر همان چیزی است که بیشترین علاقه و کشش را نسبت به آن دارد. اوجها و غایتهای انسانها با یکدیگر فرق میکند.
قوای انسان شامل حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل است. هر انسانی همتش در یکی از این پنج قواست و در عین حال یک مسلمان هم است؛ بنابراین هر یک از این پنج قوا میتوانند افق پرواز او باشند. پایینترین همت در امور حسی و بالاترین، در امور فوق عقلانی میباشد. هر چه به سمت قواهای بالاتر میرویم ماده و سنگینی کمتر میشود.
در کمالات حسی با مادیات صرف از قبیل خانه، اتومبیل، موبایل، پول و ویلا و ... مواجه میباشیم. در خیال که اصلاً ماده نیست فقط صورت است، وهم که صورت وهم ندارد، امور عقلانی که از وهم کلیتر میباشند و در فوق عقل اوج لطافت و سبکی حاکم است. ما باید سعی کنیم روز به روز خودمان را سبکتر کنیم تا پروازمان عالیتر صورت بگیرد. (بحث سبک سازی بحثی خاص است الان به عنوان قاعده ذکر میشود.) سبک سازی یعنی اینکه به چیزی اهمیت بدهیم که از مدارج عالی باشد یعنی در حد فوق عقل. هر قدر به امور پایین اهمیت قائل شویم سنگینتر میشویم. بعضیها اهل بیت «علیهمالسلام» را دوست دارند و در عین حال سبک زندگی خودشان را دارند. این افراد در شب اول قبر و برزخ و قیامت مشکل داشته و اهل بیت «علیهمالسلام» به کمکشان میآیند؛ این بسیار متفاوت است با کسی که خودش جزء شفاعت کنندگان است و کنار معصومین «علیهمالسلام» قرار دارد. ایشان اگر هم نیاز به کمک اهل بیت «علیهمالسلام» پیدا کنند نه برای نجات از جهنم بلکه برای طی کردن مدارج عالی است. اینکه در کدامیک از این وضعیتها قرار بگیریم بستگی به اراده و همت خودمان دارد. ما باید حساسیتها، دغدغهها و عوامل تحریکمان را شناسایی کنیم.
اساساً ارزش انسان هم اینگونه معین میگردد. ما باید تا آنجا همتمان را بالا ببریم که به چیزهایی اهمیت بدهیم که نزد خدا حقیقتاً مهم باشند؛ یعنی نظر ما با خدا یکی باشد و ضریب رنجش ما همان چیزهایی باشند که برای خدا و اهل بیت «علیهمالسلام» اهمیت دارند. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در حدیث دیگر میفرمایند: «خیر الهمم اعلاها» بهترین همتها عالیترین آنهاست. در دعایی از وجود مقدس امام سجاد «علیهالسلام» آمده: خدایا! از بین همتها عالیترین آنها را به من عطا کن! بعضیها همتشان پست است، بعضی با غذا، اتومبیل، دعوت دیگران و احترام و ... حالشان دگرگون میشود. بسیاری از افراد اینگونه هستند، حساسیتهایشان مربوط به امور پست میباشد. همینها آیینهی خودشناسی است. مقیاسها و ملاکها قیمت انسان را نشان میدهند. باید رنگهای الهی (صبغه الله) برای ما مهم باشند که همان امور انسانی هستند. کسی که چنین ملاکی دارد شخص بزرگی است. در تصمیمگیری برای ازدواج نوع سؤالهایی که از طرف مقابل ارائه میدهیم. اگر شخص توجه نکند و با کسی که ملاکهای عالی ندارد ازدواج کند یا باید با ریاضت قادر به پرواز شود و یا اگر ضعیف باشد افت میکند. کسی که افق پرواز عالی دارد نباید به گونهای با دیگران ارتباط برقرار کند که مانع او شوند.
گاهی یک انتخاب رشتهی غلط یک انسان با همت را به یک انسان بیهمت تبدیل میکند و به قدری سنگین میشود که به امور بالا نمیپردازد و اگر هم احیاناً موفق به پرواز شود در افق پایین است. البته نباید ناامید شد زیرا اگر به خطا برویم با توسل به اسم مبدّل و فعال کردن سیستم آن در خودمان میتوانیم جبران کنیم و غصه و فشار را تبدیل به نور کرده و فطرتمان تغذیه شود و اوج بگیریم. آسیه همسر فرعونی شد که ادعای خدایی داشت یعنی اوج و نهایت طبیعتگرایی، ولی همت آسیه به حدی بلند بود که اینگونه دعا میکرد: «... رب ابن لی عندک بیتاً...» یعنی خانهای که از خدا میخواهد نزد خود خداست نه بهشت. فرعون مانع او است و برای رسیدن به خدا از همین مانع یعنی شرایط بد زندگیاش استفاده میکند. خیلی عرضه میخواهد که انسان بتواند از همسر بد، فرزند بد و حتی شرایط آلوده به گناه، برای رشد و تعالی استفاده کند. بعضیها آنقدر ناشایست هستند که از عوامل خوب و عالی که در اختیار دارند به جای اینکه به نفع خودشان استفاده کنند، آنها را تبدیل به تهدید میکنند. چه بسا کسانی که نزدیکترین افراد به پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» هستند و بیشترین محبت را دریافت میکنند ولی روز به روز از حضرت دورتر شده و به ارتداد میرسند. چه دختر و پسرهایی که والدین مذهبی و جوّ سالم مذهبی داشته و استفاده نمیکنند خداوند تبارک و تعالی اختیار را به خود شخص داده است.
زمانی که همت عالی شود (نحوهی آن را توضیح خواهیم داد) انسان از بدترین شرایط عالیترین بهرهبرداری را میکند. امام محمد باقر «علیهالسلام» اینگونه میفرمایند: «لا شرف کبعد الهمه» هیچ شرافتی مانند بلندی همت نیست. حضرت در واقع بلندی همت را مبنای شرافت انسان قرار دادهاند. نسبت انسانها با خانوادهی آسمانی و غیب نمره و امتیاز آنها را معین میکند. بسیاری از افراد همتشان در حد مقیاسهای دنیایی است اینکه مثلاً چه مدرک تحصیلی دارد، شغلش چیست، چه مقدار ثروت داشته و یا خانهاش در کجای شهر و با چه کیفیتی است و ... قیمتشان هم همینقدر است. کلمهی «بُعد» که حضرت فرمودند یعنی اینکه دورتر و بلندتر و عالیتر در نظر گرفته شود. انسان باید خودش را از چیزهای سبک عاری کند تا بتواند پرواز بلند داشته باشد.
کسی که مسابقهی پرتاب دیسک یا پرش با مانع و ... دارد باید خودش را سبک کند یعنی چربیهایش را تبدیل به عضله کند. هر قدر انسان اضافه وزن داشته باشد حرکتش کندتر است. از طرفی باید هنگام ورزش وسیلهی سنگین به همراه نداشته و لباس و کفشش هم سبک باشد. غصهها و شادیها و دغدغههای ما وزن ما را معلوم میکنند. کسی که همه بلند دارد نمیتواند سنگین باشد. بعضیها نیاز دارند که ائمه «علیهمالسلام» و سایر شفیعان او را شفاعت کنند تا به بهشت برود. ولی بعضیها خودشان به مقام شفاعت رسیدهاند: «... ان یبلغنی المقام المحمود...» این دو دسته قیمتشان یکسان نیست. کسی که به دنبال علم است همهی شرایط سخت را به جان میخرد تا به آن مدارج علمی که مورد نظرش است برسد. ما دانشمندی را سراغ نداریم که با سنگینی به آن مدارج دست یافته باشند باید خود را سبک کرد و تمرکز و خلوت علمی داشت تا به مقامات علمی دست یافت. «من سأل الله الجنّه و لم یصبر علی الشدائد فقد استهزی بنفسه» کسی که بهشت را از خدا میخواهد و بر شدائد صبر نمیکند همانا خودش را مسخره کرده است. همت شخص باید خیلی عالی باشد که اگر مشکلی در زندگیاش پیش آمد با خدا خودش را شاد کند: «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون» کسی که فهمید قیمتش «الله» است در مشکلات به راحتی مچاله نمیشود چون هدفش بهشت و بلکه بالاتر از بهشت است.
خانمی تعریف میکرد: دو فرزند پسرش را در اثر بیماری ناشناختهی ژنتیکی از دست داده است و همین حادثه چنان او را در آغوش خدا انداخته که بهترین حالات معنوی را دارد. این افراد در حوادث با خدا شاد و آرامند. بعضیها در مشکلات انبساط معنوی و خانوادهی آسمانیشان را از دست میدهند و افسرده و پژمرده میشوند. «همت» یعنی آنچه که انسان به آن اهمیت میدهد. بعضیها همتشان در امور پست، بعضی متوسط و خوب و بعضیها عالی هستند.
حضرت سجاد «علیهالسلام» عالیترین همتها را از خدا خواستهاند. زمانی شخص نمیداند خانوادهی آسمانی دارد یا میداند ولی جزء اولویتهای زندگی او نیست که هر دو صورت فاجعه است. اما برخی دیگر اولویت اولشان خانوادهی آسمانیشان است: «ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره....»، «... ان یرزقنی طلب ثارک...» کسی که اهل انتقام از خون متخصص معصوم است خیلی بلند همت است. چنین شخصی نسبت به همهی عواملی که مانع از ظهور حضرت حجت «عجل الله تعالی فرجه الشریف» میباشند خشم و کینه دارد. همچنین روح جهاد و مبارزه با کسانی دارد که مانع رسیدن ایتام محمد و آل محمد «صلی الله علیه و آله» به خانوادهشان هستند. غربیها روح جهاد را خشونت مینامند ولی خودشان مرتکب غارت کشورها و کشتارهای فجیع میشوند، به نوامیس تجاوز کرده و با بمبهای اورانیوم ضعیف باعث انواع سرطان در بچهها شوند و هیچکدام از اینها را توحش نمیدانند؛ بلکه تمدن و دموکراسی مینامند. زیارت عاشورا به ما قیمت و ملاک میدهد. این زیارت برای کسانی است که عالیترین همتها را دارند. البته به ما اجازه دادهاند که برای مشکلات طبیعیمان زیارت عاشورا بخوانیم ولی محتوای آن برای افراد ضعیف و حتی خوب هم نیست.
زیارت عاشورا انسان را در دنیا به خانوادهی آسمانی میرساند که در آخرت هم صد درصد با ایشان است. اصل هم زندگی کردن با این خانواده در دنیاست. امام علی «علیهالسلام»: «کن بعید الهمم اذا طلبت» اگر واقعاً طلب داری همتت را بلند کن. پس انسان باید طلب داشته باشد که طلب هم ناشی از «معرفت» و «دوری از گناه» است. گناه، آلودگی و نافرمانی انسان را کم همت، بیحوصله و پست میکند. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به قدری زیرک بود اگر وجهی به دستشان میرسید با خود به آخرت میبردند. شخص بلند همت سرمایهگذاری جاودانه میکند. اگر کسی به شما ده میلیارد بدهد زندگی شما کاملاً متحول میشود و حس خیلی خوبی به او پیدا میکنید ولی اگر متوجه شوید آنچه حق شما بوده صد میلیارد بوده و نود میلیارد شما را برای خودش برداشته چقدر نگاهتان به او عوض میشود.
در زیارت عاشورا قیمت معلوم میشود و طلب افزایش مییابد. امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند: «ما المغرور الذی ظفر من الدنیا به اعلی همته کالاخر الذی ظفر من الاخره به اذنی سهمته» هرگز این دو با هم برابر نیستند کسی که در دنیا فریب خورده و به عالیترین آرزوهایش رسیده و کسی که در آخرت به کمترین سهمش رسیده است. بزرگترین کمال دنیا اعم از قدرت، پادشاهی و ثروت و ... با حداقل نعمتهای بهشت قابل مقایسه نیست. بالاتر از سلطنت حضرت سلیمان «علیهالسلام» نداریم او هیچ چیز کم نداشت حتی اجنه هم در خدمت او بودند. علی «علیهالسلام» به فرزندانشان به حدی علاقهمند هستند که میخواهند آنها در بهشت با ایشان و هم درجهشان باشند. عالیترین درجات دنیا بینهایت پستتر از حداقل نعمتهای بهشت هستند. من از همه حتی اهل تسنن و مسیحیان میپرسم که آیا کاملتر از اهل بیت «علیهمالسلام» به خود دیده و سراغ دارند؟ آنها که در کتابهایشان اعتراف کردهاند، پس چرا باید خودشان را از خانوادهی آسمانی محروم کنند؟ حتی بالاترین مقامات بهشت بینهایت کمتر از معیت با خانوادهی آسمانیمان یعنی سلطنت در بهشت است و آنها ما را به چنین مقامی دعوت میکنند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
کلیدواژه ها:
آثار استاد